منتخباتی از آثار حضرت بهاءاللّه۱
سبحانک یا ربّ الکائنات و مرجع الممکنات اشهد بلسان ظاهری و باطنی بظهورک و بروزک و انزال آیاتک و اظهار بیّناتک و باستغنائک عن دونک و تقدیسک عمّا سواک اسئلک بعزّ امرک و اقتدار کلمتک ان تؤیّد الّذی اراد ان یؤدّی ما امرته به فی کتابک و یعمل ما یتضوّع به عرف قبولک انّک انت المقتدر الفیّاض الغفور الکریم.
اینکه ارادۀ زیارت بیت نمودید نزد مظلوم مقبول و محبوبست … بگو یا قوم اوّل امر عرفان حقّ جلّ جلاله و آخر آن استقامت و بعد تطهیر مال و ما عند القوم بما امر به اللّه بوده. لذا باید اوّل حقوق الهی ادا شود و بعد توجّه به بیت محض فضل این کلمه ذکر شد.
و الّذی تملّک مائة مثقال من الذّهب فتسعةعشر مثقالاً للّه فاطر الأرض و السّمآء ایّاکم یا قوم ان تمنعوا انفسکم عن هذا الفضل العظیم قد امرناکم بهذا بعد اذ کنّا غنیّاً عنکم و عن کلّ من فی السّموات و الأرضین انّ فی ذلک لحکم و مصالح لم یحط بها علم احد الّا اللّه العالم الخبیر قل بذلک اراد تطهیر اموالکم و تقرّبکم الی مقامات لا یدرکها الّا من شآء اللّه انّه لهو الفضّال العزیز الکریم یا قوم لا تخونوا فی حقوق اللّه و لا تصرّفوا فیها الّا بعد اذنه کذلک قضی الأمر فی الألواح و فی هذا اللّوح المنیع من خان اللّه یخان بالعدل و الّذی عمل بما امر ینزل علیه البرکة من سمآء عطآء ربّه الفیّاض المعطی الباذل القدیم انّه اراد لکم ما لا تعرفونه الیوم سوف یعرفه القوم اذا طارت الأرواح و طویت زرابیّ الأفراح کذلک یذکّرکم من عنده لوح حفیظ.
آنچه در دنیاست قابل ذکر نبوده و نیست ولکن اگر نفسی فائز شود و در سبیل الهی یک درهم او اقلّ انفاق نماید عنداللّه از کنوز اولی و اقدم بوده و هست اینست که حقّ جلّ جلاله عاملین و منفقین را در جمیع کتب خود ذکر فرموده. از حقّ بخواهید که کل را مؤیّد فرماید بر ادای حقوق چه که به اسباب امر مرتفع میشود و ظاهر میگردد. اگر عباد مقام اعمال را در این ایّام بدانند کل به آنچه سزاوار است عامل شوند. الأمر بیده یحکم کیف یشآء و هو الحاکم الباذل العادل المبیّن الحکیم.
سالها حقوق اخذ نشد … ولکن در سنین اخیره نظر به مقتضیات وقت اخذ حقوق را مجری داشتیم ولکن طلب آن را منع نمودیم. جمیع باید به اعزاز کلمه و ارتفاع امر ناظر باشند. امروز اگر نفسی جمیع خزائن عالم را بدهد و اقلّ از خردل از عزّت امر اللّه بکاهد جائز نبوده و نیست. جمیع عالم از حقّ بوده و هست هر نفسی به کمال روح و ریحان خود اقدام در ادای حقوق نماید اخذ شود والّا فلا. این عمل خیرش به خود نفوس راجع و این فقره هم نظر به اسباب امر شد ابی اللّه ان یجری الأمور الّا بأسبابها. از این جهت امر به اخذ نمودیم.
حقّ جلّ جلاله مقدّسست از آنچه ذکر شده و میشود و منزّهست از عالم و ذخایر آن آنچه میفرماید ثمرش به خود عباد راجع سوف یرون ما نطق به لسان العظمة من قبل و من بعد و آنهم اگر به کمال روح و ریحان و خضوع و خشوع تمام تقدیم نمایند.
یا زین نفوسی که به حکم کتاب عاملند اعلی الخلق لدی الحقّ مذکورند. شکّی نبوده و نیست که آنچه از افق سماء امر الهی اشراق مینماید محض حکمت و مصلحت خود عباد است و این وجوهات جزئیّه هم لایق ذکر نه ولکن چون عامل لوجه اللّه عمل مینماید محبوبست اگر یک حبّه باشد اکلیل خرمنهای عالم است.
هر نفسی الیوم فائز شود به ادای حقوق الهی او از نفوسیست که به احکام حقّ جلّ جلاله عامل شدهاند و به آنچه از قلم اعلی جاری گشته فائز گشتهاند ولکن لازال نوشتیم و امر نمودیم که احدی مطالبه ننماید. هر نفسی خود اقبال نماید و به کمال روح و ریحان حقوق اللّه را ادا کند اخذ نمایند و مندون آن جایز نبوده و نیست. غافلین را فیالجمله باید متذکّر نمود عمل باید از روی رضا واقع شود در کلّ امور اعزاز امر اللّه را باید ملاحظه نمود. از قبل نوشتیم اگر جمیع عالم را نفسی مالک باشد و بدهد و به قدر خردلی از عزّت امر بکاهد ترک آن مال لازم و واجب است اینست امر اللّه از قبل و بعد طوبی للعاملین. امر به ادای حقوق این فضلی بود از جانب حقّ جلّ جلاله و خیر آن به عاملین راجع باید کل شکر نمایند حقّ منیع را که ایشان را مؤیّد فرموده بر ادای حقوق. مدّتها قلم را اخذ نمودیم و در این باب امری صادر نه تا آنکه حکمت بالغه اقتضای اخذ نمود ابی اللّه ان یجری الأمور الّا بأسبابها لازم است اعانت بعضی و ملاحظۀ بعضی ولکن به اذن اللّه المهیمن القیّوم.
و اینکه در بارۀ حقوق ذکر نمودی این مخصوص است به حقّ جلّ جلاله باید به ساحت اقدس ارسال شود الأمر بیده یفعل ما یشآء و یحکم ما یرید … این فقره فرض است بر کل و شرف کل در ادای آنست چه که سبب تطهیر اموال و برکت و ازدیاد نعمت بوده و هست و تا حال ناس از این فقره غافلند سعی نموده و مینمایند یا از حلال و یا از حرام چیزی ذخیره نمایند و از برای ورّاثی که ثمر آن معلوم نیست بگذارند بگو امروز کلمة اللّه وارث است چه که مقصود از وارث ابقای ذکر و اثر بوده و این بسی واضح و معلوم است که قرون و اعصار این اذکار را محو نماید ولکن هر کلمهئی که از قلم اعلی در بارۀ نفسی جاری شد به دوام ملک و ملکوت باقی و پاینده است.
کتاب الکرم انزله مالک القدم و الّذی تزیّن به انّه ممّن یشار بالبنان و یصلّی علیه الرّحمن من ملکوته الممتنع المنیع انّه مع علوّ قدره و کبر مقامه لو یتجاوز عن حدّه یذکر بالاسراف من لدن علیم حکیم خذوا الاعتدال هذا ما امرکم به الغنیّ المتعال فی کتاب کریم ان انفقوا یا مظاهر هذا الاسم و مطالعه علی الّذین تجدونهم علی فقر مبین قل ایّاکم یا اهل الغنآء ان یمنعکم لفظ المبین عن الانفاق فی سبیل اللّه ربّ العالمین قل لعمر اللّه لا یحتقر احد بالفقر عند ربّه بل یزداد لو یجده من الصّابرین طوبی لفقیر صبر و ویل لغنیّ امسک حقوق اللّه و ما فرض علیه فی لوحه الحفیظ قل لا تفتخروا بما عندکم من المال تفکّروا فی المآل و ما قدّر لکم جزآء اعمالکم فی کتاب اللّه العلیّ العظیم طوبی لغنیّ ما منعه الغنآء عن اللّه مالک الأسمآء انّه من افضل الخلق لدی الحقّ العزیز العلیم قل قد اتی الیوم و انّه لربیع الأعمال لو انتم من العارفین ان اجهدوا یا قوم لیظهر منکم ما ینفعکم فی عوالم ربّکم العزیز الحمید قل تمسّکوا بالأخلاق المرضیّة و الأعمال الحسنة و لا تکونوا من المتوقّفین ینبغی لکلّ نفس ان یتشبّث بما یرتفع به امر اللّه ربّکم المقتدر القدیر قل اما ترون الدّنیا و شئوناتها و تلوّناتها و تغییراتها فکیف تقنعون بها و بما فیها ان افتحوا ابصارکم و کونوا من المتبصّرین سوف تذهب بهم کالبرق بل اسرع یشهد بذلک مالک الملک فی هذا اللّوح البدیع انّک اذا اخذک جذب آیات ربّک ان اشکر و قل لک الحمد یا مقصود القاصدین ان افرح بما توجّه الیک القلم الأعلی و انزل لک ما کلّت عن وصفه السن الابداع و کلّ لسان منیع.
ادای حقوق بر کل واجب و نفع آن به انفس عباد راجع ولکن قبول آن معلّق است به روح و ریحان و رضای نفوس عادلۀ عامله در این صورت اخذ جایز والّا فلا انّ ربّک هو الغنیّ الحمید.
این بسی معلوم و واضحست که ادای حقوق الهی سبب نعمت و برکت و عزّت و حفظ بوده و خواهد بود طوبی لمن عرف و اعترف و ویل للمنکرین و این در صورتیست که به کمال روح و ریحان و میل به احکام کتاب عمل نمایند. بر آن حضرت است امر به معروف من سمع لنفسه و الّذی لم یسمع فعلیه انّ ربّنا الرّحمن لهو الغنیّ الحمید.
فیالحقیقه امر حقوق الهی امر بزرگی است بر جمیع ادای آن لازم چه که اوست سبب نعمت و برکت و خیرات و ما یکون مع کلّ نفس فی کلّ عالم من عوالم ربّها الغنیّ الکریم.
امروز بر هر نفسی خدمت امر اللّه لازم امورات ارض را حقّ جلّ جلاله به اسباب معلّق فرموده حقوق الهی را هر نفسی باید ادا نماید.
سبحاناللّه خزائن ملوک و ملکات در یوم ظهور مذکور نه و لدی اللّه مقبول نه ولکن خردلی از اولیا در ساحت اقدس اعلی مذکور و به طراز قبول مزیّن تعالی فضله و تعالت عظمته.
منافع امورات خیریّه به خود نفوس راجع و در این مقامات نطق یک کلمه کافیست. هر نفسی به کمال روح و ریحان و تسلیم و رضا ادا نمود لدی اللّه مقبول والّا انّه غنیّ عن العالمین … طوبی از برای نفوسی که فائز گشتند به آنچه در کتاب الهی مذکور و مسطور است. باید کل به ما اراده اللّه عامل شوند چه که آنچه در کتاب از قلم اعلی نازل سبب و علّت تطهیر و تنزیه و تقدیس و نعمت و برکت بوده و هست طوبی للفائزین.
هیچ عملی ضایع نشده و نخواهد شد اعمال خیریّه کلّها کنوزند عنداللّه از برای صاحبانش طوبی لعبد عمل و لأمة عملت فی سبیل اللّه ربّنا و ربّ العالمین … حقوق الهی باید در صورت امکان و روح و ریحان داده شود نفوسی که استطاعت ندارند به طراز عفو الهی مزیّنند.
شکّی نبوده و نیست که آنچه از قلم اعلی صادر و جاری شده از اوامر و نواهی نفع آن به خود عباد راجع است. مثلاً از جمله حقوق اللّه نازل و اگر ناس به ادای آن موفّق شوند البتّه حقّ جلّ و عزّ برکت عنایت فرماید و هم آن مال نصیب خود آن شخص و ذرّیّۀ او شود. چنانچه مشاهده مینمایی اکثری از اموال ناس نصیب ایشان نشده و نمیشود و اغیار را حقّ بر آن مسلّط میفرماید و یا ورّاثی که اغیار بر ایشان ترجیح دارد. حکمة بالغۀ الهی فوق ذکر و بیانست انّ النّاس یشهدون ثمّ ینکرون و یعرفون ثمّ یجهلون اگر به اوامر عمل مینمودند خیر دنیا و آخرت را تحصیل میکردند.
امر حقوق منوط به اقبال خود نفوسست هر مقبلی اگر به کمال روح و ریحان به صرافت طبع خود اراده کند حقوق الهی را ادا نماید مقبولست والّا فلا انّ ربّک غنیّ عن العالمین انظر ما انزله الرّحمن فی الفرقان یا ایّها النّاس انتم الفقرآء الی اللّه و اللّه هو الغنیّ الحمید.۲
مرقوم داشته بودید که عهد نمودهاند به کمال قناعت گذران کنند و مابقی را به ساحت اقدس ارسال دارند. این فقره عرض شد فرمودند به اعتدال حرکت کنند بر خود سخت نگیرند انّا نحبّ ان یکونا فی عیشة راضیة.
