کتابخانه

حمد و ثنای اهل بقا مالک اسماء را لایق و سزاست که ذیل اطهرش از مفتریات اهل بغضا مقدّس و مبرّا بوده و هست آنچه

فهرست مطالب

هو الذّاکر العلیم

یا محمّد امروز جمیع اشیاء بظهور مالک ملکوت اسماء در جذب و وله و شورند و با یکدیگر تهنیت میگویند و بکلمۀ قرّت عیوننا ناطق طوبی از برای نفسی که بمقام ایّام عارف شد و بحمد و ثنای مقصود عالمیان مشغول گشت امروز عالم را نوری دیگر و بحر را موجی دیگر و سدرۀ طور را نغمۀ دیگر است طوبی لذی اذن و لذی بصر سمع و رأی و ویل للغافلین قل

لک الحمد یا الهی بما نوّرت قلبی بنور عرفانک و اذنی باصغآء ندائک و بصری بمشاهدة آثارک اسألک بملکوتک و اسراره و سمآء بیانک و انجمها ان تکتب لی ما یرفعنی بین عبادک و یقرّبنی الیک و یرزقنی مائدة سمآء فضلک انّک انت المشفق الکریم

البهآء علیک و علی امّک و اخوانک و اختک من لدی اللّه ربّ من فی السّموات و الأرضین انتهی

ذکر والده و ضلع و غلامین الموسومین بغلامحسین و حبیب‌اللّه علیهم بهآء اللّه را نمودند بعد از عرض امام وجه مولی الوری این آیات مبارکات از سماء فضل نازل قوله جلّ جلاله و عمّ نواله یا محمّد قبل رضا للّه الحمد بکوثر بیان مقصود عالمیان فائز شدی و از رحیق مختوم آشامیدی و منتسبین از امّ و ضلع و ابنین کل بذکر مالک اسماء فائز گشتند باین ذکر معادله نمینماید اذکار عالم و ما عند الأمم چه که ذکر الهی در لوح بدوام ملک و ملکوت باقی و دائم است و مادونش بفنا راجع هر یک را از قبل مظلوم تکبیر برسان و بتجلّیات انوار نیّر عنایت بشارت ده لازال اولیا تحت لحاظ فضل بوده و هستند یشهد بذلک من عنده کتاب عظیم

و نذکر فی هذا الحین اخاک الّذی سمّی بعلی لیجذبه الذّکر الی الأفق الأعلی و تسقیه ید العطآء کوثر البقآء طوبی لمن فاز بفیوضات الأیّام و ویل للغافلین یا علی علیک بهائی قل

الهی الهی لک الحمد بما هدیت الظّمآن الی بحر رحمتک و الجوعان الی مائدة سمائک و المحتاج الی شمس کرمک و العاصی الی سمآء غفرانک اسألک یا من باسمک جری کوثر العطآء من قلمک الأعلی ان تقدّر لی ما یرفعنی و یحفظنی و ینفعنی فی کلّ عالم من عوالمک تعلم ما عندی و لا اعلم ما عندک و انّک انت المقتدر العزیز الوهّاب

یا محمّد قبل رضا البهآء من لدنّا علیک و علی اخیک و نبشّرکما بما نزّل لکما من لدن علیم حکیم و انزلنا لمن شرب کوثر اللّقآء و فاز بما کان مسطوراً فی کتب اللّه العزیز الحمید ما اشرقت به شمس عنایة الرّحمن و ماج بحر الغفران و هاج عرف رحمة ربّه الغفور الرّحیم انّ الّذین صعدوا فی ایّامی اولئک فازوا بما لم یفز به احد من قبل یشهد بذلک ما نزّل من لدن عزیز عظیم و نذکر اولیائی هناک انّ المظلوم فی بحبوحة البلایا و الأحزان یذکرهم بما لا تعادله کنوز العالم لیفرحوا و یکونوا من الشّاکرین کبّر من قبلی علی وجوههم و ذکّرهم بما نزّل لهم من سمآء عنایة ربّهم الکریم یا اولیآء اللّه هناک شبه این ایّام دیده نشده یوم یوم عمل و استقامت است باید کل باصلاح ناظر باشند و بنور محبّت با عموم اهل عالم مجالس و معاشر الّا من اعرض عن هذا النّبإ الأعظم الّذی کان لقائه امل المقرّبین متمسّکین باین حبل باید از عالم منقطع باشند از عالم اسم بگذرند تا فائز شوند بمقامی که مقدّس است از شبه و مثل و ریب و ظنون و اوهام عباد بیقین مبین بدانید هر نفسی الیوم بکلمه‌ئی فائز شد او از اهل ملأ اعلی در کتاب الهی مذکور یا اولیا همّت نمائید شاید بحکمت و بیان نفوس غافله را آگاه سازید و از کوثر استقامت بنوشانید مقام استقامت مقامی است که اگر ما سوی اللّه کل اراده نمایند نفسی را از صراط مستقیم منع کنند خود را عاجز مشاهده نمایند اینست مقام اعلی و ذروۀ علیا و سدرۀ حمرا طوبی لمن نبذ العالم و اخذ ما امر به من لدن آمر قدیم

