ذکر من لدنّا لمن قصد المقام الأعلی و قطع البرّ و البحر الی ان ورد فی قبّة نورآء المقام الّذی ارتفع فیه ندآء مالک الأسمآء و فاطر السّمآء لعمر اللّه دخل و فاز بما کان مذکوراً فی الکتب و مسطوراً من القلم الأعلی فی الزّبر و الألواح یا احمد ان احمد اللّه بما ایّدک و وفّقک و رزقک لقائه الّذی لا یعادله ما فی الملکوت و لا ما فی الجبروت یشهد بذلک لسان الرّحمن فی ملکوت البیان نشهد انّک حضرت و سمعت و عرفت ما منع عن عرفانه اکثر العباد قد انزلنا لکلّ من ذکرت لدی الوجه لوحاً شهد بفضل اللّه و عنایته طوبی لک و لکلّ عبد ما منعه ظلم الّذین کفروا بالمبدإ و المعاد قد اریناک افقی و اسمعناک ندائی و ایّدناک علی عمل خضعت له الأعمال لا تحزن عمّا ورد علیک قد ورد علینا فی سبیل اللّه ما صاحت به الصّخرة و ناحت به الأشجار انّا کنّا معه حین صعوده لعمری قد استقبله الملأ الأعلی و وجدوا منه عرف ربّه الأبهی کذلک قضی الأمر من لدی اللّه ربّ الأرباب انّه وفی بمیثاق اللّه و عهده و شهد بما شهد اللّه قبل الأشیآء انّه لا اله الّا هو الواحد المختار النّور المشرق من افق سمآء الفضل و النّفحة المتضوّعة من قمیص مطلع العدل علیک یا من آمنت باللّه و آیاته و هاجرت فی سبیله الی ان فزت بما کان مکنوناً فی علم اللّه و مسطوراً فی کتبه یشهد بذلک من عنده امّ الکتاب نشهد انّک سمعت النّدآء و اجبت مولاک و اقبلت الیه رغماً للّذین نبذوا الآیات ورائهم و کفروا باللّه اذ اتی بقدرة و سلطان علیک بهائی و بهآء من فی ملکوتی و بهآء من فی سرادق عظمتی و بهآء کلّ مستقیم ما اضعفته قدرة الأمرآء قاموا و قالوا اللّه ربّنا و ربّ الأرضین و السّموات
یا احمد حمد کن محبوب عالمیان را ترا مؤیّد فرمود بر آنچه در کتابش مذکور و از قلم اعلی مسطور در اوّل ورود سجن غصنی از اغصان را فدا نمودیم لأمر ما اطّلع به الّا اللّه ربّک دنیا قدری نداشته و ندارد و آن غصن در اوّل جوانی جان را نثار نمود و قصد مقام دیگر فرمود قسم بآفتاب افق معانی اگر اقلّ از سمّ ابره مقام ابنک الّذی صعد الی اللّه ظاهر شود کل از فرح منصعق شوند عالم را از برای امم غافله باید گذاشت مقامی که کلّ اشیاء بر فنای او شهادت دادهاند قابل توقّف نبوده و نیست مخصوص ارواح مجرّدۀ مطمئنّۀ طاهره در کلّ حین ارادۀ طیران دارند ولکن بمقتضیات حکمت بالغه چند یومی را صابرند الأمر بیده و الحکم فی قبضته محزون مباش حقّ با تو بوده و هست بکمال فرح و سرور این ایّام فانیه را بخدمت حقّ مشغول باش انّه یقول الحقّ و یهدی السّبیل و هو العزیز الجمیل دوستان را تکبیر برسان و بعنایت حقّ مسرور دار الواح موعوده با جناب امین یعنی ابوالحسن علیه بهآء اللّه ارسال شد انشآءاللّه اهلش باو فائز شوند و از بیان رحمن کوثر حیوان بیاشامند طوبی لک و نعیماً لک امروز یوم حزن نیست وقت را از دست مده ذکرت در ساحت اقدس بوده و هست وصیّت مینمایم اولیای خود را بحکمت با ناس غافل مدارا نمائید رحمت حقّ سبقت گرفته بر غضبش بمقتضا تکلّم کنید ناس بمثابۀ ارضند بعضی جرز و بعضی مبروک اگر اراضی طیّبه یافت شود غرس نهال معانی و بیان جائز والّا الصّمت اولی البهآء الظّاهر اللّائح المشرق من افق سمآء عنایتی علیک و علی اولیائی الّذین تمسّکوا بحبلی المتین
این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.