سبحانک یا ربّی الرّحمن اسألک بأمواج بحر بیانک و شئونات ربوبیّتک و ظهورات الوهیّتک و الأسرار الّتی کانت مکنونة فی علمک بأن تؤیّدنی علی خدمتک و خدمة اولیائک و توفّقنی علی ادآء حقوقک الّتی انزلته فی کتابک ای ربّ انا الّذی اقبلت الی افقک الأعلی و تشبّثت بذیل عطائک یا مولی الوری و مالک ملکوت الأسمآء اسألک ان لا تخیّبنی عمّا عندک و لا تمنعنی عمّا کتبته لأصفیائک اسألک یا اله الأسمآء و فاطر السّمآء ایّدنی علی الاستقامة علی امرک علی شأن لا تحجبنی زخارف الدّنیا و لا تمنعنی ضوضآء الأشقیآء الّذین قاموا علی اضلال خلقک فی ایّامک ثمّ قدّر لی یا مقصودی خیر الآخرة و الأولی انّک انت المقتدر علی ما تشآء لا اله الّا انت الغفور الکریم.
منتخباتی از آثار حضرت عبدالبهاء
ای یاران عبدالبهاء محض الطاف بیپایان حضرت یزدان به تعیین حقوق اللّه بر عباد خویش منّت گذاشت والّا حقّ و بندگانش مستغنی از کائنات بوده و اللّه غنیّ عن العالمین. امّا مفروضی حقوق سبب ثبوت و رسوخ نفوس و برکت در جمیع شئون گردد.
(الواح وصایای مبارکۀ حضرت عبدالبهاء، پاکستان: محفل روحانی ملّی بهائیان پاکستان، ۱۹۶۰ میلادی، ص ۱۶)
هیکل عالم از مصدر ایجاد چون صورت و هیئت آدم موجود شده و فیالحقیقه مرآت یکدیگرند چون به بصر بصیرت نگری یعنی همچنانکه هیکل انسانی در عالم وجود ظاهراً مرکّب از اعضا و جوارح مختلفه و در حقیقت هیئت جامعه و مربوط یکدیگر است به همچنین جسم عالم حکمش حکم شخص واحد که اعضا و اجزایش مربوط یکدیگر است دارد. چنانچه اگر به دیدهئی که کاشف حقایقست ملاحظه شود مشهود گردد که اعظم روابط عالم ایجاد سلسلۀ موجودات است و تعاون و تعاضد و تبادل از خواصّ ملازمۀ هیئت جامعۀ عالم وجود است زیرا جمیع وجود بهم مربوط است هر شیئی از اشیاء متأثّر و مستفید از دیگری اگر رأساً نباشد بالواسطه محقّق. مثلاً ملاحظه نمایید که قسمی از موجودات نبات و سنخی حیوانات از این دو هر یک از جزئی از اجزاء موجودۀ در هوا استفاده مینماید که سبب حیات او است و هر یک سبب ازدیاد آن جزئیست که مادّۀ حیات دیگریست یعنی به جهت نبات نشو و نمایی بدون حیوان ممکن نه و از برای حیوان حیاتی بدون معاونت نبات متصوّر نه و همچنین کافّۀ موجودات روابطش بر این منوال است این است که بیان شد که تعاون و تبادل از خواصّ هیئت جامعۀ عالم وجود است و بدون او وجود معدوم. و در مراتب وجود در قوس صعود آنچه به رتبۀ اعلیتر نگری شئون و آثار حقیقت تعاون و تعاضد را در رتبۀ مافوق اعظم از رتبۀ مادون مشاهده نمایی. مثلاً آثار باهرۀ این شأن قویم را در عالم نبات اعظم از عالم جماد و در رتبۀ حیوان اکبر از رتبۀ نبات ملاحظه کنی تا آنکه در عالم انسانی این امر عظیم را از جمیع جهات در منتهای اتقان مشهود بینی چه که در این رتبه تعاون و تعاضد و تبادل محصور در جسم و جسمانیّات نبوده بلکه در جمیع مراتب و شئون ظاهری و معنوی از عقول و افکار و آرا و اطوار و آداب و آثار و ادراکات و احساسات و سایر احوال انسانی این روابط متینه را در منتهای محکمی ادراک نمایی و آنچه این روابط متانت و ازدیاد بیشتر یابد جمعیّت بشریّه در ترقّی و سعادت قدم پیشتر نهد بلکه فلاح و نجاح به جهت هیئت جامعۀ انسانیّه بدون این شئون عظیمه محالست. حال ملاحظه فرمایید که این امر خطیر مادامی که بین نفوسی که مظاهر حقایق کونیّه هستند به این درجه مهم است آیا فیمابین جواهر وجودی که در ظلّ سدرۀ ربّانیّه و مظاهر فیوضات رحمانیّه هستند چگونه باید تعاون و تعاضد به منتهای همّت به روح و ریحان در جمیع مراتب وجود و شهود و حقایق و معانی و معاش و معاد ظاهر گردد شبههئی نیست که حتّی جان را در راه یکدیگر باید فدا کنند. و اساس حقوق اللّه اینست چه که در سبیل این شئون صرف میشود والّا حقّ لمیزل مستغنی از مادون بوده و خواهد بود و همچنان که کلّ اشیاء را از فضل و عنایات بیمنتهایش بانصیب فرموده مقتدر بر آنست که احبّایش را از خزاین قدرت غنی فرماید ولکن نظر به این حکمت است که عنداللّه امر انفاق محبوب بوده. ملاحظه فرمایید که این امر عظیم چه قدر عنداللّه محبوب بوده که نسبتش فیالحقیقه الی اللّه گشته فاستبشروا یا اولی الانفاق. و از فضل و الطاف بینهایت حضرت سلطان احدیّت امیدواریم که در این کور اعظم جمیع شئون رحمانیّه در بین بندگان الهی به قسمی ظاهر شود که جمیع آفاق را رایحۀ طیّبهاش معطّر نماید. این مطلب بسیار تفصیل دارد به اختصار گذراندیم.
ای یاران ربّانی من این یقین و مسلّم است که حضرت بیچون در جمیع شئون به غنای مطلق موصوف و به رحمت واسعه مشهور و به فیض ابدی مألوف و به عطا بر عالم وجود معروف ولی نظر به حکمت بالغه و امتحانات فارقه تا آشنا از بیگانه امتیاز یابد حقوق بر عباد خویش واجب و مفروض فرمود نفوسی که اطاعت این امر مبرم نمودند به برکت آسمانی موفّق و در دو جهان روی روشن و مشام از نسیم عنایت معطّر کردند. از جمله حکمتهای بالغه اینکه اعطای حقوق سبب ثبوت و رسوخ نفوس گردد و نتایج عظیمه به ارواح و قلوب بخشد و در موادّ خیریّه مصروف گردد.
اشکری اللّه بما و فّقک علی اطاعة امره فی کتاب الأقدس حتّی قمت بایفآء الحقوق و تقبّل اللّه عنک هذا العمل المبرور ثمّ اعلمی بأنّ عباد الرّحمن اغناهم اللّه من کنز ملکوته ولکن اعطآء الحقوق هذا امتحان من اللّه لعباده و امائه فکلّ صادق خالص یقدّم الحقوق لأجل الصّرف علی الفقرآء و الضّعفآء و المساکین و الایتام و سائر المصارفات اللّازمة فی امر اللّه کما انّ المسیح جعل صندوقاً لأجل الانفاق.
منتخباتی از توقیعات صادره از طرف حضرت ولیّامراللّه
نفوس خالصۀ مخلصۀ زکیّۀ منقطعه که به صرافت طبع قسمتی از ممتلکات خویش را بعضی در ایّام حیات و بعضی دیگر حسب الوصیّه وقف امر اللّه نمودهاند و به تأدیۀ حقوق اللّه موفّق و مفتخر گشتهاند اجرشان عنداللّه عظیم است. از قبل این عبد تقدیمکنندگان و بازماندگان آن متصاعدین الی اللّه را اطمینان دهند. این اقدامات و تبرّعات جالب تأیید الهی و برکت سماوی و فیض نامتناهی است و مروّج مصالح متنوّعۀ جامعۀ بینالمللی بهائی. نعیماً لهم بما وفّقهم اللّه علی امر ترتفع به مقاماتهم فی الدّنیا و الآخرة.
(مکتوب مورّخ ۲۳ ژوئن ۱۹۴۵ خطاب به یکی از احبّا، آرشیو مرکز جهانی بهائی)
منتخباتی از دستخطهای صادره توسّط و یا از طرف بیت العدل اعظم
تقارن استثناییِ توفیقاتی قریب الوقوع — انتشار کتاب مستطاب اقدس، پیشرفت ساختمان ابنیۀ کوه کرمل، پایان نقشۀ ششساله، و شروع سال مقدّس — بحر آمال و انتظارات عالم بهائی را به تموّج در میآورد، زمینه را برای مجهوداتی به مراتب عظیمتر از آنچه تاکنون انجام شده آماده میسازد و ما را به آغاز دورهای جدید در تاریخ متذکّر میدارد. لذا شایسته است در این موقعیّت مغتنم جمیع نفوسی که بر ایمان خود به مظهر ظهور اعظم الهی مقرّ و معترفاند با سرور و حبور حکم مقدّسی را اجابت نمایند که هر فرد را قادر میسازد تا حسّ خصوصی ایمان خود به خداوند را با عملی وجدانی و بسیار شخصی که مروّج مصالح عمومی است و فرد را مستقیماً با مؤسّسۀ مرکزی و مرجع امر اللّه مرتبط میسازد، و بالاتر از همه، عنایات وصفناپذیر و الطاف لانهایۀ الهی را برای نفوس مطیعۀ مخلصه تضمین مینماید ابراز دارد. حال با اظهار خضوع و خشوع و عبودیّت به ساحت قدس الهی، اعلام میداریم که از رضوان ۱۹۹۲ یعنی آغاز سال مقدّس، حکم حقوق اللّه شامل عموم خواهد شد. همۀ یاران الهی را با کمال محبّت به اجرای این حکم دعوت مینماییم. (ترجمه)
و اکنون در بحبوحۀ انتظارات مشتاقانۀ برگزاری این دو بزرگداشتِ۳ عمده و انتشار قریب الوقوع امّالکتاب امر بهائی، حکم حقوق اللّه از جمله فرایض معمول و مستمرّ اعضای جامعۀ بهائی در سراسر عالم محسوب میشود. امید چنان است که برکات و مواهب موعودۀ الهیّۀ وابسته به اجرای این حکم مقدّس شامل حال عزیزان حضرت یزدان در جمیع بلاد گردد.(ترجمه)
امید وطید بیت العدل اعظم آنست که روح این سال مقدّس و تأثیرات اطاعت از حکم حقوق اللّه موجب بیداری و آگاهی احبّا نسبت به خصیصۀ تقدّس تبرّعات امری و نقش اساسی آن در تحقّق منظور ظهور حضرت بهاءاللّه گردد. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۹ ژوئن ۱۹۹۲ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از محافل ملّی)
در این دور مبارک، مؤسّسۀ حقوق اللّه از طریق ترویج طرز فکری بدیع و نگرشی جدید نسبت به كسب و استفاده از منابع مادّی، به روحانیّت عالم انسانی کمک خواهد كرد؛ منابع مادّی مورد نیازِ مشروعات عظیم جمعی به منظور بهبود جمیع شئون حیات بشری را فراهم خواهد آورد و در تکامل مدنیّت جهانی عنصری نیرومند خواهد بود. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۲ ژانویه ۲۰۰۳ بیت العدل اعظم خطاب به وكلا و نمایندگان مؤسّسۀ حقوق اللّه)
و امّا راجع به بیم شما نسبت به پول، کسب ثروت فی نفسه هدفی نگرانکننده نیست بلكه ضرورتی است عملی. مشکلات مربوط به ثروت از طرز فکر نادرست نسبت به تملّک و استفاده از آن سرچشمه میگیرد. در این خصوص، انشاءاللّه مطالعۀ فقرات ۸۰، ۸۱ و ۸۲ كلمات مباركۀ مكنونۀ فارسی را مفید بیابید. همانند بسیاری از دیگر شئون زندگی، تعالیم حضرت بهاءاللّه با وضع حكم حقوق اللّه و موهبت تقدیم تبرّعات به صندوقهای امری و با تشویق به مجهودات انساندوستانه برای رفاه عمومی، وسیلهای برای حفظ ما در مقابل امتحانات ناشی از ثروت فراهم میسازند. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۷ اکتبر ۲۰۰۵ از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یكی از احبّا)
منتخباتی از آثار حضرت بهاءاللّه
انّ الّذین وفوا بعهودهم و عقودهم و نذورهم و ادّوا امانات اللّه و حقوقه انّهم من اهل الفردوس الأعلی کذلک یبشّرهم المظلوم فی سجنه العظیم طوبی لعباد فازوا و لامآء فزن و لکلّ من تمسّک بالمعروف و عمل ما امر به فی کتاب اللّه ربّ العالمین.