یا محمّد قبل حسین یا کفّاش در فضل و عنایت حقّ تفکّر نما کفّاش از صراط گذشت و علما لغزیدند تو بکوثر عرفان فائز شدی و رسیدی و فقها در هیماء اوهام متحیّر قل

لک الحمد یا اله من فی السّموات و الأرضین و لک الشّکر یا من فی قبضتک زمام الأوّلین و الآخرین قد هدیت من اردت و ارادک و ترکت من قصد غیرک اشهد انّک تفعل ما تشآء و تحکم ما ترید لا اله الّا انت العزیز الحمید

یا حسین یا زارع طوبی از برای تو چه که حجاب وهم را بتأیید الهی دریدی و سبحات حائله را بعنایتش خرق نمودی از حقّ بطلب استقامت عطا فرماید چه که ناعقین در کمین بوده و هستند و متوهّمین بر مراصد منتظر قل

الهی الهی زد فی نور معرفتی ثمّ احفظنی بقدرتک الّتی غلبت الکائنات لئلّا یزلّ قدمی من شبهات المریبین و نعاق النّاعقین الّذین نقضوا میثاقک و ارادوا ان یمنعوا عبادک عن فرات رحمتک و سبیلک الظّاهر الواضح المبین انتهی

ذکر مسئلت زیارت و طواف که بوکالت این خادم فانی نموده بودند در این یوم که ششم شهر ربیع‌الثّانی است شش ساعت از روز گذشته از قبل آن حبیب روحانی زیارت بعمل آمد و بعزّ قبول فائز گشت هنیئاً لی و لجنابک و لمن فاز بهذا الفضل الأکبر و الفیض العظیم

ذکر محبوبی جناب حاجی محمّد کاظم علیه ٩ ٦٦ نموده بودند و همچنین اخبار ایشان را در آنچه در مدینۀ کبیره واقع شده سبحان‌اللّه حرص و طمع آن نفوس را از شاطی بحر امانت و دیانت و عدل و انصاف محروم نموده ایکاش باین فقره ختم میشد لا واللّه هر یوم بافترائی ناطق و بکذبی متمسّک نفسی که ببغی و فحشا معروف و از تقوی معرض در این ارض بوده محض عنایت و حفظ او را امر بخروج فرمودند به مدینۀ کبیره رفته مع مثل خودی متّحد گشت و بمفتریاتی تمسّک جستند که فزع اکبر از جمیع اشیاء ظاهر و عدل و انصاف بنوحه و ندبه مشغول هذه من سنّة القوم و لن تجد لسنّتهم تبدیلا حاجی محمّد کریم خان کرمانی در هر سنه کتاب ردّی نوشته و همچنین شعرای عصر بعضی گفته‌اند آنچه را که جزایش نزد عادل حکیم ثابت و محقّق و جزای این عصیان انتها نیابد و تمامی نپذیرد و همچنین سپهر صاحب تاریخ نوشته آنچه که قلم از شرّش بحقّ پناه برده باری این امور در باطن سبب اعلاء کلمه و انتشار امر بوده و هست یسأل الخادم ربّه ان یزیّن عباده بما یقرّبهم الیه و ینطقهم بالعدل و الانصاف انّه ولیّنا و مقصودنا و هو التّوّاب الکریم

حبیب روحانی جناب آقا محمّد علیه بهآء اللّه و عنایته نامه‌های شما را باین عبد داده و در ساحت امنع اقدس هر یک عرض شد و فی‌الحقیقه آن نامه‌ها سبب ظهور فضل اکبر گشت هنیئاً لمن فاز بکأس بیان ربّه الرّحمن یشهد الخادم انّه من المقرّبین فی کتاب اللّه ربّ العرش العظیم خدمت اولیای آن ارض از صغیر و کبیر اناث و ذکور تکبیر و بها میرسانم و از برای هر یک طلبیده و میطلبم اجر ابدی و خیر سرمدی را و اسأله تعالی ان یحفظهم بجوده و یسقیهم کأس الاستقامة من ایادی عطائه انّه هو الجواد الکریم اغصان سدرۀ الهیّه روحی لتراب قدومهم الفدآء آن حبیب روحانی و منتسبین و اولیای مذکورین علیهم بهآء اللّه را ذکر میفرمایند و از برای هر یک نعمت باقیه و مائدۀ سمائیّه از حقّ جلّ جلاله مسئلت مینمایند انّه هو اللّه لا اله الّا هو مظهر ما کان مکنوناً فی العلم و مستوراً عن الأبصار انّه هو المؤیّد المختار

ذکر جناب حاجی ملّا باقر و حاجی رضا و آقا محمّد حسین و آقا علی علیهم بهآء اللّه را نموده بودند بعد از عرض امام وجه مخصوص هر یک نازل شد آنچه که بحیات ابدی بشارت میدهد طوبی للفائزین

هذا ما نزّل لجناب حاجی ملّا باقر علیه بهآء اللّه قوله عزّ بیانه و جلّ برهانه