ربّ و رجائی و مغیثی و منائی و مجیری و معینی و ملاذی ترانی غریقاً فی بحار المصائب القاصمة للظّهور و الرّزایا المضیّقة للصّدور و البلایا المشتّتة للشّمل و المحن و الآلام المفرّقة للجمع و احاطتنی الشّدائد من جمیع الجهات و احدقت بی المخاطر من کلّ الأطراف خائضاً فی غمار الطّامّة الکبری واقعاً فی بئر لا قرار لها مضطهداً من الأعدآء و محترقاً فی نیران البغضآء من ذوی القربی الّذین اخذت منهم العهد الوثیق و المیثاق الغلیظ ان یتوجّهوا بالقلوب الی هذا المظلوم و یدفعوا عنّی کلّ جهول و ظلوم و یرجعوا ما اختلفوا فی الکتاب الی هذا الفرید الوحید حتّی یظهر لهم الصّواب و یندفع الشّبهات و تنتشر الآیات البیّنات
ولکنّهم یا الهی تراهم بعینک الّتی لا تنام نقضوا المیثاق و نکصوا علی الأعقاب و نکثوا العهد بکلّ بغض و شقاق و قاموا علی النّفاق
و اشتدّ بذلک السّاق بالسّاق و قاموا علی قصم ظهری و کسر ازری بظلم لا یطاق و نشروا اوراق الشّبهات و افتروا علیّ بکلّ کذب و اعتساف و لم یکتفوا بذلک بل زعیمهم تجاسر یا الهی بتحریف الکتاب و تبدیل فصل الخطاب و تبعیض آثار قلمک الأعلی و تلصیق ما کتبته بحقّ اوّل ظالم ظلمک و انکرک و کفر بآیاتک الکبری بما انزلته بحقّ عبدک المظلوم فی الآفاق حتّی یخدع النّاس و یوسوس فی صدور اهل الاخلاص کما اقرّ و اعترف به زعیمهم الثّانی بخطّه و ختمه و نشره فی الآفاق فهل یا الهی ظلم اعظم من هذا و لم یکتفوا بذلک بل سعوا بکلّ فساد و عناد و کذب و بهتان و افترآء و ازدرآء عند الحکومة بهذا القطر و سائر الجهات و نسبوا الیّ الفساد و ملؤوا الآذان بما یشمئزّ منه الأسماع فخشیت الحکومة و خاف السّلطان و توهّم الأعیان فضاقت الصّدور و تشوّشت الأمور و اضطربت النّفوس و اضطرمت نیران الحسرة و الأحزان فی القلوب و تزلزلت و تفرّقت ارکان الأوراق المقدّسة و سالت اعینهنّ بالعبرات و صعدت من قلوبهنّ الزّفرات و احترقت احشائهنّ بنار الحسرات حزناً علی عبدک المظلوم بأیدی هؤلآء الأقربآء الأعدآء
تری یا الهی یبکی علیّ کلّ الأشیآء و یفرح ببلائی ذوو القربی فوعزّتک یا الهی بعض الأعدآء رثوا علی ضرّی و بلائی و بکوا بعض الحسّاد علی کربتی و غربتی و ابتلائی لأنّهم لم یروا منّی الّا کلّ مودّة و اعتنآء و لم یشاهدوا من عبدک الّا الرّأفة و الولآء فلمّا رأونی خائضاً فی عباب المصائب و البلآء و هدفاً لسهام القضآء رقّوا لی و تدمّعت اعینهم بالبکآء و قالوا نشهد باللّه بأنّنا ما رأینا منه الّا وفآء و عطآء و الرّأفة الکبری ولکنّ النّاقضین النّاعقین زادوا فی البغضآء و استبشروا بوقوعی فی المحنة العظمی و شمّروا عن السّاق و اهتزّوا طرباً من حصول حوادث محزنة للقلوب و الأرواح
