جناب علیمحمّد خان طبیب از اهل صاد علیه بهآء اللّه الأبهی ملاحظه نمایند
ای ناظر بملکوت الهی در ایّامیکه جمال قدم و اسم اعظم بانوار اشراق افق عراق را منوّر فرمودند جمیع رؤسای امم از علما و فضلا و امرا و کبرا در ساحت اقدس حاضر میشدند و شفاهاً سؤالات مشکله از مسائل معضله مینمودند فوراً از فم مطهّر بابدع بیان و اتمّ تبیان جواب میشنیدند و در نهایت قناعت و اذعان و اعتراف باحاطۀ رحمن رجوع مینمودند از هر فنّی از فنون عادیّه و مشکله سؤال میکردند و از فم مشیّت باوضح عبارت حلّ حقیقت میفرمودند مثلاً عالم توراتی مسئلۀ بسیار مشکلی از تورات سؤال مینمود فوراً جواب میشنید و عالم انجیلی مسئلهئی از مسائل معضلۀ انجیل سؤال میکرد بمجرّد بیان اقناع میشد و نحریری فرقانی حاضر میشد آنچه مشکلترین مسائل در نظر داشت حلّش را التماس مینمود و چون زمین تشنه از نزول ماء زلال قناعت حاصل میکرد و همچنین عارف و حکمی و ریاضی و حکیم و مهندس و ادیب و شاعر حتّی علمای جغرافیا و این قضیّه مسلّم در نزد عموم طوائف بود و الیالآن جمیع طوائف آن ارض مقرّ و معترفند و جمیع بکمالات بینهایت جمال قدم مقرّ و مذعن قدرت و احاطۀ حقّرا در این ظهور اعظم ملاحظه نما و چون تطبیق بمظاهر ظهور در سابق نمائی عظمت این ظهور مشهود و معلوم گردد جمال محمّدی روح الوجود له فدا واقف اسرار ماکان و مایکون بفیض کردگار بودند ولی بظاهر بنصّ قرآن در جواب معترضین و ما اوتیت من العلم الّا قلیلاً میفرمودند و همچنین لا اعلم الغیب و سأخبرکم غداً جواب عنایت میکردند چون مراجعت بتفاسیر قوم شود حقیقت حال معلوم و واضح گردد ملاحظه فرمائید این اجوبۀ آنحضرت بنصّ قرآن و همچنین ظهور احاطه و علم و قدرت و عظمت اسم اعظم را در این ظهور اتمّ اقوم که در ایران و عراق و قسطنطنیّه و ادرنه و در بدایت این سجن اعظم که ملاقات میفرمودند ملاحظه نما جمیع طوائف و قبائل و علما و فضلا و امرا و وزرا که بساحت اقدس فائز شدند اقرار و اعتراف بر عظمت و اقتدار و علوّ مقام مظهر ظهور و جمال قیّوم نمودند و در سؤالات خویش باقرار و اعتراف خود اجوبۀ مقنعه شنیدند ولی مسئلۀ ظهور کینونت غیبیّه را بر خویش آسان نتوانستند نمود امّا در عظمت رحمانیّه و قدرت و قوّت کبریائی و جلال و جمال ربّانی ابداً شبهه نداشتند چنانچه در قصائد علما و فضلای اهل سنّة و شیعه و فضلای اهل انجیل حتّی علما و مدرّسین طائفۀ پروتستان که متعصّبترین طوائف هستند مذکور و مشهود است حال علمای مخالفین چنین شهادت دادهاند و بنصّ قرآن عربان مکّه که محقّرترین ناس در آنزمان بودند واذا راٴوک ان یتّخذوک الّا هزؤاً أ هذا الّذی بعثه اللّه رسولاً میگفتند و این کلمۀ اعتراض را بچه جسارت بزبان میراندند کسّر اللّه فمهم و افحمهم و قطع دابر قوم معترضین و الحمد للّه ربّ العالمین حال ملاحظه فرمائید که ظهور باین عظمت که آیات باهرهاش عالم وجود را احاطه نموده است و السن مقبل و معرض بثنایش ناطق و اقتدار و بزرگواریش در نزد عموم ملل شرق و غرب مسلّم بعضی از بیفکران در صدد رد نوشتن بر بعضی کلمات مبارکش افتادند و خود را رسوای عالم نمودند چه که آن تفسیر حدیث از جمال مبارک نیست بلکه تفسیر و حدیث هر دو از امامست علیه السّلام این عارف گمان نموده است حدیث از امامست و تفسیر و شرح حدیث از جمال مبین از قلّت تمیز سهو باین عظیمی واقع شده است و ردّ بر امام نوشته است سبحاناللّه عارفان زمان چنان کشف غطا نمودهاند و چشم بصیرت باز کردهاند که قول ائمّۀ معصوم را از خود ائمّه که مظاهر علم الهی هستند بهتر میفهمند ای کاش مطلع حکمت الهی حضرت امام در این نشئه باقی بودند و معانی حدیث خود را از این عارف کامل استفسار میفرمودند و میفهمیدند باری محلّ عبرتست ذبابی چند گمان نمودهاند که اوج عقاب گیرند و پشهئی چند تصوّر نمودند که معارضه با سلیمان وجود نمایند قطرات مقاومت بحر اعظم خواستند و خفّاشان بیهوشان ستر انوار آفتاب انور آرزو کنند فنعم ما قال
هیهات هیهات حکایت کنند که چون سلطان محمّد عثمانی قسطنطنیّه را محاصره نمود شخصی از وزراء قیصر بر شخصی از علمای مسیحی در شهر وارد شد ملاحظه نمود که آن عالم بنوشتن و نگاشتن مشغول سؤال نمود که بچه مشغولی گفت مشغول به رد نوشتن بر حضرت رسول و بر قرآن آن وزیر قیصر متغیّر شده از شدّت حدّت طپانچهئی بر گوش آنعالم زد که دیر خبر شدی وقتیکه علم مبین آن شخص در حجاز و یثرب بود لازم بود که رد بنویسید حال که آن علم اعظم پرچمش پشت دروازۀ قسطنطنیّه موج میزند و بنگ کوس نبوّتش گوش شرق و غرب را پر کرده و انوار عزّتش چشم عالم را خیره نموده مشغول رد نوشتن شدهاند برخیز درمانی بجهت درد خود بجوئید و مرهمی بجهت زخم درون خویش بیابید و راه فراری تحرّی نمائید که آن کوکب شمس مضیء شد و آن سراج بدر منیر گشت ما چاره جز قبول جزیه نداریم عنقا شکار کس نشود دام باز چین باری این عارف نیز دیر خبر شد حال که صیت اعظم جمال قدم در آفاق امکان نشر شده و انوار بزرگواریش مشارق و مغارب امکانرا احاطه نموده و امواج بحر بیانش روی زمین را غرق کرده این بیچاره در فکر رد نوشتن افتاده و از قضای اتّفاق رد بر نفس امام بزرگوار نوشته است تا آیۀ مبارکه صمّ بکم عمی و هم لا یشعرون ظاهر و محقّق گردد چون عبارت رد را بسیار بیپا یافتم لائق ندیدم که خود تعرّض بجواب کنم لهذا بعضی از احبّا جواب نوشتند و یکی از آن جوابها ارسال شد بجناب خان نشان بدهید و اگر ممکن باشد ببعضی از مریدان عارف نشان بدهند و بفهمانند که عارف چه قدر عارف است
این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.
آخرین ویراستاری: ۲۶ فوریه ۲۰۲۲، ساعت ۱:۰۰ بعد از ظهر