جواب: نصاب حقوق اللّه ١٩ مثقال از ذهب است يعنی بعد از بلوغ نقود به این مقدار حقوق تعلّق میگیرد و امّا سایر اموال بعد از بلوغ آن به اين مقام قيمةً لا عدداً و حقوق اللّه يک مرتبه تعلّق میگيرد مثلاً شخصی مالک شد هزار مثقال از ذهب را و حقوق آن را ادا نمود بر آن مال ديگر حقّ اللّه تعلّق نمیگيرد مگر بر آنچه به تجارات و معاملات و غيرهما بر آن بيفزايد و به حدّ نصاب برسد يعنی منافع محصولۀ از آن در اين صورت به ما حكم به اللّه بايد عمل شود الّا اذا انتقل اصل المال الی يد اخری اذاً يتعلّق به الحقوق كما تعلّق اوّل مرّة در آن وقت حقوق الهی بايد اخذ شود نقطۀ اولی میفرمايد از بهاء كلّ شیء كه مالكند بايد حقوق اللّه را ادا نمايند ولكن در اين ظهور اعظم اسباب بيت و بيت مسكون را عفو نموديم يعنی اسبابی كه ما يحتاج به است.
سؤال: حقوق اللّه و دیون میّت و تجهیز اسباب کدام مقدّم است
جواب: تجهيز مقدّم است بعد ادای ديون بعد اخذ حقوق اللّه و اگر مال معادل ديون نباشد آنچه موجود است به مقتضای ديون قليلاً و كثيراً قسمت شود.
سؤال: در كتاب اقدس حقوق اللّه نازل آيا بيت مسكون و متروكات آن و مايحتاج جزو اموالی است كه حقوق بر آن ثابت میشود يا نوع ديگر است.
جواب: در احكام فارسيّه میفرمايد "در اين ظهور اعظم اسباب بيت و بيت مسكون را عفو نموديم يعنی اسبابی كه مايحتاج به است."
سؤال: اگر بالفرض اموال شخصی صد تومان باشد و حقوق را ادا نموده بعد در تجارت نقصان واقع شود و نصف اين مبلغ تلف شود باز به تجارت به نصاب رسد حقوق بايد داد يا نه.
سؤال: اگر مبلغ معهود به كلّی بعد از ادای حقوق تلف شود و دفعۀ ديگر از كسب و تجارت همين مبلغ حاصل شود حقوق ثانی بايد داد يا نه.
سؤال: آيا شخص میتواند در كتاب وصيّت از اموال خود چيزی قرار بدهد كه بعد از وفات او در امورات خيريّه صرف شود به غير ادای حقوق اللّه و حقوق ناس يا آنكه جز مخارج دفن و كفن و حمل نعش حقّی ندارد و مابقی اموال كما فرض اللّه به ورّاث میرسد.
جواب: انسان در مال خود مختار است اگر بر ادای حقوق الهی موفّق شود و همچنين حقّ النّاس بر او نباشد آنچه در كتاب وصيّت بنويسد و اقرار و اعتراف نمايد مقبول بوده و هست قد اذن اللّه له بأن يفعل فيما ملّكه اللّه كيف يشآء.
سؤال: هرگاه شخص متوفّی حقوق اللّه يا حقّ النّاس بر ذمّۀ او باشد از بيت مسكون و البسۀ مخصوصه و سایر اموال بالنّسبه بايد ادا شود يا آنكه بيت و البسه مخصوص ذكران است و ديون بايد از سایر اموال داده شود و هرگاه سایر تركه وفا نكند به ديون چگونه معمول شود.
جواب: ديون و حقوق از ساير اموال داده شود و اگر اموال وفا نكند از بيت مسكون و البسۀ مخصوصه ادا شود.
سؤال: هر گاه مال از نوزده تجاوز نمايد بايد به نوزده ديگر برسد يا بر زياده هم تعلّق میگيرد.
جواب: هر چه بر نوزده بيفزايد حقوق تعلّق نمیگيرد الّا به نوزده ديگر برسد.
سؤال: اسباب دکان که به جهت کسب و شغل لازم است باید حقوق اللّه از آنها داده شود یا آنکه حکم اسباب بیت را دارد.
و امّا در بارۀ حقوق اللّه نصاب آن عدد واحد۴است یعنی هر نفسی اگر دارای نوزده مثقال ذهب شد و یا اشیائی که به این قیمت برسد بعد از وضع مئونۀ سنه حقوق بر آن تعلّق میگیرد و ادای آن واجب.
منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء
در خصوص حقوق سؤال نموده بودید. انسان در ظرف یک سال آنچه منفعت کند باید مصارف سالیانۀ خود را منها کند پس از آنچه که زیادی مانده در صد نوزده حقوق بدهد. یعنی شخصی در ظرف یک سال از تجارتش هزار لیره منفعت برده مصارف سالیانۀ خویش را که ششصد ۶۰۰ لیره باشد منها میکند چهارصد لیره زیادی دارد حقوق بر این چهارصد لیره تقرّر حاصل میشود یعنی باید از چهارصد لیره از هر صدی نوزده لیره که جمعش هفتاد و شش لیره میشود به جهت مصارف خیریّه حقوق بدهد. بر جمیع اموال هر سال حقوق تعلّق نیابد. شخصی شاید صدهزار لیره اموال دارد نمیشود هر سال از این صدهزار لیره حقوق بدهد. شما مثلاً باید آنچه در سال منفعت مینمایید خرج سالیانۀ خویش را منها کنید آنچه فضله میماند حقوق بر آن تعلّق میگیرد امّا مالی که سال گذشته حقوقش داده شده است امسال دیگر حقوق بر آن تعلّق نیابد.
امّا حقوق بعد از وضع مصارف سنۀ کامله آنچه زیاده باقی بماند حقوق بر آن تعلّق یابد ولکن نقود و مالی که ممرّ معاش باشد و یکدفعه حقوق آن داده شده و یا ملکی که حقوق آن داده شده اگر ریع آن کفایت مصارف کند و بس دیگر حقوق بر آن تعلّق نگیرد … تصرّف در حقوق جزئی و کلّی جائز ولی به اذن و اجازۀ مرجع امر.
منتخباتی از بیانات حضرت عبدالبهاء
سؤال: در امر حقوق، آیا یک نوزدهم درآمد خالص فرد مقصود است یا درآمد ناخالص او؟ فیالمثل، در امریكا، بعد از كسر مواردی که معاف شده، مالیاتی بر عایدی ناخالص تعلّق میگیرد. احتساب حقوق چگونه است؟
جواب: مضمون بیان حضرت عبدالبهاء این بود: بعد از آنکه شخص كلّیّۀ مخارج ضروریّه را پرداخت نمود، نوزده درصد از آنچه باقی مانده را اخذ و به جهت حقوق تأدیه مینماید. فیالمثل، اگر نفسی بعد از ادای همۀ مخارج خود صد غروش برایش باقی مانده باشد، در این صورت نوزده غروش حقوق آن است که به امر اللّه تعلّق میگیرد. این را در انتهای سنه، بعد از آنکه مخارج خود را تعیین کرد، انجام میدهد. از هر صد غروش، نوزده غروش به جهت حقوق اخذ میشود.
از این مبلغ فقط یک مرتبه حقوق پرداخت میشود و بعد از آن دیگر حقوق به آن مبلغ تعلّق نمیگیرد. سال بعد، از مبلغی كه بعد از كسر مخارج و نیز بعد از كسر مبلغی كه سال گذشته حقوق آن تأدیه شده، در اختیار فرد باقی میماند، حقوق محاسبه خواهد شد.
فیالمثل، شخصی در آخر سنه، بعد از پرداخت كلّیّۀ مخارج خود، ۱،۰۰۰ غروش برایش باقی مانده، در این صورت ۱۹۰ غروش بابت حقوق اخذ میشود. در انتهای سنۀ بعد، پس از محاسبۀ مخارج، ممكن است ۲،۰۰۰ غروش برای او باقی بماند. چون سنۀ قبل حقوق ۱،۰۰۰ غروش را داده، این مبلغ از ۲،۰۰۰ غروش كسر میشود و از ۱،۰۰۰ غروش حقوق میپردازد (یعنی ۱۹۰ غروش). در سنۀ ثالث اموال خالص او ممكن است ۲،۵۰۰ غروش بشود، از این مبلغ ۲،۰۰۰ غروش كسر میكند و نوزده درصدِ ۵۰۰ غروش را كه ۹۵ غروش میشود تأدیه میكند. اگر در آخر سنۀ رابع او ۲،۵۰۰ غروش داشته باشد، هیچ حقوقی به آن تعلّق نمیگیرد.
سؤال: در خصوص كسر مخارج ضروریّه، آیا تبرّعات به مشرقالاذكار و تبلیغ و سایر فعّالیّتهای امری قسمتی از حقوق محسوب می گردد یا مجزّا از آن است؟
جواب: حضرت عبدالبهاء جواب فرمودند كه حقوق از این موارد جدا و مستقلّ است و باید ابتدا محاسبه گردد و بر آنها اولویّت دارد. بعد از آنكه مقدار حقوق معلوم شد، میتوان به سایر امور پرداخت. هیكل مبارک لبخند زدند و فرمودند پس از ادای حقوق عبدالبهاء تعیین میكند كه چه مبلغی به مشرقالاذكار اختصاص یابد، چه مبلغی به تبلیغ تخصیص داده شود و چه مبلغی به محتاجان پرداخت گردد و غیره. (ترجمه)
(مصاحبه با حضرت عبدالبهاء، ۲۶ نوامبر ۱۹۱۹ ، یادداشت به خطّ حضرت ولیّامراللّه حدود سال ۱۹۲۰. سؤالات در مكتوب جورج او. لَتیمر، بدون تاریخ)
منتخباتی از توقیعات صادره توسّط و یا از طرف حضرت ولیّامراللّه
امّا در خصوص حقوق اللّه … تعلّق آن به مالالتّجاره و ملک و عایدات است که بعد از مخارج لازمه آنچه فایده حاصل شود و بر مایه افزوده گردد باید حقوق آن داده شود و چون یک مرتبه حقوق ادا شد دیگر بر آن تعلّق نمیگیرد مگر آنکه آن مال از شخصی به شخص دیگر رسد. … و امّا بیت و اسباب بیت حقوق تعلّق نمیگیرد. … امّا در خصوص حقوق اللّه حقوق الهی راجع به مرکز امر است.
(نامۀ مورّخ شوّال ۱۳۴۵ هـ. ق. از جانب حضرت ولیّامراللّه خطاب به یکی از احبّا)
در كتاب مستطاب اقدس بیاناتی راجع به امر حقوق خواهید یافت … کلّیّۀ مسائلی که حضرت بهاءاللّه صریحاً تعیین نفرمودهاند باید به بیت العدل اعظم ارجاع گردد. (ترجمه)
(جملاتی به قلم حضرت ولیّامراللّه که در آخر نامۀ مورّخ ۱۶ دسامبر ۱۹۲۷ از طرف حضرت ولیّامراللّه خطاب به یكی از احبّا مرقوم شده است)
یک مثقال نوزده نخود است و بیست و چهار نخود مساوی چهار گرام و سه خمس گرام است بر حسب این میزان حساب نمایند.
(نامۀ مورّخ ١٧ نوامبر ١٩٣٧ از جانب حضرت ولیّامراللّه خطاب به یکی از احبّا، آرشیو مرکز جهانی بهائی)
سؤال در باب انتقال خانۀ مسکونی و البسۀ مخصوصه و اثاث البیت از طریق ارث به ورثه که آیا ورّاث هم از تأدیۀ حقوق آنها معافند یا خیر فرمودند "خانۀ مسکونی و اثاث البیت و اسباب کار چون به نصّ قاطع از حقوق اللّه معاف گشته در حین انتقال نیز از تأدیۀ حقوق معاف است."
(نامۀ مورّخ ۲۹ سپتامبر ۱۹۴۲ از جانب حضرت ولیّامراللّه خطاب به محفل ملّی بهائیان ایران، آرشیو مرکز جهانی بهائی)
منتخباتی از دستخطهای صادره توسّط و یا از طرف بیت العدل اعظم
بعضى از ياران عزيز که به تقديم حقوق اللّه موفّقند از این هیئت پرسيدهاند که اهدای تبرّعات به صندوقهاى امريّه با ادای حقوق اللّه چه رابطه و نسبتى دارد و اگر کسى به نيّت ادای حقوق اللّه به تبرّعات خيريّه جهت مشروعات سایره پردازد آيا از تقديم حقوق اللّه معافست يا آنکه حکم ديگرى دارد؟
با آنکه نصوص الهيّه در اين مورد صراحت دارد ولکن چون اين سؤال مکرّر شده مقرّر گرديد که توضيحاً جهت اطّلاع ياران مهربان مرقوم شود که ادای حقوق اللّه از فرایض دينيّۀ اهل بهاست چه که حکمش در کتاب مستطاب اقدس منصوص است و بيانش در الواح شتّى معيّن و مذکور هيچ مؤمن مخلصى که واجد شرايط معيّنه باشد از ادای حقوق اللّه مستثنى نيست حتّى به نصّ کتاب امتناع از ادای حقوق اللّه به منزلۀ خيانت محسوب و خطاب "من خان اللّه يخان بالعدل" در حقّ اين نفوس مکتوب.
