جناب مدیر محترم جریدۀ فریدۀ چهرهنما دام وجوده
دوست عزیز مهربانا نامۀ شما رسید و مضمون معلوم گردید هرچند با جناب میرزا اسداللّه پیام مختصری فرستاده شد ولی حال جواب مفصّل مرقوم میشود حوادث معهوده که در نامۀ سابق بود اهمّیّتی ندارد که محتاج تکذیب یا تصدیق باشد این حوادث را حضرات ازلیها ایجاد کردهاند و هیچ روزنامهئی در داخله نیافتند که چنین اخبار نشر شود زیرا کسی قبول نکرد مؤخّراً مجرّد تصوّر باطل به جریدۀ فریدۀ چهرهنما و بجریدۀ نازنین حبلالمتین توسّل جستند که شاید این اراجیف در جرائد خارج منتشر شود من فرصت ندارم که به چنین امور مشغول گردم ولی شما مجبور مینمائید و خواهش دارم که منبعد ابداً از این قبیل مخابرات با من مفرمائید که فلان چنین نوشته است آنچه را موافق میدانید ولو مذمّت باشد درج فرمائید بلکه با ما مخابره از حکایات و روایات خوش فرمائید زیرا این آوارگان هفتاد سال این مصائب و بلایا را بجهت ترقّی عالم انسانی و تربیت و تحسین اخلاق ایرانیان و انتشار وحدت عالم انسانی و ارتباط بین عموم بشر و اصلاح بین ادیان و نورانیّت و هدایت من علی الأرض کشیده یعنی این همه نفوس به میدان شهادت کبری نشتافتند و این همه جانهای عزیز فدا نگشت و این خونها ریخته نشد و این همه بلایا و مصائب تحمّل نگردید بجهت اینکه در جرائد مدح و ستایش شویم و یا مذمّت و نکوهش بینیم اینها پیش ما هیچ اهمّیّت ندارد یقین است که عنقریب جرائد همۀ عالم بدو قسم منقسم گردند قسمی نهایت ستایش نمایند و قسم دیگر نهایت نکوهش کند لکن در نزد ما هیچ یک اهمّیّت ندارد ما جان در سبیل جانان میدهیم نه در سبیل جرائد ملاحظه کنید که در حقّ نفوس مقدّسۀ سابق روحی لهم الفدآء چه قدر ستایش و نکوهش در کتب موجود ولی آن ارواح مقدّس در خلوتگاه حقّ از جمیع اینها در کنار نه سنگ طعنی به وجود پاک آنها رسد و نه تیر و خدنگی باوج اعلای آنان وصول یابد و نه مدح و ستایشی بعالم تقدیس آنان راه یابد از جمیع این شئون پاک و منزّهاند
امّا این اخبار اخیره واضح البطلان است و آن جناب خوب میفهمید دلیل اوّل اینکه نوشته است از این مملکت من تلغرافات فظیعۀ رذیله به طهران نمودهام این تلغرافخانۀ مصر و اسکندریّه و پورتسعید موجود اگر از یکی از این تلغرافات اثری موجود جمیع صحیح است مثلی است مشهور اگر کعبه دور است مسجد نزدیک است تحرّی نمائید و ثانی اینکه آیا ممکن است چنین تلغرافهای مهیّجه باین صراحت به طهران نمودن طفل رضیع میداند که ممکن نیست ثالثاً چنین تلغرافها سبب بیداری دیگران میشود یقین است به نهایت قوّت بر ضدّیّت و عداوت قیام خواهند کرد رابعاً دههزار تومان فرستاده شود پیش حاجی غلامرضا و او آن مبلغ را بالتّمامه یک شب قمار زند باز دوباره مبلغ ارسال شود البتّه مجنون پیرامون چنین کار نگردد خامساً چنین تلغرافها سبب نهایت توهین ما است چنین تلغرافها سزاوار نفوسی است که مردم را به دنیا میخوانند و به منصب و جاه دعوت میکنند نه نفوسی که مردم را بخدا میخوانند هیهات هیهات لما توعدون آنچه حقیقت واقع است یک تلغراف من به طهران کردهام در خصوص انتخاب و آن این است
طهران آقا غلامعلی دوافروش رضایت الهی خواهید نه عضویّت پارلمان
این تلغراف در تلغرافخانۀ اسکندریّه موجود است تحرّی کنید تا حقیقت مشهود گردد با وجود این آنچه سبب منفعت و ترویج جریدۀ بلیغۀ چهرهنما است ولو مذّمت ماست اگر درج گردد ابداً ما مکدّر نمیشویم ما منفعت شما را میخواهیم و نهایت حرّیّت را بشما میدهیم زیرا در این خیالات نیستیم آنچه من خواهش از شما دارم که در چنین خصوصات با من مخابره مفرمائید که فلان چنین نوشته است آنچه را مصلحت خویش میدانید درج فرمائید من نهایت حبّ را بشما دارم این گونه مخابرات سبب افسردگی میشود و وقت و حالت آن ندارم زیرا از شدّت زحمت و مشقّت این سفر طویل مریض و علیل شدهام باقی ایّام عمر و اقبال مستدام باد
این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.
آخرین ویراستاری: ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۰ قبل از ظهر