ربّ انّی ادعوک بلسانی و جنانی ان لا تؤاخذهم بظلمهم واعتسافهم ونفاقهم و شقاقهم لأنّهم جهلآء بلهآء سفهآء لا یفرقون بین الخیر و الشّرّ و لا یمیّزون العدل و الانصاف عن الفحشآء و المنکر و الاعتساف یتّبعون شهوات انفسهم و یقتدون بانقصهم و اجهلهم ربّ ارحمهم و احفظهم من البلآء بهذا الأثنآء و اجعل جمیع المحن و الآلام لعبدک الواقع فی هذه البئر الظّلمآء و خصّصنی بکلّ بلآء و اجعلنی فدآء لجمیع الأحبّآء فدیتهم بروحی و ذاتی و نفسی و کینونتی و هویّتی و حقیقتی یا ربّی الأعلی الهی الهی انّی اکبّ بوجهی علی تراب الذّلّ و الانکسار و ادعوک بکلّ تضرّع و ابتهال ان تغفر لکلّ من آذانی و تعفو عن کلّ من ارادنی بسوء و اهاننی و تبدّل سیّئات کلّ من ظلمنی بالحسنات و ترزقهم من الخیرات و تقدّر لهم کلّ المسرّات و تنقذهم من الحسرات و تقدّر لهم کلّ راحة و رخآء و تختصّهم بالعطآء و السّرّآء
انّک انت المقتدر العزیز المهیمن القیّوم
ای یاران عزیز الآن من در خطری عظیمم و امید ساعتی از حیات مفقود و ناچار بتحریر این ورقه پرداختم حفظاً لأمر اللّه و صیانةً لدینه و حفظاً لکلمته و صوناً لتعالیمه این نفس مظلوم قسم بجمال قدم با نفسی ملال نداشته و ندارم و کدری در دل نگرفتم و کلمهئی جز ذکر خیر نخواهم ولکن تکلیف شدید دارم و ناچار و مجبورم که حفظ و صون و وقایۀ امر اللّه نمایم لهذا در نهایت تحسّر و اسف وصیّت مینمایم که امر اللّه را محافظه نمائید و شریعت اللّه را صیانت کنید و از اختلاف نهایت استیحاش بفرمائید اساس عقائد اهل بها روحی لهم الفدآء حضرت ربّ اعلی مظهر وحدانیّت و فردانیّت الهیّه و مبشّر جمال قدم حضرت جمال ابهی روحی لأحبّائه الثّابتین فدا مظهر کلّیّۀ الهیّه و مطلع حقیقت مقدّسۀ ربّانیّه و مادون کلّ عباد له و کلّ بأمره یعملون مرجع کل کتاب اقدس و هر مسئلۀ غیر منصوصه راجع ببیت عدل عمومی ببیت عدل آنچه بالاتّفاق و یا باکثریّت آرا تحقّق یابد همان حقّ و مراد اللّه است من تجاوز عنه فهو ممّن احبّ الشّقاق و اظهر النّفاق و اعرض عن ربّ المیثاق ولی مراد بیت العدل عمومیست که از طرف جمیع بلاد انتخاب شود یعنی شرق و غرب احبّا که موجودند بقاعدۀ انتخاب مصطلحۀ در بلاد غرب نظیر انگلیس اعضائی انتخاب نمایند
و آن اعضا در محلّی اجتماع کنند و در آنچه اختلاف واقع یا مسائل مبهمه و یا مسائل غیر منصوصه مذاکره نمایند و هر چه تقرّر یابد همان مانند نصّ است و چون بیت عدل واضع قوانین غیر منصوصه از معاملاتست ناسخ آن مسائل نیز تواند بود یعنی بیت عدل الیوم در مسئلهئی قانونی نهد و معمول گردد ولی بعد از صد سال حال عمومی تغییر کلّی حاصل نماید اختلاف ازمان حصول یابد بیت عدل ثانی تواند آن مسئلۀ قانونیّه را تبدیل بحسب اقتضای زمان نماید زیرا نصّ صریح الهی نیست واضع بیت عدل ناسخ نیز بیت عدل
