هو الابهی

ای دوستان خالص حضرت یزدان جمال قدم و اسم اعظم روحی لاحبّآئه الفدآء بجمیع اسما و صفات بر انحاء کائنات و ارجاء موجودات تجلّی فرمود و اشراق نمود گمگشتگانرا بسبیل هدی هدایت فرمود و تشنگانرا بمعین صفا فقیرانرا بکنز غنا دلالت نمود و ذلیلانرا باوج عزّت جاهلانرا ببحر علم هدایت فرمود و ذاهلانرا بچشمۀ صافی وجدان فاقدانرا بگنج روان خواند و بیچارگانرا از رنج روان برهاند شب و روز ببیانی بدیع و تبیانی بلیغ و لسانی فصیح پند و نصیحت فرمود که در ظلّ کلمۀ توحید درآیند و بر شاطی بحر تجرید بیایند از عین تسنیم بنوشند و در اتّحاد عالم بکوشند اختلاف احزاب را از بنگاه برکنند و منازعات امم را از ریشه برآرند صبح توحید بدرخشد و انوار تفرید از مطلع آمال بدمد نسایم جانبخش تقدیس از مهبّ عنایت بوزد و نفحات محیی ارواح تجرید از گلشن وحدت منتشر گردد و در این سبیل صد هزار بلایای عظیم تحمّل فرمود و صد هزار کأس از سمّ نقیع تجرّع نمود چه بلایا که کشید و چه رزایا که دید و چه خون دل که چشید حال جائز است که ما آرام گیریم و جام شهدآشام طلبیم راحت جوئیم سلامت خواهیم در فراش ناز و نعمت استراحت آرزو کنیم لا واللّه اینشرط وفا نباشد و دلیل صفا نگردد و آیت هدی نباشد پس ای دوستان الهی بیائید متّحداً جان‌فشانی نمائیم و از این دنیای فانی بکلّی چشم پوشیم و بکوشیم تا رخی در ملکوت ابهی روشن کنیم ع‌ ع

این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.

آخرین ویراستاری: ۱۸ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۵:۰۰ بعد از ظهر