به فرمودۀ مرکز ميثاق: "محض الطاف بیپایان حضرت یزدان به تعیین حقوق اللّه بر عباد خویش منّت گذاشت والّا حقّ و بندگانش مستغنی از کائنات بوده."
اين حکم محکم به شهادت قلم اعلى داراى مصالح و حکم لاتحصى است سبب تطهير اموال است و دافع خسران و وبال. باعث نعمت و عزّت است و علّت خير و برکت. انفاقى است که نسبتش الى اللّه است و خدمتى است که ممّد ارتفاع امر اللّه. اعطای حقوق به فرموده مرکز ميثاق براى امتحان مؤمنان است و سبب ثبوت و رسوخ ايشان در ايمان و ايقان.
مختصر آنکه حقوق اللّه از تکاليف قاطعۀ شرعيّۀ اهل بهاست که طبق نصوص مبارکه به مرجع امر راجع و قرارش به فرمودۀ جمال قدم جلّ ثنائه بعد از تحقّق بيت العدل على ما اراده اللّه تعيين گردد و احدى جز مرجع امر حقّ تصرّف در آن ندارد يعنى آنچه از اموال نفوس به حقوق اللّه راجع و مخصوص است تعلّق به مرکز امر اللّه دارد نه به آن نفوس لهذا ياران به تشخیص و ارادۀ خود نبايد وجوه حقوق اللّه را به مصارف ديگر رسانند ولو آنکه مصارف خيريّۀ امريّه باشد زيرا به نصّ صريح تبرّعات و اعانات سایره بايد بعد از تقديم حقوق اللّه يعنى از اموال باقيۀ طاهره که متعلّق به خود اشخاص است تقديم گردد. اميدوار چنانيم کل بر اين وظيفۀ مبارکۀ مقدّسه که کافل سعادت حقيقيّه و مؤيّد اجرائات عموميّۀ اهل بهاست موفّق و فائز گردند و اللّه غنیّ عن العالمين.
(نامۀ مورّخ ۲۵ اکتبر ۱۹۷۰ بیت العدل اعظم خطاب به محفل روحانی ملّی ایران)
مكتوب محبّتآمیز مورّخ ۲۷ دسامبر ۱۹۷۲ شما حاکی از آرزوی اجرای حكم حقوق اللّه در رابطه با ارثیّهای که از مادرتان به شما رسیده این مشتاقان را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد….
این حكم كتاب مستطاب اقدس مقرّر میدارد كه وقتی سرمایۀ یک شخص به معادل حدّ اقلّ "نوزده مثقال طلا" برسد، نوزده درصد آن به عنوان حقوق اللّه قابل پرداخت است…. برای تعیین مبلغی كه فرد مؤمن باید بپردازد او باید ابتدا دیون و مخارجی را كه دارد کسر کند و سپس از باقیماندۀ سرمایه، در صورتی كه معادل حدّ اقلّ نوزده مثقال طلا باشد، نوزده درصد آن را پرداخت نماید.
… برای اجرای این حكم كتاب اقدس … باید ارزش كلّ ارثیّه را از نقدینه و سایر اموال محاسبه کنید و همۀ مخارج و دیونی را كه دارید کسر نمایید و شرایطی را در نظر بگیرید که تحت آن احیاناً قادر خواهید بود حقوق اللّهِ ارزش خالص ارثیّۀ دریافتی خود را پرداخت نمایید. تعیین زمان و شرایط پرداخت به هر فرد واگذار شده است.
فیالمثل اگر دارایی یک فرد علاوه بر وجه نقد شامل مِلک یا سهام باشد، او ممكن است پرداخت نوزده درصد ارزش اقلام غیر نقدی را مادام كه فروش نرفته است نامطلوب و یا نامناسب بداند و ترجیح دهد که تنها بعد از فروش آن اموال به ایفای این مسئولیّت روحانی اقدام نماید. قبل از محاسبۀ ارزش خالصی كه حقوق اللّه بدان تعلّق میگیرد هر گونه مخارجی كه احتمالاً در تبدیل داراییها به وجه نقد متحمّل شود باید كسر گردد. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۲۱ ژانویه ۱۹۷۳ بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
شخص مؤمن مخلص که به موهبت پرداخت حقوق اللّه فائز است، ابداً در طلب عذر و بهانهای برای اجتناب از ادای این وظیفۀ روحانی نخواهد بود بلکه نهایت کوشش را برای اجرای آن مبذول خواهد داشت. از طرف دیگر، چون اطاعت از این حکم مسئلهای وجدانی و پرداخت حقوق اللّه امری اختیاری و داوطلبانه است، شایسته نخواهد بود که از حدّ مطّلع ساختن احبّای ... از وظیفۀ روحانی خود فراتر رفت و باید به خود ایشان واگذار کرد تا در مورد آن تصمیم بگیرند.
همین اصل در مورد آن دسته از احبّایی که در مصارف خانوادۀ خود ره افراط میپیمایند و کسانی که در خرید یا بنای محلّ اقامت و وسایل و تزیینات آن از نیاز خود بسی فراتر رفته به منظور اجتناب از پرداخت حقوق اللّه این مخارج را ضروری توجیه میکنند، نیز صادق است. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۲۶ فوریه ۱۹۷۳ بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
… حضرت بهاءاللّه بسیاری از جزئیّات مربوط به محاسبۀ حقوق اللّه را به قضاوت و وجدان افراد احبّا واگذار فرمودهاند. مثلاً اسباب و لوازم مورد نیاز منزل را از حقوق اللّه معاف فرمودهاند امّا اتّخاذ تصمیم را در بارۀ اینکه کدام اقلام ضروری و کدام غیر ضروری است به عهدۀ افراد گذاشتهاند. تبرّعات تقدیمی به صندوقهای امری نمیتواند جزئی از پرداخت حقوق اللّه محسوب گردد؛ به علاوه اگر کسی حقوق اللّه مدیون باشد و از عهدۀ پرداخت آن و تقدیم تبرّعات هر دو برنیاید تأدیۀ حقوق اللّه بر تقدیم تبرّعات اولویّت دارد. امّا اینکه در محاسبۀ مایملکِ مشمولِ حقوق اللّه آیا میتوان تبرّعات را به عنوان مخارج به حساب آورد یا نه، این امر به قضاوت هر فرد با در نظر گرفتن اوضاع و احوال خویش محوّل گردیده است. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۹ از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
از آثار مبارکه واضح است که فرد از پرداخت حقوق اللّه برای بیت مسکونی و برای اسباب مورد لزوم خانه و وسایل مورد نیاز شغل و حرفۀ خود معاف میباشد. تصمیم در بارۀ اینکه چه اقلامی ضروری و چه اقلامی غیر ضروری است به نظر فرد واگذار شده است. بدیهی است که دوستان نباید برای بیت مسکونی و اثاث آن اسراف نمایند و به منظور اجتناب از پرداخت حقوق اللّه آن را معقول جلوه دهند. نصّ خاصّی مبنی بر اینکه سرمایۀ مورد استفاده برای کسب درآمد از پرداخت حقوق اللّه معاف میباشد یافت نشده است. بیت العدل اعظم این گونه امور را به وجدان افرادِ احبّا واگذار مینمایند. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۹ آوریل ۱۹۸۰ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
امّا راجع به سؤال ثانی که چون تفاهم کامل بین زن و شوهر موجود باشد و زن حقّ دخل و تصرّف در اموال شوهر داشته باشد آیا زوجه میتواند برای تمام اموال حقوق اللّه منظور دارد یا آنکه چون قسمتی از این اموال تعلّق به شوهر دارد محاسبۀ حقوق اللّه از طرف زن باید نسبت به قسمتی از دارایی باشد که متعلّق به شخص اوست.
در جواب این سؤال، باید متوجّه بود که حقوق اللّه بر آنچه دارایی مسلّم شخصی است تعلّق میگیرد نه بر اموالی که صرفاً در آن حقّ تصرّف دارند. ولیکن در مواردی نظیر آنچه مرقوم داشته بودند زوج و زوجه باید بین خود مشورت نمایند و حدود اموال خویش را معیّن کنند و معاً یا بالانفراد آنچه را واجب تشخیص دادند تقدیم نمایند.
(نامۀ مورّخ ۱۰ ژانویه ۱۹۸۲ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
راجع به سؤالی که جناب … مطرح نمودهاند، لطفاً به اطّلاع ایشان برسانید که در مکتوبی خطاب به یکی از احبّا حضرت ولیّ محبوب امر اللّه توضیح فرمودهاند که حقوق اللّه برای یک مایملکِ بخصوص، چه منقول و چه غیر منقول، فقط یک بار پرداخت میشود، امّا اگر این مایملک به نوعی مثلاً از طریق ارث از شخصی به شخص دیگر منتقل شود مجدّداً مشمول پرداخت حقوق اللّه میگردد. عملاً این بدان معنی است که وارثی که اموالی را به ارث میبرد، چنانچه سهم دریافتی موجب ازدیاد دارایی او به حدّ نصابی گردد که مشمول ادای این فریضۀ مقدّس است، موظّف به پرداخت حقوق اللّه میباشد. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱ ژوئن ۱۹۸۳ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از محافل ملّی)
در بارۀ سؤال مربوط به بیت مسکونی و احکام جزئیّۀ آن، خاطر آن جناب را مستحضر میداریم که تشریع احکام مفصّله در بارۀ حقوق اللّه در این ایّام مقتضی نیست لهذا یاران را باید آزاد گذاشت که چون راجع به مسئلهای نصّی یا دستوری موجود نباشد آنچه را که خود در هر مورد استنباط مینمایند مجری دارند و به سائقۀ وجدان به ادای حقوق اللّه طبق تشخیص خویش مباشرت فرمایند.
(نامۀ مورّخ ۴ مارس ۱۹۸۴ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
… اگر فردی از یاران مبلغ حقوق اللّه قابل پرداخت خود را محاسبه نموده و خود را مدیون میداند باید پرداخت این مبلغ را به هر نوع تبرّع دیگر مرجّح بداند.
ولیکن امکان دارد که شخص در طیّ سال تبرّعاتی به صندوقهای مختلف امری اهدا نماید و یا مبالغی در راه امور خیریّه بپردازد همان گونه که وجوه خود را صرف طیف وسیعی از فعّالیّتهای مربوط به زندگی روزمرّۀ خود میکند. بیان فوق از بیت العدل اعظم اتّخاذ یکی از دو طریق ذیل را به قضاوت او محوّل مینماید:
(الف) این قبیل تبرّعات را جزء هزینۀ زندگی منظور دارد. بدین ترتیب این تبرّعات میزان پسانداز وی در آخر سال را که حقوق اللّه بدان تعلّق میگیرد کاهش خواهد داد.
(ب) قرار بگذارد که این قبیل تبرّعات را فقط از پولی بپردازد که حقوق اللّه آن ادا شده است.
این قرار همچنین راه را باز میگذارد تا شخص برخی از تبرّعات را به طریق اوّل و برخی دیگر را به طریق دوم منظور دارد. بیت العدل اعظم کلّیّۀ این گونه جزئیّات را به قضاوت و وجدان افراد احبّا واگذار مینمایند. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ٣ فوریه ١٩٨٧ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
اگر همان طور که اظهار میدارید در موقعیّتی نیستید که هرگز بتوانید دارایی قابل ارزیابی معادل ١٩ مثقال طلا داشته باشید بنا بر این طبق نصوص مبارکه مکلّف به پرداخت حقوق اللّه نیستید. ولی مکلّف نبودن بدان معنی نیست که اگر به خاطر حبّ جمال مبارک و سخاوت طبع خود مایلید مبلغی به صندوق حقوق اللّه تبرّع کنید، مجاز نیستید. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ٢٣ ژوئن ١٩٨٧ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
۱یک فرد بهائی نمیتواند فریضۀ پرداخت حقوق اللّه فرد دیگری را ایفا نماید.
۲فرد بهائی مجاز نیست که مبلغ پرداختی به عنوان حقوق اللّه را برای هدف مخصوصی مشخّص سازد و یا آن را به افتخار فردی دیگر پرداخت نماید. (ترجمه)
(از یادداشت مورّخ ٢٢ مارس ١٩٨٩ بیت العدل اعظم خطاب به یکی از دوایر مرکز جهانی بهائی)
حقوق اللّه اصولاً باید توسّط فرد بهائی در ایّام حیات او و زمانی پرداخت گردد که مازاد مایملکاش به حدّ نصاب رسیده است. ولی با ذکر سالیانه بودن مخارجی که باید به منظور محاسبۀ دین حقوق اللّه از درآمد کسر شود نوعی آزادی عمل در این حکم ملحوظ گردیده است. مطلوب آنست که بعد از صعود فرد بهائی تنها دین او به حقوق اللّه که باید در وصیّتنامهاش تمهیداتی برای پرداخت آنها فراهم نموده باشد، بدهیهایی باشد که در موقع رسیدگی به امور او در زمان فوتش مشخّص گردد.
