احبّای سنگسر و سمنان و شهمیرزاد علیهم بهآء اللّه الأبهی
ای یاران الهی و اماء رحمان جناب سررشتهدار سررشتهئی بدست داد تا احبّای الهی بکوشند و مانند دریا بجوشند و بخروشند از احبّای آن اقلیم چنان ستایشی نمودند که عبدالبهآء را در این زندان شادمان نمودند که الحمد للّه یاران سنگسر جان و سر فدای آندلبر نمودند و دوستان سمنان اسیر آنزلف پریشان شدند و دلداده و دلباختۀ آن مه تابان گشتند شب و روز رسم جانبازی آموزند و روز و شب در طلب رضای الهی هستند همدمند و همراز و همنغمهاند و همآواز و این زندانیرا سرور روحانی در اینجهان فانی بهدایت عالم انسانیست دیگر فرحی نخواهد و راحتی نجوید و نعمتی نطلبد و موهبتی آرزو ننماید و امّا در جهان الهی رحمت ربّانی و موهبت رحمانی و امیدوارم که در این دو مقصد یاران و اماء رحمان همداستان گردند تا کلّ اوقات خویش را حصر در عبودیّت الهیّه نمائیم و بخدمت کلمة اللّه پردازیم ای یاران دل و جان آفاق از پرتو شمس حقیقت چنان روشن گردیده که آواز ملکوت ابهی جهانگیر گشته و صیت تقدیس و تنزیه احبّآء اللّه شرق و غرب را احاطه نموده حال باید که هر یک در این میدان جولانی فرمائید و گوی سبقت و پیشی بربائید الحمد للّه ابواب هدایت مفتوح و دلبر موهبت در جلوه و ظهور تأییدات الهیّه متتابع و موفور و جنود ملأ اعلی مظفّر و منصور دیگر چه وقتی بهتر از این وقت و چه زمانی خوشتر از این زمان البتّه فرصت از دست مدهید و این وقت پرموهبت را غنیمت شمارید همّتی بنمائید که آن اقلیم جنّة النّعیم گردد و آن کشور منوّر شود با خلق آمیزش کنید و روش و سلوک فرمائید و نهایت خیرخواهی و دوستی و راستی با جمیع نوع انسانی مجری دارید اغیار را یار شمرید کور را بینا بتصوّر آرید کر را شنوا گمارید مرده را زنده گوئید دشمن را دوست دانید مبغض را محبّ شمرید بهیچ ظلم و تعدّی از کسی محزون و مکدّر نشوید عنایت کنید الفت فرمائید نصیحت کنید شاید عبرت گیرد منتبه شود پشیمان گردد و بحلقۀ خیرخواهان درآید
ای یاران و اماء رحمان بنصوص قاطعۀ الهیّه باید اطاعت حکومت نمائید و بخیرخواهی قیام کنید و بخدمت پردازید اعلیحضرت شهریار را خادم صادق باشید و سریر سلطنت کبری را رعیّت طائع گردید و در خیر عموم بکوشید و سبب آسایش نوع بشر گردید جمیع طوائف را بهم صلح دهید تا کره و عدوان بکلّی از میان برخیزد در امور سیاسی ابداً رخنه ننمائید و مداخله نکنید بصنعت خویش مشغول شوید و بحالت خود پردازید
الهی الهی هؤلآء عباد قرّت اعینهم بمشاهدة الجمال و التذّت آذانهم باستماع النّدآء من ملکوت الجلال و طابت نفوسهم بحصول الآمال و انتعشت ارواحهم من اقداح راح دارت فی محفل الاجلال قد خضعت لکلمتک منهم الأعناق و ذلّت لأمرک منهم الرّقاب و خشعت لعظمتک منهم الأصوات و عنت منهم الوجوه لسلطانک یا حیّ و یا قیّوم و اعترفوا بوحدانیّتک و اغترفوا من بحر رحمانیّتک و اقتربوا الی ملکوت احدیّتک و انجذبوا بنفحات قدسک و اشتعلوا بنار محبّتک ربّ ایّدهم علی ما تحبّ و ترضی و انشر علی رؤوسهم لوآء الحمد فی سائر الأرجآء و اکتبهم فی کتاب السّعدآء و توّجهم بأکالیل باهرة ساطعة علی القرون و الأعصار و اغرقهم فی بحار الأنوار و اسمعهم من انغام الأسرار و ادخلهم فی زمرة الأبرار و اجعلهم من جنود الملأ الأعلی مجنّدة فی ملکوت الأبهی حتّی یفتحوا مدائن القلوب و اقالیم الأرواح بقوّة ذکرک یا فالق الأصباح انّک انت الکریم العزیز الوهّاب و انّک انت التّوّاب الرّحیم لا اله الّا انت الغفور الکریم ع ع
این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.
آخرین ویراستاری: ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۰ قبل از ظهر