هوالأبهی

ای دوستان حضرت دوست شمع هدی روشن است و نور افق اعلی جلوۀ هر انجمن غمام فیض در ریزش است و ملکوت غیب پربخشش سروش در سرود است و طیور حدائق در نغمه بمزامیر آل داود نسیم مشکبار عنبرنثار است و شمیم گلزار روح‌بخش ابرار با وجود این غافلان مرده‌اند و جاهلان خفته و متزلزلان پژمرده و منجمدان افسرده چه که خورشید جلوه در دیدۀ بینایان کند نه کوران و نغمات داودی اهل سمع را باهتزاز آرد نه کران و شهد بقا لذّت مذاق اهل ذوق گردد نه مردگان حال الحمد لله شما بصری روشن دارید و قلبی گلشن جامی پرمی دارید و ساقی گلچهرۀ شاهد انجمن نظر عنایت جمال قدم و اسم اعظم با شماست و لحظات عین رحمانیّت شامل حال شما پس بشکرانۀ این فضل و بخشش در نشر نفحاتش کوشید و از جام پرصفایش بنوشید چون شمع برافروزید و چون نار موقدۀ در وادی ایمن بسوزید و آفاق را روشن نمائید تا قفقاز آشیان عنقاء مشرق بقا گردد و ولایت تفلیس اهلش انیس جلیس سیمرغ نفیس شود تا در حدائق حقائقش طیور قدس بنغمه و آواز آیند و در دشت و کوهسارش آهوان وحدت برفتار و گشت و گذار و چون آن مرز و بوم بنفحات حضرت قیّوم زنده گردد جنّت ابهی شود ع ع

این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.