امید بیت العدل اعظم آنست که احبّا با آشنا شدن با حکم حقوق اللّه و با پرداخت آن، نه تنها نحوۀ محاسبۀ حقوق اللّه در ایّام حیات را بیاموزند بلکه بدین وسیله درک بهتری از نحوۀ فراهم نمودن ترتیباتی برای پرداخت باقیماندۀ آن بعد از صعود خود نیز کسب نمایند. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱ اکتبر ۱۹۸۹ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به هیئتی از امنای حقوق اللّه)
بیت العدل اعظم در نظر ندارند روش محاسبۀ مخصوصی را برای استفادۀ دوستان تعیین نمایند. احبّا باید آزاد باشند تا بر اساس نصوص مبارکه و نمونههای موجود، هر یک روش خود را اختیار نمایند. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱ ژوئیه ۱۹۹۱ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به دفتر امین صندوق یکی از محافل ملّیّه)
مكتوب مورّخ ۲۸ دسامبر ۱۹۹۱ آن جناب حاوی سؤالی در بارۀ محاسبۀ اموالی که شما باید حقوق اللّه آن را پرداخت نمایید، به بیت العدل اعظم واصل گردید. خلاصۀ اطّلاعاتی که ارائه نمودهاید به شرح زیر است.
شما فقرات متعدّدی از اشیاء موروثی که بعضی احتمالاً بسیار پرارزشاند در تملک خود دارید و شما آنها را "موزۀ خانوادگی" مینامید. از این مجموعه جز در موارد معدودی كه آن را برای جمعآوری وجوهی جهت امور خیریّه به نمایش گذاشتهاید درآمدی عاید نمیشود. مایلید بدانید كه آیا شما باید این مجموعه را ارزیابی بنمایید تا بتوانید به منظور محاسبۀ حقوق اللّه، آن را جزو مایملک خود محسوب دارید.
بیت العدل اعظم مقرّر فرمودند به اطّلاع شما برسانیم كه ضرورتی ندارد كه اینچنین مایملکی با فوریّت در محاسبات وارد شود. اگر این مجموعه بتمامه یا بخشی از آن به فروش رسد، آنگاه عایدات حاصله مشمول حقوق اللّه میگردد. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۹ فوریه ۱۹۹۲ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
ادای حقوق اللّه فریضۀ شخصی هر یک از احبّای الهی است و بر عهدۀ فرد است که بنا به حكم وجدان خویش این وظیفه را ایفا نماید و هیچ یک از مؤسّسات امری حقّ مطالبۀ آن را ندارند. بخشی از این فریضه آن است که فرد بهائی در وصیّتنامۀ خود تعیین کند که در خاتمۀ حیات باقیماندۀ دین حقوق اللّه او ادا شود. به همین ترتیب احکام بهائی برای مواردی که شخص بدون وصیّتنامه فوت نماید، شامل مقرّراتی است که قبل از تقسیم دارایی بین ورّاث، تتمّۀ حقوق اللّه پرداخت شود.
حكم ارث در كتاب مستطاب اقدس برای مواردی که متوفّی وصیّتنامهای از خود به جای نگذاشته باشد، به صراحت میگوید:
همچنین حضرت بهاءاللّه در خصوص تنظیم وصیّتنامه میفرمایند:
انسان در مال خود مختار است. اگر بر ادای حقوق الهی موفّق شود و همچنین حقّ النّاس بر او نباشد آنچه در كتاب وصیّت بنویسد و اقرار و اعتراف نماید مقبول بوده و هست. قد اذن اللّه له بان یفعل فیما ملّكه اللّه كیف یشآء.
این بیان روشن مینماید که مسئولیّت موصّی برای ادای قرضها و برای پرداخت حقوق اللّه بر آزادی او در تعیین تكلیف اموال خود به نحو دلخواهش اولویّت دارد. (ترجمه)
(از یادداشت مورّخ ۳۰ آوریل ۱۹۹۲ بیت العدل اعظم خطاب به یکی از دوایر مرکز جهانی بهائی)
سؤال اینست که آیا اموالی که شخص ملزم است حقوق اللّه خود را بر اساس آن محاسبه نماید تمام دارایی او در تاریخی است که حکم حقوق اللّه شامل حال او میشود یا فقط ثروتی است که بعد از آن تاریخ موفّق به کسب آن میگردد؟
نظر نهایی این جمع آن است که اساس محاسبۀ حقوق اللّه کلّیّۀ دارایی شخص در تاریخی است که حکم حقوق اللّه شامل حال او میشود. البتّه این بدان معنا نیست که شخص باید فوراً تمام حقوقی را که مدیون است یک جا پرداخت نماید زیرا چنین عملی ممکن است او را مجبور به فروش اقلام متعدّدی از مایملک خویش نماید و او را در وضع بسیار مشکلی قرار دهد. امّا اصل محاسبه روشن است و دین حقوق اللّه باید بالمآل پرداخت گردد. (ترجمه)
(از نامۀ مورّخ ۴ مه ۱۹۹۲ بیت العدل اعظم خطاب به امین حقوق اللّه، ایادی عزیز امر اللّه جناب علیمحمّد ورقا)
شما در مورد شمول حقوق اللّه بر پولی سؤال كردهاید كه فردی از احبّا برای "سفر به خاطر امر اللّه و برای داشتن یک زندگی کمی مرفّهتر" و امثال آن صرف میکند. برداشت ما از جوابهایی كه به سؤالات دیگر داده شده این است كه این موضوع به وجدان فرد بستگی دارد. در حقیقت طیف وسیعی از مخارج وجود دارد كه شاید بتوان آن را در زمرۀ مخارج عادی سالانه که باید برای محاسبۀ مبلغ حقوق اللّه از درآمد کاسته شود محسوب داشت. در مورد خاصِّ تبرّعات به صندوقهای مختلف امری، بیتالعدل اعظم قبلاً فرمودهاند كه فرد باید تصمیم بگیرد كه یا تبرّعات را قسمتی از مخارج عادی خود منظور دارد یا اینکه آنها را از ذخیرۀ باقیمانده خویش پس از پرداخت حقوق اللّه تقدیم کند. (ترجمه)
(یادداشت مورّخ ۱۴ فوریه ۱۹۹۳ بیت العدل اعظم خطاب به دفتر حقوق اللّه در ارض اقدس)
دفتر حقوق اللّه در ارض اقدس سؤالات شما مربوط به حقوق اللّه را که ضمیمۀ مكتوب ۲۱ آوریل ۱۹۹۳ بود به بیت العدل اعظم تقدیم نمود. مقرّر فرمودند پاسخهای زیر ارسال گردد:
۱در رابطه با محاسبه و پرداخت حقوق اللّه مسلّماً تفاوتهایی بین بدهیهای مختلف یک فرد وجود دارد. برای محاسبۀ حقوق اللّه، بدهیها طبیعتاً باید از دارایی کاسته شود. در مورد اولویّت پرداخت، فرد باید شرایط هر وام را در نظر بگیرد. اگر برای پرداخت بدهیها جدول زمانی تعیین شده، و شخص قادر خواهد بود که آنها را از درآمد پیشبینی شده به موقع بپردازد البتّه فرد باید در این مدّت به پرداخت حقوق اللّه خود نیز اقدام نماید. امّا اگر از عهدۀ پرداخت هر دو برنیاید ادای بدهی اولویّت خواهد داشت.
۲اولویّت نسبی ادای حقوق اللّه بر تقدیم تبرّعات به صندوقهای امری در بخش ۱۰۵۵مجموعۀ آثار راجع به حقوق اللّه توضیح داده شده است. بیتالعدل اعظم مایل نیستند در حال حاضر توضیحاتی بیش از این بیان نمایند.
۳هر زن و شوهر از این آزادی برخوردارند که تصمیم بگیرند آیا مشتركاً یا جداگانه به ایفای فریضۀ حقوق اللّه خود اقدام نمایند زیرا بیتالعدل اعظم مایل نیستند در حقّ تصمیمگیری زن و شوهر در مورد نحوۀ مدیریّت امور مالیشان مداخله نمایند. زوجی ممكن است ترجیح دهند مالكیّت مشترک داشته باشند و زوج دیگری ممكن است مایل به مالکیّت اموال خود به طور مجزّا باشند و یا ممكن است تركیبات متنوّعی از این نوع ترتیبات وجود داشته باشد. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۸ ژوئیه ۱۹۹۳ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
دفتر حقوق اللّه دو مكتوب مورّخ ۲۴ و ۲۵ مه ۱۹۹۳ شما و جزوۀ ارسالی را دریافت نمود. دو سؤالی كه مطرح نموده بودید به ساحت بیتالعدل اعظم تقدیم گردید. مقرّر فرمودند پاسخ زیر ارسال گردد.
۱وجوهی که به منظور خرید بیت مسکونی پسانداز میشود به خودی خود از پرداخت حقوق اللّه معاف نیست. مثلاً اگر پیش از خرید بیت مسکونی شخص فوت نماید مبلغ پسانداز شده مشمول محاسبۀ حقوق خواهد بود. ولی … فردی که به منظور خرید خانه پسانداز مینماید مختار است که یا حقوق اللّهِ وجوهی را که به تدریج پسانداز میکند بپردازد و پس از خرید مسکن، مبلغ مشمول معافیّت را محاسبه کند، و یا اینکه درج این پساندازها در محاسبات حقوق اللّه را تا زمانی که خانۀ مسکونی خریداری شود به تعویق اندازد که البتّه در آن زمان قیمت خرید خانه از پرداخت حقوق اللّه معاف خواهد بود.
۲… محاسبۀ حقوق اللّه عملاً باید بر مبنای پساندازی که طیّ سالها انباشته میشود صورت گیرد نه فقط پسانداز هر سال به طور جداگانه. تنها از این طریق است که شخص میتواند ضرر و زیان یک سال را كه سبب كاهش دین حقوق او در سال بعد میشود محاسبه کند یا سود و زیان حاصله از فروش آنچه که به منظور سرمایهگذاری در سالهای قبل خریداری شده محاسبه نماید. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۸ اکتبر ۱۹۹۳ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
سؤال … شما معطوف به تمهیدات لازم برای حقوق اللّه در وصیّتنامههای بهائی است. استنباط شما مبنی بر اینكه فریضۀ ادای حقوق اللّه مربوط به زمان حیات شخص است و به طور معمول باید با پرداخت آن در طول عمر ایفا گردد صحیح است. در عین حال ممكن است در مواردی فردی از احبّا بدون تعیین تمهیداتی در وصیّتنامهاش برای تأدیۀ مبلغی از حقوق اللّه که احتمالاً پرداخت نشده، فوت نماید. وقوع مرگ فریضۀ حقوق اللّه را از فرد مؤمن سلب نمیکند. لهذا هر مبلغی كه باید تأدیه شود جزو دین شخص متصاعد و مشمول پرداخت از مایملک او در زمان وفاتش میباشد. هزینۀ كفن و دفن، بدهیهای متوفّی، و هر مقدار حقوق اللّه كه به وی تعلّق میگیرد باید با اولویّت از دارایی او پرداخت شود قبل از آنکه میزان اموال قابل تقسیم طبق مفادّ احكام ارث تعیین گردد. به این ترتیب، اعمّ از آنكه شخصی وصیّتنامه تنظیم كند یا نه، و اگر تنظیم كرده اعمّ از آنكه پرداخت حقوق اللّه را در آن تصر یح كرده باشد یا خیر، حقوق اللّه باید مانند سایر دیون، قبل از تقسیم بقیۀ اموال، تأدیه گردد.
با توجّه به نکات فوق، مسلّماً شایسته است که هر فرد بهائی قبل از فوت ترتیبات لازم را برای ادای حقوق اللّه فراهم آورد تا از بروز مشکلات و یا سوء تفاهمهای احتمالی جلوگیری شود. باید توجّه داشت كه مسئلۀ استفاده از واژهها قانونی در وصیّتنامه در مورد پرداخت حقوق اللّه بعد از فوت فرد بهائی به عوامل متعدّدی بستگی دارد و مرجّح است که با مشورت وکیل صورت گیرد تا عباراتی صحیح و منطبق با قوانین وراثت به کار رود. بدیهی است که اگر فرد مؤمن شرح واضحی از اموال خود و حقوق اللّه پرداخت شده تا آن زمان را به جای نگذارد، هیچ کس نخواهد توانست مابقی حقوق اللّه در زمان فوت متوفّی را به طور دقیق محاسبه نماید. اگرچه اجرای اصول مربوط به ادای حقوق اللّه احتمالاً نیاز به وضع احكام تکمیلی در آینده توسّط بیت العدل اعظم خواهد داشت، در حال حاضر بر عهدۀ وصیّ یا مدیر تصفیۀ اموال شخص متوفّی است كه با در نظر گرفتن اطّلاعات موجود، حتّیالمقدور این اصول را به بهترین نحوی که صلاح میداند به مورد اجرا گذارد. و نكتۀ آخر آنكه اگرچه مسئولیّت ادای حقوق اللّه بر عهدۀ خود شخص است، با این حال میتوان فرد بهائی را به نزدیکترین امین حقوق اللّه معرفی كرد تا در صورت لزوم بتواند با در نظر گرفتن شرایط خاصّ او را راهنمایی نماید. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱ ژوئیه ۱۹۹۶ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
در احكام بهائی، هر فرد مؤمن اعمّ از مرد یا زن مسئول تأدیۀ حقوق اللّه اموالی است که به او تعلّق دارد و یا آن را كسب میكند؛ این حکم بر فرضِ حقّ مالکیّت فردی استوار است. امّا، در مورد زن و شوهر، بیت العدل اعظم خاطرنشان میفرمایند كه هر زوج در صورت تمایل میتوانند حقوق اللّه خود را مشتركاً ادا نمایند و هیچ ممنوعیّتی برای مالكیّت مشترک چه برای یک زوج و چه برای دو یا چند شریک شغلی وجود ندارد. هر فرد مكلّف به تنظیم وصیّتنامه است. در فقرۀ ۷۸ رسالۀ سؤال و جواب میخوانیم كه در صورت فقدان وصیّتنامه، به غیر از البسۀ مستعمل آنچه مایملک شوهر است، اعمّ از جواهرات و غیره، متعلـّق به شوهر است "مگر آنچه به اثبات معلوم شود به زوجه بخشیده شده". همچنین در مكتوبی كه به لسان فارسی از طرف حضرت ولیّامراللّه مرقوم شده این عبارت مشاهده میگردد: "ذكر اثاثیّه و مایملک را نموده بودید كه بعد از انقضای مدّت اصطبار حكمش چگونه است … فرمودند بنویس آنچه متعلّق به زوجه است و مِلک شخصی اوست احدی حقّ تصرّف در آن ندارد."
