ش

من سمّی بالرّفیع علیه بهآء اللّه

بنام مبیّن دانا

انشآءاللّه لم‌یزل و لایزال از زلال سلسال معارف محبوب لایزال بنوشی و بنوشانی کتابت لدی العرش حاضر و عین عنایت بآن ناظر طوبی لک بما ذکرت لدی العرش مرّة بعد مرّة و نزّل لک ما تفوح به رائحة الألطاف بدوام الملک و الملکوت آنچه الیوم لازم و بر آن جناب واجبست اینست که بخدمت حقّ قیام نمائی و منقطعاً عن کلّ ما کان بتبلیغ امر مالک امکان مشغول شوی و رحیق مختوم که باصبع قیّوم مفتوح شده بر اهل عالم مبذول دارید رشحات وحی متتابعاً مترادفاً از اوراق سدرۀ منتهی ترشّح میفرماید و بصورت کلمات در الواح الهیّه ظاهر و باهر است طوبی لمن فاز بها و وجد عرفها و نطق بثنآء موجدها و قام علی خدمة خالقها و بارئها

اینکه از حجّیّة کتاب سؤال نموده بودید حجّیّة ما نزّل فی هذا الظّهور اظهر از آنست که بدلیل محتاج باشد دلیله نفسه و برهانه ذاته هر ذی شمّ منصفی عرفش را استنشاق نموده و مینماید ملاحظه نمائید در این ظهور کل عالمند که بمدارس نرفته و تحصیل علم ننموده و از بیت اهل علم هم ظاهر نشده و اکثر ایّام عمرش مبتلا و در سجنهای متعدّده مسجون بوده مع‌ذلک قلمش معین فرات علوم نامتناهی ربّانی گشته و اگر بدیدۀ منزّه از رمد هوی مشاهده شود در هر قطرۀ آن بحر علم و حکمت را موّاج بیند و همین قسم که علم حقّ محیط است همین قسم در سایر اسماء و صفات حقّ ملاحظه نمائید و این آیات یک ظهور از ظهورات حقّ است اگر تفصیل این مقامات ذکر شود این الواح کفایت ننماید اگر جمیع علمای ارض در حین نزول آیات حاضر باشند یقین بدانید که کل تصدیق مینمایند چه که مفرّ و مهربی مشاهده نمینمایند الّا اللّه المتکلّم النّاطق السّمیع البصیر زود است که نفوذ کلمۀ الهیّه و احاطۀ قدرتش را ملاحظه مینمائید اگرچه حال هم مشهود و واضحست مع آنکه در سجن بین ایدی غافلین بوده ظاهراً باهراً تصریحاً من غیر تأویل از ملوک و مملوک کل را بکمال اقتدار بشطر مختار دعوت فرموده و نظر بضعف عباد شأن این ظهور ذکر نشده الّا علی قدر مقدور ما قدروا اللّه حقّ قدره و بعضی از ضعفا چون بمقام بلند عرفان بتمامه فائز نشده‌اند و بر عظمت آیات الهیّه مطّلع نگشته‌اند اینست که بعضی کلمات ترکیب نموده و ادّعاهای باطله نموده‌اند و شأن حقّ را منحصر بآن دانسته‌اند چنانچه نازل شده و منهم من ظنّ انّ الآیة تطلق علی کلمات تنتهی بالعلیم او بالحکیم او باتّصال الف فی آخرهما او بزیادة نون علی امثالهما و ظنّ انّها کلمات انزلها الرّحمن فی صدره لا واللّه بل اوحی الشّیطان فی قلبه قد خسر الّذین کفروا بالبرهان و تجاهروا بالعصیان انتهی و اگر فی‌الحقیقه ناس طالب حقّ بودند و بحقّ عارف میشدند از جمیع عالم و عالمیان میگذشتند و بشطر رحمن توجّه مینمودند انشآءاللّه آن جناب باید در کلّ حین بخدمت امر مشغول باشند و ناس را متذکّر دارند تأییدات الهیّه بوده و هست چنانچه مشاهده مینمائید بر حسب ظاهر مع آنکه در سجن ساکنست بذکر شما مشغول و این لوجه اللّه بوده و هست که شاید بخدمت امر قیام نمائید و گمگشتگان بادیۀ ضلالت را بافق هدایت دلالت کنید و همین قسم تأییدات باطنیّه را مشاهده نمائید که در کلّ حین متوجّه اولیا بوده و خواهد بود اکثری از ناس رضیعند باید ایشان را اوّلاً بلبن حکمت و باغذیۀ لطیفه تربیت نمود و بعد باغذیۀ قویّه کذلک تقتضی الحکمة انّ ربّک لهو المربّی العلیم از قبل لوح امنع اقدس مخصوص آن جناب نازل و با این لوح ارسال میشود ان اطمئنّ بفضل مولاک انّه یذکرک کما ذکرک من قبل ان اجهد لاحیآء الأموات بهذا المآء الّذی جعله اللّه علّة حیاة العالمین قل ان الحمد للّه ربّ العالمین

نفوسی که در کتاب آن جناب مذکور بود کل بذکر اللّه فائزند بشّرهم بذکرنا ایّاهم و کبّر علی وجوههم لیفرحنّ بتکبیر ربّهم العلیّ الغالب المقتدر القدیر انّما البهآء علیک و علیهم و علی الّذین فازوا بهذا النّبإ العظیم

این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.

آخرین ویراستاری: ۱۹ ژانویه ۲۰۲۳، ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر