یا اسم جود علیک بهائی عبد حاضر مکتوبیکه بنام آنجناب بود تلقاء وجه عرض نمود و ندای مظلومهای آفاق اصغا شد فیالحقیقه بعضی از ناس بدست خود غضب الهی را خریدهاند بعضیرا اخذ نمود و برخی را هم اخذ فرماید انّه علی کلّ شیء قدیر جمیع اشیاء بر مظلومیّت اهل حقّ نوحه نمودند و جمیع را حزن احاطه کرده ظلمهائیکه در اینکرّه من غیر سبب وارد شده بمثابۀ اشجاری است که غافلین بایادی خود غرس نمودهاند و زود است که اثمار آنرا مشاهده نمایند
سم علیه بهائی بعنایت حقّ فائز بوده و هستند و در سبیل حقّ وارد شد بر او آنچه که جز علم الهی او را احاطه ننموده در بارۀ امور عدد نوزده ١٩ بگوید الهی ترانی منقطعاً الیک و متمسّکاً بک فاهدنی فی الأمور ما ینفعنی لعزّ امرک و علوّ مقام احبّائک و بعد تفکّر نمایند در امور آنچه بنظر آمد مجری دارند این شدّت اعدا را از عقب رخائی است عظیم یا اسم جود بعضی از نفوس مشاهده میشوند حزنشان سبب حزن حقّ جلّ جلاله بوده و هست و کذلک سرورشان علّت سرور حقّ ندای دو الف و شین از سجن رسیده امّا الأوّل فهو العندلیب علیه بهائی من شطر الرّآء و الشّین قد ورد علیه ما ورد علی مبشّری فی السّجن حضرت اعلی روح ما سواه فداه را در ارض تاء مع جمعی حبس نمودند و سطوت ظلم احبّا را چنان اخذ نمود که از آنحضرت بر حسب ظاهر اعراض نمودند مگر یکنفس که عرض کرد یا سیّدی انّی احبّ ان اکون معک فی الرّفیق الأعلی و الأفق الأبهی آن نفوس هم بعد از انقضاء اشهر معدوده بکمال خضوع و ابتهال راجع شدند و توبۀ ایشان مقبول و بعنایت کبری فائز هنیئاً لهم انّه یعلم کیف رجعوا و کیف قدّسهم و کتب لهم من قلمه الأعلی یا اسم جود لو لا کتاب سبق من عندنا لأرینا الغافلین و الظّالمین ایّنا اعلی و اقدر در این ظهور اعظم ملاحظه نمودهاید که چه مقدار از اعدا را بقوّۀ عظیمه اخذ نمود معذلک احدی متنبّه نشد و کلّ از بادۀ غفلت مدهوشند و از شطر رحمت الهی بعید ولکن عالم بظلم حامله شده سوف یرون الظّالمون ما عملوا فی ایّام اللّه المهیمن القیّوم یا عندلیبی قد کنت مغرّداً علی الأفنان فی ربیع ربّک الرّحمن جهرةً و لک ان تغرّد فی السّجن سرّاً الی ان یأتیک اللّه بفرجه و رحمته و عنایته و فضله و جوده و احسانه
و امّا الف و شین ثانی علیه بهائی از ارض الف و باء ندایش رسید قد اخذه الظّالمون و ادخلوه فی السّجن الا انّهم فی خسران مبین غفلت این همج رعاع بمقامی رسیده که در قرون اولی و اخری تفکّر نمینمایند یتّبعون اهوائهم و یظنّون انّهم من العارفین یشهد بجعلهم کلّ الأشیآء و عن ورائها لسان اللّه المقتدر العلیم الحکیم یا اسم جود جناب سم علیه فضلی و رحمتی لدی الباب قائم قل ربّ افرغ علی من احبّک و یحبّک صبراً انّک انت المقتدر القدیر اگرچه الحمد للّه بطراز صبر فائز است ولکن این ذکر اظهار عنایتی است از مظلوم عالم نسبت باو باید چندی ارسال مراسلاترا از جهتین ستر نمایند بشأنیکه از اهل بیت هم مستور دارند و اگر بجناب عندلیب هم بخواهند تفصیلی بنویسند باو هم امر بستر نمایند طوبی لمن عمل بما امر به من لدی المظلوم و نعیماً لمن فاز بطاعة اللّه ربّ العالمین
یا اسم جود جناب شیخ علیه رحمتی بزحمت افتاده ولکن چون قصدش للّه بوده و برضا و امضا واقع شده مبارک بوده و خواهد بود و آنچه مواجهه بشما امر نمودیم باو بنویسید انشآءاللّه موفّقند در امور آنچه الیوم لازم است آنکه در ارسال و مرسول مکاتیب ملاحظه نمایند و حکمترا در هیچ حال از دست ندهند هذا ما وصّیناه به من قبل و فی هذا المقام الأرفع المنیع
این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.