لذا، واضح است كه دارایی زن و شوهر مجزّا تلقّی میگردد مگر وقتی كه یکی از آنان هدیهای به دیگری اهدا نماید یا هر دو توافق كنند که همه یا قسمتی از دارایی را مشترکاً مالک باشند. به عبارتِ دیگر، تصمیم در بارۀ نحوۀ تملّک دارایی به عهدۀ آنان است. ارثیّه یا هدیهای که همسری دریافت میکند متعلّق به خود او است مگر اینکه او تصمیم دیگری بگیرد.
همچنین امکان دارد که زن و شوهر در وقت ازدواج و یا بعد از آن، در بارۀ تسهیم و تقسیم اموالشان قراری بگذارند در این صورت مالکیّت اموال بر آنچه در صورت طلاق یا فوت یكی از طرفین بر آن وارد میشود اثرگذار است.
اینست توضیحی مختصر از وضع موجود. بدون تردید در سالهای آتی از بیت العدل اعظم سؤال خواهد شد تا در مورد جزئیّات مسائل خاصّی که پیش میآید تصمیماتی اتّخاذ نمایند. این نكته را نیز باید به خاطر داشت كه در حال حاضر اجرای قوانین بهائی در این قبیل امور منوط به تمهیدات قوانین مدنیای است كه رعایت آنها اولویّت دارد. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۵ اکتبر ۱۹۹۸ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
در جواب اینكه آیا میتوان از بهائیانی که از حقّ رأی خود محروم شدهاند حقوق اللّه دریافت کرد یا خیر، بیت العدل اعظم الهی فرمودهاند:
تصمیم این جمع بعد از در نظر گرفتن آنچه حضرت ولیّ محبوب امر اللّه در گذشته معمول داشتهاند آنست كه دریافت حقوق اللّه از این قبیل احبّا قابل قبول نیست … به هر یک از احبّا كه از حقوق اداری خود محروم شده و اظهار علاقه به پرداخت حقوق اللّه میکند باید صرفاً گفته شود كه چنین پرداختی قابل قبول نیست. اگر او وجهی پرداخت نماید باید به او باز گردانده شود. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۰ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
بیت العدل اعظم پیام الكترونیکی مورّخ ۳۱ ژانویه ۲۰۰۲ شما حاوی این سؤال را دریافت نمودهاند که آیا شركتی كه فقط به یک بهائی تعلّق دارد میتواند به صندوقهای بهائی تبرّعاتی تقدیم نماید و حقوق اللّه بپردازد.
فریضۀ ادای حقوق اللّه بر عهدۀ افراد احبّا است نه شرکتها حتّی اگر صاحبان یک شرکت همگی بهائی باشند. از طرف دیگر اگر صاحبان شركتی كه تماماً متعلّق به بهائیان است مایل باشند كه شركتشان مبلغی را به صندوق حقوق اللّه تقدیم نماید، قبول چنین تبرّعی بلامانع است ولی این تبرّع البتّه وظیفۀ افراد احبّا را نسبت به پرداخت حقوق اللّه خود کاهش نمیدهد.
در خصوص تقدیم تبرّعات به صندوقهای بهائی از طرف شرکتی كه منحصراً به بهائیان تعلّق دارد، این امر کاملاً مجاز است. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۲ فوریه ۲۰۰۲ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از محافل ملّیّه)
یادداشت شما پرسش یكی از احبّا را مطرح مینماید مبنی بر اینکه فردی بیت مسکونیاش را میفروشد تا به خانۀ سالمندان یا آسایشگاه مشابهی منتقل شود. سؤال این است كه آیا مابهالتّفاوت بهای فروش منزل و مبلغ لازم برای پرداخت مخارج سكونت در خانۀ سالمندان مشمول حکم حقوق اللّه میگردد یا خیر.
تصمیم این جمع آن است که باید به عهدۀ فرد مربوطه واگذار گردد تا با ارزیابی موقعیّت و نیّات شخصی خویش و با درک خود از نصوص مباركه، راهی را اتّخاذ نماید. (ترجمه)
(یادداشت مورّخ ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۴ بیت العدل اعظم خطاب به دفتر حقوق اللّه در ارض اقدس)
… اگر مایملک شخص علاوه بر پول نقد، شامل ملک و یا سهام نیز باشد، ممکن است با پرداخت نوزده درصد بهای اموال غیر نقدی قبل از نقد کردن آن، شخص دچار ضرر مالی و یا مشاکل دیگر گردد و بنا بر این ترجیح بدهد که حقوق اللّه خود را بعد از نقد کردن آن بپردازد. در این صورت، قبل از محاسبۀ مبلغی که حقوق اللّه به آن تعلّق میگیرد باید هرگونه مخارجی که برای نقد کردن این اموال صرف شده است از عایدات کسر شود.
همچنین یادآور میشود که حقوق اللّه بر اموالی تعلّق میگیرد که شخص در هنگام محاسبه مالک آن باشد. این البتّه بدین معنی نیست که حقوق اللّه باید فوراً پرداخت شود چرا که در این صورت ممکن است شخص مجبور به فروش بسیاری از متملّکات خود شده و در نتیجه مشکلاتی برایش بوجود آید. ولکن مبنای محاسبۀ حقوق اللّه روشن است و این دین باید مآلاً پرداخت گردد.
(نامۀ مورّخ ۱۰ مه ۲۰۰۶ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
اصل اساسی این است که بعد از صعود یکی از احبّا، در محاسبۀ مبلغ مابقی حقوق اللّه که احتمالاً باید پرداخت شود بیت مسکونی او و اقلامی مانند اسباب ضروری بیت و ابزار کسب از محاسبۀ حقوق اللّه معاف میماند.
منوط به شرایطی که در وصیّتنامه قید شده، ممکن است وارثی بعضی و یا تمامی این اقلام را به ارث برد. تعیین اینکه آیا حقوق اللّه به اموال موروثی تعلّق میگیرد یا نه بستگی به آن دارد که به چه منظور مورد استفاده قرار میگیرد. چنانچه به مصارفی برسد که حقوق اللّه به آن تعلّق نمیگیرد، مانند بیت مسکونی اصلی و یا وسایل ضروری بیت و یا ابزار کسب، وارث از پرداخت حقوق معاف است. ولی اگر وارث به منظور دیگری از آنها استفاده کند، مثلاً اموال موروثی را به وجه نقد تبدیل نماید، مشمول معافیّت نخواهد بود. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۲۱ مه ۲۰۰۶ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
وقتی یک فرد بهائی مبلغی را به نام یكی دیگر از احبّای الهی به صندوق تقدیم میکند باید به اهداكننده اطّلاع داد كه وجه مزبور را نمیتوان به عنوان پرداخت حقوق اللّه از جانب بهائی دیگر پذیرفت و در نتیجه اهداكننده اختیار داد كه وجه مزبور را یا به عنوان حقوق اللّه خودش بپردازد و یا به صورت تبرّع به صندوق بینالمللی بهائی به نام فرد دیگر تقدیم کند و یا اینکه وجوه پرداختی به او مسترد گردد. (ترجمه)
(یادداشت مورّخ ۱۲ ژوئن ۲۰۰۶ بیت العدل اعظم خطاب به دفتر حقوق اللّه در ارض اقدس)
منتخباتی از آثار حضرت بهاءاللّه
یا اباالحسن۶ انشاءاللّه به عنایت مخصوصۀ حقّ فائز باشی و به ما ینبغی لأیّام اللّه عامل. … قد جعلناک امیناً من لدی الحقّ و نوصیک بما یرتفع به امر اللّه ربّ العالمین و اذن دادیم ترا به اخذ حقوق الهی عاشر مع العباد بالرّوح و الرّیحان و کن لهم ناصحاً امیناً و صاحباً شفیقاً ثمّ ارض بما قضیناه لک.
در بارۀ حقوق به هیچ وجه ذکر جایز نه … این معلّق و منوط به اقبال خود نفوسست. امر اللّه و ما نزّل فی الکتاب را اکثری شنیدهاند من شآء فلیعمل و من شآء فلیترک انّ ربّک هو الغنیّ الحمید نفس استغنا باب هدایت است از برای عباد. طوبی از برای نفوسی که منقطعین عن العالم بر خدمت قیام نمودهاند انّهم من اهل البهآء فی هذا المنظر المنیر.
یا اباالحسن۷علیک بهائی به عزّت امر ناظر باش و به ما تنجذب به الأفئدة و العقول تکلّم نما مطالبۀ حقوق ابداً جایز نبوده و نیست. این حکم در کتاب الهی نازل لأجل بعض امور لازمه که من لدی الحقّ به اسباب مقدّر شده اگر نفسی به کمال رضا و خوشوقتی بلکه به اصرار بخواهد به این فیض فائز شود قبول نمایند والّا فلا.
ولکن در ذکر حقوق به یک کلمه کفایت نمایند و لوجه اللّه به آن کلمه نطق کنند و بس اصرار لازم نه چه که حقّ دوست نمیدارد بر نفوسی که به خدمت قائمند تعبی وارد شود انّه هو الغفور الرّحیم و هو الفضّال الکریم.
هر که اراده نماید حقوق الهی را ادا کند امنا اخذ نمایند و امنا ذکرشان در کتاب الهی بوده و این حکم محض فضل نظر به بعض مصالح از سماء امر جاری و نازل و نفع آن به خود عباد راجع انّه یقول الحقّ لا اله الّا هو القویّ القدیر … آنچه به ایشان برسد میرسانند طوبی للفائزین.
هر نفسی به کمال شوق و اشتیاق اراده کند حقوق اللّه را ادا نماید باید به امثال آن جناب۸ و معتمدین بدهد و قبض اخذ نماید تا آنچه واقع میشود به اذن و اجازۀ حقّ واقع شود انّه لهو المعلّم الحکیم.
و اینکه نوشته بودید که به آن نفوس ذکر شده بود که حقوق اللّه را به هر نفسی نمیتوان داد این کلمه حقّ بوده باید حقوق اللّه نزد نفوس امینه جمع شود و بعد به ید امنای الهی به ساحت اقدس ارسال گردد.
ادای دین لدی الحقّ مقبول است ولکن مطالبه نمودن حقوق از نفسی جایز نه. از حقّ بخواهید احبّا را مؤیّد فرماید بر ادای حقّ اللّه چه که این فقره سبب پاکی مال و حفظ آن و خیرات و برکات بوده و خواهد بود.
… باید نفسی عباد را للّه متذکّر نماید که شاید بر ادای حقوق موفّق شوند و تحصیل مقام عالی و اجر باقی نمایند نزد امینی جمع شود و اخبار نمایند تا به ارادة اللّه عمل شود.
یا امین علیک بهائی در جمیع احوال به اعزاز امر ناظر باش … وصیّت مینماییم ترا که به افق عزّت ناظر باشی احبّای الهی را باید به کمال روح و ریحان ناظراً الی الکلمة بقوله تعالی ’ذکّر فانّ الذّکری تنفع المؤمنین‘۹ متذکّر نمود. هر نفسی به روح و ریحان مؤیّد بر اعمال شد او از مخلصین در کتاب مبین مرقوم والّا نباید ابداً به او تعرّض نمود امروز حقّ جلّ جلاله به قلوب و لآلی مکنونۀ در او ناظر است اینست شأن حقّ و اولیای او جلّ جلاله باید در بارۀ احبّا و دوستان مسئلت نمایید تا حقّ کل را بر عمل بما فی الکتاب مؤیّد نماید و اوهامات و شئونات دنیا ایشان را منع ننماید.