باری از اساس اعظم امر اللّه اجتناب و ابتعاد از ناقضین است زیرا بکلّی امر اللّه را محو و شریعت اللّه را سحق و جمیع زحمات را هدر خواهند داد ای یاران باید رحم بر حضرت اعلی و وفا بجمال مبارک نمود و بجمیع قوی کوشید که جمیع این بلایا و محن و صدمات و خونهای پاک مطهّر که در سبیل الهی مسفوک شده هدر نرود شما میدانید که مرکز نقض میرزا محمّد علی و اعوانش چه کردند یک کار این شخص تحریف کتاب است که الحمد للّه کل میدانید و مثبوت و واضح و بشهادت برادرش میرزا بدیعاللّه که بخطّ و مهرش موجود و مطبوع مثبوت است و این یک سیّئه از سیّئات اوست دیگر آیا انحرافی اعظم از این انحراف منصوص تصوّر میشود لا واللّه و سیّئات او در ورقۀ مخصوص مرقوم انشآءاللّه ملاحظه خواهید نمود
باری این شخص بنصّ الهی بادنی انحراف ساقطست تا چه رسد بهدم بنیان و نقض عهد و پیمان و تحریف کتاب و القای شبهات و افترای بر عبدالبهآء و ادّعاهای ما انزل اللّه بها من سلطان و القای فساد و سعی در سفک دم عبدالبهآء و تفاصیل دیگر که کل مطّلعید دیگر معلومست که این شخص اگر رخنهئی در امر نماید بکلّی امر اللّه را محو و نابود نماید زنهار از تقرّب باین شخص که از تقرّب بنار بدتر است
سبحاناللّه میرزا بدیعاللّه بعد از آنکه بخطّ خویش نقض این شخص را اعلان نمود و تحریف کتاب او را اعلان کرد چون ایمان و پیمان و متابعت عهد و میثاق را موافق اجرای هوای نفسانی خویش نیافت پشیمان شد و اظهار ندامت کرد و در سرّ خواست که اوراق مطبوع خویش را جمع نماید و با مرکز نقض سرّاً مؤانست جست و حوادث در خانه و اندرون را یومیاً باو میرساند و در این فسادهای اخیر مدخل کلّی دارد الحمد للّه امور منتظم شده بود و یاران قدری راحت شده بودند از روزیکه دوباره داخل ما شد فساد دوباره از سر گرفت و بعضی اطوار و تحریکات فسادیّۀ او در ورق مخصوص مرقوم میگردد
مقصود این است که یاران عهد و پیمان باید بیدار باشند که مبادا بعد از اینمظلوم این شخص محرّک متحرّک رخنه نماید و سرّاً القای شبهات و فساد کند و بکلّی امر اللّه را از ریشه براندازد البتّه صد البتّه از معاشرت او احتراز نمائید و دقّت نمائید و متوجّه باشید و جستجو و فحص نمائید که اگر نفسی را سرّاً جهراً با او ادنی مناسبتی آنشخص را نیز از میان خودتان خارج کنید زیرا فساد و فتن میشود
ای احبّای الهی بجان بکوشید تا امر اللّه را از هجوم نفوس غیر مخلصه محافظه نمائید زیرا چنین نفوس سبب میشوند که جمیع امور مستقیمه معوج میگردد و مساعی خیریّه برعکس نتیجه میدهد
الهی الهی اشهدک و انبیائک و رسلک و اولیائک و اصفیائک بأنّی اتممت الحجّة علی احبّائک و بیّنت لهم کلّ شیء حتّی یحافظوا علی دینک و الطّریقة المستقیمة و شریعتک النّورآء انّک انت المطّلع العلیم ع ع