ثالث فریضه۱۰ترویج احکام الهیّه در بین احبّا از صلاة و صیام و حجّ و حقوق و سایر احکام الهیّه بالتّمام.
منتخباتی از دستخطهای صادره توسّط و یا از طرف بیت العدل اعظم
از آنجا که حقوق اللّه به حکم کتاب یکی از مشروعات امریّه و ادایش از فرایض حتمیّۀ اهل بهاء است، مقتضی آنکه آن محفل مقدّس یاران عزیز ایران را به اهمّیّت این مشروع عظیم آشنا سازند و به تدریج احکام مربوط به حقوق اللّه را تمتّماً طبق شرع مبین در جامعه ترویج نمایند. البتّه بر وفق نصوص مبارکه مطالبۀ حقوق اللّه ممنوع است ولیکن تذکّرات عمومیّه که احبّای عزیز را در این وظیفۀ مهمّه بیش از پیش آشنا نماید از جمله وظایف آن امنای امر اللّه است که انشاءاللّه با تذکّرات اکیدۀ مکرّرۀ آن محفل یاران عزیز ایران بر این عمل مبرور که جالب برکات سماویّه و سبب تطهیر اموال نفوس مؤمنه و مؤیّد خدمات عمومیّۀ اهل بهاء است مزیداً لما سبق مفتخر و موفّق گردند.
(نامۀ مورّخ ۲۷ اکتبر ۱۹۶۳ بیت العدل اعظم خطاب به محفل روحانی ملّی ایران)
البتّه یاران الهی به انوار خشیّة اللّه منوّر و به لزوم تطهیر و حفظ اموال به نصّ قاطع ربّ متعال متوجّه و ناظرند. در این ایّام پرانقلاب ادعیه این مشتاقان به درگاه پروردگار عالمیان متصاعد که آن محفل جلیل را موفّق فرماید تا در طیّ ابلاغیّه و جزوه و منشور و اعلان در اجتماعات و دروس و انجمنهای پیروان امر ربّ غیور یاران و ستایندگان جمال رحمن را به اهمّیّت و قاطعیّت این حکم مقدّس الهی مکرّراً متذکّر دارند و آنان را تشویق و هدایت به اطاعت کاملۀ حقیقیّه از این فرمان مبارک ربّانی فرمایند تا مؤمنین متقیّن از عواقب تحذیرات مصرّحه محفوظ مانند و به برکات موعوده نائل شوند و به فیوضات محتومۀ معنویّه فائز گردند.
(نامۀ مورّخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۹ بیت العدل اعظم خطاب به محفل روحانی ملّی ایران)
مسئولیّت مستمرّ آموزش حكم حقوق اللّه به احبّای الهی بر عهدۀ كلّیّۀ مؤسّسات امری است. امّا وكلا و نمایندگان شما با روابط نزدیكی كه با آحاد احبّا دارند، میتوانند به نحوی مؤثّر درک آنان را از جنبههای روحانی و عملی این حکم متین افزایش دهند. به عقیدۀ این مشتاقان در حال حاضر نیاز اصلی آن است که … احبّا تشویق به درک و پذیرش مسئولیّتی شوند كه هر پیرو مخلص امر الهی در مقابل اجرای اصول این حکم محکم بر حسب جزئیّات شرایط خود بر عهده دارد. اعضای مؤسّسۀ حقوق اللّه با اظهارات و توضیحات حکیمانه و مدبّرانۀ خود میتوانند در این امر به احبّا کمک کنند و در عین حال از اِعمال هر گونه فشار و یا اقدامی كه اِعمال فشار به نظر رسد اكیداً اجتناب نمایند.
وظیفۀ عمدهای که اکنون پیشِ روی احبّای مخلصی است كه به خدمت در مقام وكلا و نمایندگان شما دعوت شدهاند، سازماندهی کار خود برای ایجاد سیستمی قابل اعتماد برای وصول، صدور رسید، حفاظت و ارسال وجوه حقوق اللّه است. عشق حضرت بهاءاللّه اوّل انگیزۀ احبّا در اطاعت از این حكم الهی خواهد بود امّا هرچه اعتماد و احترام آنان نسبت به نفوسی كه مسئولیّت وصول این حقوق الهی از طرف شما به آنها محوّل گردیده بیشتر باشد احبّا وظیفۀ خود را با اطمینان فزونتری انجام خواهند داد. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۳ نوامبر ۱۹۹۲ بیت العدل اعظم خطاب به امین حقوق اللّه، ایادی عزیز امر اللّه جناب علیمحمّد ورقا)
آنچه شما به انجام آن فرا خوانده شدهاید از اهمّیّتی حیاتی برخوردار است. مسئولیّت شما آموزش احبّای عزیز در بارۀ حكمی است كه در كتاب مستطاب اقدس به آنان تفویض شده و بر طبق آن باید بخش معیّنی از دارایی خود را به ساحت خداوند متعال تقدیم دارند. وظیفۀ شما وظیفهای اساساً روحانی است، یعنی معطوف ساختن توجّه احبّا به وظایفشان به عنوان پیروان حضرت بهاءاللّه و به این طریق ایفای نقش مهمّی است در تقویت و بسط روابط محبّت و اطاعتی كه باید فرد مؤمن را با خالقش پیوند دهد. در دنیایی که اذهان معطوف به لذّتطلبی است، از شما دعوت شده است که به احیای مفهومِ مقدّسِ وظیفه و تعهّدات و پایبندیهای دینی بپردازید.
كاری كه شما به آن اشتغال دارید بینهایت خطیر و ترویجِ حكمی است كه عاملی بنیادین در حیات روحانی فرد میباشد و روحیّه و طرز فکر فرد در اجرای آن یکی از خصوصیّات اساسی رعایت این حکم است. انجام وظیفۀ شما به طرزی شایسته مستلزم رعایت نهایت درجۀ حسّاسیّت و بصیرت، اجتناب از اِعمال هر نوع فشار بر احبّا برای تمسّک به حكمی که مسئلهای است وجدانی، و یافتن روش مراودۀ صحیحی است برای تذکّرات به موقع و در عین حال اجتناب از تكرارهای بیحاصل.
عامل اصلی برای موفّقیّت مجهودات میزان توانایی شما در ایجاد و تحکیم روابط محبّت و اعتماد با احبایی است که مأمور مساعدت به آنها شدهاید تا مصاحبت و تعامل با شما مشوّق آنان برای تمسّک صمیمانه به حكم حقوق اللّه و استفاضه از فواید بیشمار روحانی آن باشد.
مؤسّسۀ حقوق اللّه که هنوز مراحل اوّلیّۀ توسعۀ جهانی خود را طی میکند در قرون آتیه گسترش خواهد یافت و شکوفا خواهد شد و منابع مادّی لازم برای ترقّی و تقدّم نوع بشر را تأمین خواهد نمود. پس چقدر حائز اهمّیّت است که چنین مؤسّسهای با صداقت کامل در مدیریّتاش و امانت آشکار خادمیناش ممتاز و متمایز باشد. مساعی شما مطمئنّاً به نحوی ادامه خواهد یافت كه حُسن شهرتی را كه مؤسّسۀ حقوق اللّه در انظار احبّا احراز نموده تقویت و افزایش بخشد. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۴ فوریه ۱۹۹۷ بیت العدل اعظم خطاب به وكلا و نمایندگان مؤسّسۀ حقوق اللّه)
مساعدت به آموزش احبّا در بارۀ حکم حقوق اللّه و اهمّیّت آن یكی از وظایف نمایندگان است. این فرایند آموزش طبیعتاً نمیتواند منحصر به افرادی باشد كه میزان داراییشان آنان را مشمول این حكم مینماید زیرا اغلب فقط خود فرد مربوطه از این واقعیّت مطّلع است. اطفال نیز باید حكم حقوق اللّه را به عنوان قسمتی از تعلیم و تربیت بهائی خود بیاموزند. احبّا گاهی اوقات چنان از مفهوم این حكم به شوق و شور در میآیند كه حتّی اگر مشمول آن هم نباشند آرزوی خود را برای تقدیم تبرّع به صندوق حقوق اللّه ابراز میدارند. بیت العدل اعظم بیان فرمودهاند كه نمایندگان مجازند این گونه تبرّعات را بپذیرند.
به عبارت دیگر اگر نفسی به خاطر حبّی كه به امر مبارک دارد مبلغی به حقوق اللّه بپردازد، وظیفۀ نمایندۀ امین حقوق اللّه نیست که بپرسد آیا نفس مزبور مكلّف به رعایت این حکم هست یا خیر بلكه باید در كمال لطف و محبّت آن را بپذیرد.
این مسئله، همان طور كه مستحضرید، با تشویق احبّا به ادای حقوق اللّه به میزانی بیش از آنچه حكم الهی معیّن نموده كاملاً متفاوت است و چنین تشویقی انحراف از روح حكم منزلۀ حضرت بهاءاللّه خواهد بود. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۸ از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یكی از احبّا)
به وضوح، طیّ ده سال گذشته تعداد فزایندهای از احبّا از اهمّیّت حكم حقوق اللّه آگاه شدهاند و مفاد آن را رعایت میكنند. بجاست که با رضایت به نتایج زحمات خود بیاندیشید و نقشههای خود را جهت اتّساع نفوذ این حكم محکم الهی به كلّیّۀ قسمتهای جامعۀ جهانی بهائی تدوین نمایید. صداقت شما، مراقبت دقیق و کاملی كه در ادارۀ وجوهی كه به شما سپرده شده به كار بردهاید، و كارایی شما در صدور رسید و حفظ دقیق سوابق، همگی به جلب اعتماد احبّا نسبت به این مؤسّسه و به اعتبار و حُسن شهرتی كه در جامعۀ بهائی از آن برخوردار است کمک کرده است.
شما با اجرای وظایف خود، به پیشبرد فرایندی کمک میكنید که در قرون آینده سبب چنان تحوّلی در اجتماع خواهد شد که درک آن امروز به مراتب فوق توانایی بهائیان عالم است. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۲ ژانویه ۲۰۰۳ بیت العدل اعظم خطاب به وكلا و نمایندگان مؤسّسۀ حقوق اللّه)
به علاوه، مجهودات در جهت توسعۀ دوایر مرکز جهانی و به طور اخصّ برای تکامل مستمرّ مؤسّسۀ حقوق اللّه تحت رهبری ممتاز ایادی عزیز امر اللّه جناب دکتر علیمحمّد ورقا مشهود بود. جناب دکتر ورقا با ابتکارات خردمندانه و مساعی مداوم خود الهامبخش احبّای عزیز عالم در آموختن حکم محکم حقوق اللّه بودهاند. در طیّ ده سالی که از تنفیذ جهانی حکم حقوق اللّه میگذرد، شبکهای از هیئتهای ملّی و منطقهای امنای حقوق اللّه به وجود آمده است که به هماهنگ ساختن و هدایت خدمات تعداد فزایندهای از وكلا و نمایندگان حقوق اللّه مشغول است. آگاهی نسبت به این حکم عظیم گسترشی وسیع یافته و یاران در جمیع قارّات با روح اخلاص آن را اجابت نمودهاند و امین محترم حقوق اللّه امیدوارند که چنین روحیّهای در نفوسی که هنوز از برکات موعودۀ منبعث از تمسّک به این حکم بهرهمند نشدهاند نیز مؤثّر گردد. (ترجمه)
با نزدیک شدن گردهماییای … كه جلسۀ افتتاحیّۀ شما در مقام امنای هیئت بینالمللی حقوق اللّه خواهد بود، تصمیم این جمع بر آن شد كه حال وقت مقتضی فرا رسیده است تا هدایاتی چند در مورد وظیفۀ شما و توسعۀ امر حقوق اللّه در سالهای آینده را در اختیار شما بگذاریم.
همان طور كه در مكتوب … مبنی بر انتصاب شما ذکر شد، وظایف شما همانا مراقبت از حقوق اللّه و تأسّی به امین حقوق اللّه، ایادی امر اللّه جناب علیمحمّد ورقا میباشد.
قسمت عمدهای از وظایف وكلا و نمایندگان در سراسر جهان ادامۀ آموزش احبّا در حكم حقوق اللّه خواهد بود. تعلیم لازم باید با رعایت اعتدال و شکیبایی انجام شود تا قلوب احبّا به اطاعت از مقرّرات حكم حقوق اللّه به عنوان جزئی از اشتیاقشان برای طیّ مسیر ترقّیات روحانیّهای كه حضرت بهاءاللّه مقرّر فرمودهاند منجذب گردد. مهمترین خصوصیّات این حكم باید حتّیالمقدور به سادهترین نحو بیان گردد تا یاران عزیزِ مكلّف به ادای حقوق، به خاطر ترس بیجا از پیچیدگی نحوۀ اجرای آن از این فیض روحانی محروم نشوند.
شأن و منزلت امر اللّه تحت هر شرایطی باید مورد توجّه خاص قرار گیرد….
از شما تقاضا میکنیم … که جزئیّات شبكهای از هیئتهای ملّی یا منطقهای را که شامل تمامی جامعۀ جهانی میشود پیشنهاد کنید و افرادی را برای عضویّت این هیئتها توصیه نمایید. در كشورهایی كه تعداد معتنابهی از احبّا مكلّف به ادای حقوق اللّه هستند وجود یک هیئت ملّی مناسب خواهد بود. برای پوشش گروهی از سایر كشورها باید هیئتهای منطقهای تشكیل شود به این امید که با رشد جامعۀ بهائی در آینده، چند هیئت ملّی جایگزین هریک از هیئتهای منطقهای خواهد شد.
اعضای این هیئتها برای یک دورۀ سهساله منصوب خواهند شد و امكان انتصاب مجدّد آنها نیز وجود دارد. تاریخ مشخّصی برای این انتصاب تعیین نشده است تا هر زمان كه یکی از وکلا قادر به ایفای وظایف خود نباشد بتوان جایگزینی برای او برگزید. تصمیم این جمع بر آنست كه حضرات مشاورین نباید برای عضویّت در این هیئتها در نظر گرفته شوند.
هیئتهای منطقهای و ملّی وظیفۀ انتصاب نمایندگان را برای یک دورۀ سهساله به عهده خواهند داشت و مانند وكلا، وقتی نمایندهای برای جایگزینی عضوی كه قادر به انجام وظایف نیست، منصوب میگردد، فرد جدید الانتصاب به مدّت سه سال كامل خدمت خواهد نمود.
حتّیالمقدور نمایندگان ملزم به وصول و ایصال وجوه و صدور رسید نخواهند بود … این تعدیل در وظایف نمایندگان به این معنی است كه كار آنان جنبۀ آموزشی خواهد داشت. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۲۵ ژانویه ۲۰۰۵ بیت العدل اعظم خطاب به اعضای هیئت بینالمللی امنای حقوق اللّه)
در مرکز جهانی نیز تغییر و تحوّلات جدیدی به وقوع پیوسته است. تصمیم اين جمع آن است که وقت تأسيس هیئت بینالمللی امنای حقوق اللّه برای سرپرستی هیئتهای ملّی و ناحیهای امنای حقوق اللّه در سراسر عالم فرا رسیده است. این هیئت در انجام وظایف خویش با امین برگزيدۀ حقوق اللّه، ايادی عزيز امر اللّه جناب دکتر علیمحمّد ورقا، همکاری نزدیک خواهد داشت و از دانش و بینش ایشان بهرهمند خواهد گردید. سه نفر دوستانی که هماکنون به عضویّت هیئت بینالمللی امنای حقوق اللّه منصوب شدهاند عبارتند از خانم سلی فو (Sally Foo) و آقايان رامین خادم و گرانت کوالهایم (Grant Kvalheim). دورۀ خدمت اعضای اين هیئت بعداً معیّن خواهد شد. اعضای این هیئت ساکن ارض اقدس نخواهند بود ولی برای انجام وظایف محوّله از تسهيلات موجود در دفتر حقوق اللّه در مرکز جهانی استفاده خواهند نمود. (ترجمه)
نامۀ مورّخ ۴ دسامبر ۲۰۰۵ شما در خصوص مجاز بودن پرداخت حقوق اللّه از طریق محافل روحانی ملّی به بیت العدل اعظم واصل و برای پاسخ به این دایره ارجاع گردید.
… دوستان الهی ممكن است ترجیح دهند كه پرداختهای حقوق اللّه خود را از طریق امنای صندوق محافل ملّی خود انجام دهند و بیت العدل اعظم این حقّ را برای احبّا محفوظ داشتهاند كه چنانچه مایل باشند حقوق اللّه را از این طریق پرداخت نمایند. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۹ ژانویه ۲۰۰۶ از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یكی از محافل ملّیّه)
مؤسّسۀ حقوق اللّه، تحت سرپرستی ایادی عزیز امر اللّه دکتر علیمحمّد ورقا که پنجاه سال پیش از طرف حضرت شوقی افندی به مقام امین حقوق اللّه منصوب شدند، بیوقفه در حال پیشرفت بوده و با تشکیل هیئتی بینالمللی، در سال ٢٠٠۵، جهت ترویج و استمرار این حکم عظیم که منبعی از برکات لانهایۀ الهیّه برای جامعۀ انسانی است، به مرحلۀ مهمّی از پیشرفت خود رسیده است.
منتخباتی از دستخطهای صادره توسّط و یا از طرف بیت العدل اعظم
حضرت عبدالبهاء در یكی از الواح مبارکه میفرمایند، "تصرّف در حقوق جزئی و کلّی جائز ولی به اذن و اجازۀ مرجع امر." تمهیدات مقرّره در الواح مبارکۀ وصایا مبنی بر اینکه حقوق اللّه "راجع به ولیّ امر اللّه است" به وضوح منطبق با این اصل است. حضرت عبدالبهاء در لوح مبارک دیگری بیت العدل اعظم را "مرجع کلّ امور" ذکر فرمودهاند و در غیاب ولیّ امر اللّه بدیهی است كه بیت العدل اعظم معهد اعلی و مؤسّسۀ مركزی امر مبارک میباشد. به علاوه، قبل از دوران حضرت عبدالبهاء، حضرت بهاءاللّه بیان زیر را نازل فرموده بودند: "از برای حقوق الهی قراریست معیّن بعد از تحقّق بیت العدل علی ما اراده اللّه حکم آن ظاهر میشود." طبق این نصوص صریحه بدیهی است که اتّخاذ تصمیم برای وصول و صرف حقوق اللّه در حال حاضر در حیطۀ اختیارات بیت العدل اعظم است. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۲ مارس ۱۹۷۲ بیت العدل اعظم خطاب به حضرات ایادی امر اللّه مقیم ارض اقدس)
و امّا در مورد حقوق اللّه، … حقّ نظارت بر ادارۀ حقوق اللّه منحصراً به مركز امر اللّه اختصاص دارد. برخی " اختیارات و وظایف " به بیت العدل اعظم اختصاص یافته كه در قانون اساسی بیت العدل اعظم برشمرده شده است از قبیل "حفاظت نصوص مقدّسه"، "ترویج مصالح امر اللّه"، "اعلان و انتشار و تبلیغ دین اللّه" و غیره. وجوه عایده از ادای حقوق اللّه به صلاحدید بیت العدل اعظم در جهت حصول این اهداف صرف میشود. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۸ ژوئیه ۱۹۹۴ از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
سؤال نمودهاید كه بیت العدل اعظم در کجا و به چه ترتیب استفاده از وجوه واصله از پرداخت حقوق اللّه را گزارش میدهند. بیت العدل اعظم گزارشی از مخارج جاری این وجوه صادر نمیكنند امّا استفاده از این وجوه جنبۀ سرّی و مخفیانه ندارد. در نصوص مبارکه به صراحت آمده است که حقوق اللّه باید به مرجع امر كه همه باید به آن توجّه نمایند پرداخت شود و ذکر شده است که وجوه مزبور "لأجل الصّرف علی الفقرآء و الضّعفآء و المساکین و الایتام و سائر المصارفات اللّازمة فی امر اللّه" است. تصمیمات مربوط به مسائلی نظیر وقت و راههای صرف وجوه و مبلغ آن به عهدۀ بیت العدل اعظم است.
حال، مانند دوران قیادت حضرت شوقی افندی، كلّیّۀ وجوه دریافتی توسّط مرجع امر اللّه برای ترویج مصالح امر مبارك در مركز جهانی و در سراسر عالم استفاده میشود. در نشریّۀ مؤسّسۀ حقوق اللّه، شمارۀ ۶ ذكر شده است كه وجوه برای اهدافی چون "ترویج امر تبلیغ و نشر نفحات اللّه در سراسر جهان، مراقبت و حفظ و نگهداری و بازسازی اماكن مقدّسۀ امری، بنای مركز اداری جهانی بهائی، حمایت از فعّالیّت بسیاری از مؤسّسات و نهادهای امری، ساخت و بازسازی مشارق اذكار، تأسیس و حمایت مؤسّسات جدید، امور خیریّه و عامّ المنفعه، و حمایت از مصالح متعدّد جهانی امر مبارك" (ترجمه) مصرف میگردد.
استفادۀ مؤثّر از حقوق اللّه و سایر وجوه موجودی که تحت اختیارِ بیت العدل اعظم است را میتوان در تحوّلات عظیمی كه در مرکز جهانی بهائی و در سراسر جامعۀ جهانی بهائی حاصل شده مشاهده نمود، جامعهای كه بسیاری از بودجههای ملّی آن به علـّت فقر اكثریّت عظیمی از احبّای جهان و عدم استطاعت آنها به حمایت از صندوقهای ملّی خود، باید از طریق مساعدتهای بیت العدل اعظم تأمین گردد….
حقوق اللّه، همان طور كه از نامش مستفاد میشود، از خصیصۀ خاصّی برخوردار است كه آن را از كلّیّۀ صندوقهای دیگر امری متمایز میسازد. ماهیّت و هدف آن و بركات حاصله از پرداخت آن را میتوان در مجموعهای كه تحت این عنوان انتشار یافته مطالعه نمود….
تبرّع به صندوقهای امری و همچنین پرداخت حقوق اللّه، طبق اصول بهائی به طور محرمانه صورت میگیرد و برای آنها رسید صادر میشود … اطمینان داشته باشید كه در مركز جهانی بهائی روشی برای مدیریّت مالی اتّخاذ شده تا حسابها به طور دقیق نگهداری شود و از هر گونه حادثۀ مُسرفانه و یا خداینکرده سوء استفادۀ احتمالی نیز جلوگیری به عمل آید، روشی که هم محرمانه بودن هر تبرّع را حفظ میکند و هم پاکی و صداقتِ استفاده از كلّیّۀ وجوه واگذار شده به بیت العدل اعظم را تضمین مینماید. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۱۶ فوریه ۱۹۹۸ از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
و امّا در پاسخ به نگرانی خاصّ شما كه موجب مطرح كردن این سؤال گردیده خاطرنشان میسازد که استفاده از وجوه عایده از حقوق اللّه که منحصراً به اختیار و نظر مرجع امر اللّه انجام میشود، طیف وسیعی از مصارف مختلف و بالمآل نیازهای متنوّع جامعه را به طرقی در بر خواهد گرفت كه به حلّ مشکلات اقتصادی نیز کمک خواهد کرد. امّا این ایّام هنوز بدایت اجرای این حکم در سراسر جهان است و برای بیت العدل اعظم در وضع فعلیِ جامعۀ بهائی و یا در اوضاع کنونیِ اجتماع، امكانپذیر نیست كه به شرح و بسط این جزئیّات بپردازند. حقوق اللّه در حال حاضر عمدتاً برای امور جامعۀ بهائی مصرف میشود كه البتّه شامل مجهودات اوّلیّهاش در راه توسعۀ اجتماعی و اقتصادی نیز میگردد. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۸ سپتامبر ۱۹۹۹ از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
همان طور كه واقفید، وظیفۀ احبّا در مورد ادای حقوق اللّه در كتاب مستطاب اقدس مقرّر شده و این پرداختها به مرجع امر اللّه كه اکنون بیت العدل اعظم است تقدیم میشود. اتّخاذ تصمیم در مورد مصرف آن به عهدۀ بیت العدل اعظم است و در حال حاضر وقف وظیفۀ خطیر استقرار نظم جهانی حضرت بهاءاللّه میگردد كه لازمۀ اصلیِ حلّ پایدار ابتلائاتی است که عالم انسانی اکنون دچار آن است.
بیت العدل اعظم ترتیباتی فراهم نمودهاند تا حساب دقیق و تفصیلی عایدات و مخارج صندوق حقوق اللّه توسّط هیئت بینالمللی امنای حقوق اللّه و دفتر حقوق اللّه در ارض اقدس نگهداری شود. بیت العدل اعظم بر فعّالیّت مؤسّسۀ حقوق اللّه نظارت دارند و كاملاً راضی و مطمئن هستند كه امور در کمال صحّت و امانت اجرا میشود.
چنین اظهار اطمینانی از طرف بیت العدل اعظم البتّه برای اعضای جامعۀ بهائی كافی است. بیت العدل اعظم در حال حاضر لزومی نمیبینند كه اطّلاعات مربوط به حسابهای حقوق اللّه به ناظران خارج از جامعه ارائه داده شود؛ چنانچه در آینده وضعی پیش بیاید که مناقشهای عمومی راجع به این موضوع به میان آید، بیت العدل اعظم هر اقدامی را كه در آن زمان مصلحت بدانند به عمل خواهند آورد. (ترجمه)
(نامۀ مورّخ ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)
کلّیّۀ آثار مندرجه در این مجموعه منتخباتی است از الواح مبارکۀ حضرت بهاءاللّه و حضرت عبدالبهاء از آرشیو مرکز جهانی بهائی به استثنای آنهایی که منابع آنها ذکر شده است.
اشاره به مراسم صدمین سال صعود حضرت بهاءاللّه و جشن صدمین سال آغاز عهد و میثاق عظیم ایشان.
برای اشخاصی که با یکدیگر به مشورت میپردازند یعنی اعضای محافل روحانی
این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.
آخرین ویراستاری: ۱۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۰ قبل از ظهر