در آبان ۱۳۶۴ ه.ش. (اکتبر ۱۹۸۵میلادی) بیت العدل اعظم پیامی خطاب به عموم اهل عالم با موضوع صلح عمومی و با عنوان «وعدۀ صلح جهانی» منتشر نمودند. در این قسمت، متن کامل این بیانیه در اختیار خوانندگان قرار میگیرد.
سرچشمۀ خوشبینی ما بینشی است که از پایان دادن به جنگ و ايجاد سازمانهای همکاری بينالمللی فراتر میرود. حضرت بهاءالله تأکید میفرمایند که صلح پایدار در بین ملّتها هرچند مرحلهای مهم و ضروری است، امّا هدف غاییِ تکامل اجتماعی نوع انسان نیست. ورای متارکۀ اجباری اوّلیّۀ جنگ از ترس فاجعۀ جنگ اتمی، ورای امضای پیمان صلح سياسی از روی اکراه در بین کشورهای رقیب و مظنون به یکدیگر، ورای ترتیبات عملی برای امنیّت و همزيستی، و ورای حتّی آزمونهای بسياری در زمینۀ همکاری که در اثر این اقدامات میسّر خواهد شد، متعالیترین هدف غایی، اتّحاد اهل عالم در یک خانوادۀ جهانی است.
عدم اتّحاد خطری است که مردم جهان ديگر تاب تحمّلش را ندارند، عواقبش آنچنان وخیم است که در تصوّر نگنجد و چنان واضح است که احتیاج به اثبات ندارد. حضرت بهاءالله بیش از يک قرن پيش چنين مرقوم فرمود: «مقصود اصلاح عالم و راحت امم بوده اين اصلاح و راحت ظاهر نشود مگر به اتّحاد و اتّفاق.» حضرت شوقی افندی با بیان اینکه «حنین انسان بلند است و منتها آمالش آنست که به شطر اتّحاد هدایت گردد و رنج و مشقّت ديرينهاش پایان پذیرد»، فرمودهاند: «اتّحاد نوع بشر ما به الامتياز مرحلهای است که حال اجتماع انسانی به آن نزديک میشود. وحدت خانواده، قبيله، دولتشهر و ملّت، یکی پس از دیگری با کوشش فراوان کاملاً تحقّق یافته است. حال اتّحاد جهانی هدفی است که بشر پریشان تلاشکنان به سويش روان است. دوران ملّتسازی به پایان رسیده است. هرج و مرج منبعث از حاکمیّت ملّی به اوج خود نزدیک میشود. جهانی که در حال رسیدن به مرحلۀ بلوغ است بايد اين بُت را بشکند، وحدت و جامعیّت روابط نوع انسان را بپذیرد و نهایتاً تشکیلاتی برپا نماید که بتواند اين اصل اساسی حياتش را به بهترین وجه متجسّم سازد.» (ترجمه)
این نظر مورد تأييد تمام نیروهای تحوّلآفرینِ معاصر است و شواهد آن را در بسياری از علایم اميدبخشِ صلح جهانی و در نهضتها و تحوّلات جاری بينالمللی که قبلاً ذکر شد میتوان یافت. مردان و زنان بیشمار، از هر فرهنگ و نژاد و ملّت دنیا، که در دوایر گوناگون سازمان ملل متّحد به خدمت مشغولاند، نموداری از یک «کادر خدمات مدنی» سراسری کرۀ زمین هستند که موفّقیّتهای قابل توجّهشان نمایانگر میزان همکاری و تعاونی است که میتوان حتّی در شرایطی دلسردکننده به آن نائل شد. اشتیاق شدید به وحدت و یگانگی همانند بهاری روحانی، خود را به صورت کنگرههای بينالمللیِ بیشمار، شامل مردمانی از طیف وسیعی از رشتههای مختلف، جلوهگر میسازد. همین اشتیاق محرّک تقاضاهای بیشمار برای پروژههای بينالمللیِ مربوط به کودکان و جوانان میباشد و در حقیقت همین اشتیاق مصدر واقعی نهضتی شگفتانگيز در جهت همگرایی دینی است که به نظر میرسد از طریق آن پیروان اديان و مذاهبِ همیشهدشمن، حال به نحو مقاومتناپذیری به سوی هم کشیده میشوند. در کنار گرایشهای متضادّ جنگجویی و خودبزرگنمایی که مستمرّاً با وحدت در نبردند، حرکت در جهت اتّحاد بینالمللی یکی از ویژگیهای غالب و فراگیر حیات بر روی کرۀ زمین در سالهای پایانی قرن بيستم میباشد.
تجربۀ جامعۀ بهائی را میتوان به منزلۀ نمونهای از اين اتّحادِ در حال گسترش مشاهده نمود. جامعۀ بهائی، جامعهای متشکّل از سه تا چهار میلیون نفر مردمانی از کشورهای مختلف، از فرهنگها، طبقات و مذاهب متفاوت است که با طیف وسیعی از اقدامات، به برآوردن نیازهای روحانی، اجتماعی و اقتصادی سکنۀ سرزمینهای متعدّدی خدمت میکنند. جامعۀ بهائی در مقام یک ارگانیسم اجتماعیِ واحد، نمایانگر تنوّع خانوادهء نوع انسان است که امورش را به وسیلۀ سیستمی مبتنی بر اصول پذیرفته شدۀ مشورتی اداره مینماید و تمام فیضانهای عظیم هدايت الهی در طول تاريخ بشری را به طور مساوی گرامی میدارد. وجود جامعۀ بهائی دلیل قانعکنندۀ ديگری است بر عملی بودن بینش مؤسّس آن از جهانی متّحد، و شاهد ديگری است بر اینکه نوع انسان قادر است به مثابه يک جامعۀ جهانی واحد زندگی کند و میتواند از عهدۀ رویارویی با هر چالشی که با فرارسیدن دوران بلوغش همراه است برآید. اگر تجربۀ جامعۀ بهائی بتواند به نحوی از انحاء در تقویت اميد به ايجاد وحدت نوع بشر کمک کند، ما با کمال سرور آن را به عنوان یک الگو برای مطالعه و بررسی تقدیم میکنیم.
چون به اهمّيّت عظیم وظیفهای که اکنون پیشِ رویِ تمامی جهان قرار دارد میانديشيم، با کمال خضوع سر تعظیم به پيشگاه خالق متعال فرود میآوريم، خالقی که با محبّت بیمنتهایش جميع بشر را از يک سلاله خلق فرمود، جوهر ثمين حقیقت انسانی را در او به ودیعه نهاد، به شرف هوش و دانایی و کرامت و جاودانگی مفتخر فرمود، و «انسان را از بين امم و خلايق برای معرفت و محبّت خود که علّت غایی و سبب خلقت کائنات بود اختیار نمود».
ایمان راسخ ما بر آنست که انسان «برای اصلاح عالم خلق شده» و «شئونات درندههای ارض لایق انسان نبوده و نيست» و کمالات و فضایلی که شایستۀ مقام شامخ انسان است، امانتداری، بردباری، رحمت، شفقت و مهربانی به تمام نوع بشر است. بر این باور تأکید میکنیم که باید در این یوم موعود مقام و رتبۀ انسان ظاهر شود، قوا و استعدادات مکنونهاش به منصّۀ ظهور رسد، سرنوشت درخشانش به خوبی آشکار گردد و فضایل عالیۀ فطریاش به عرصۀ شهود در آید. این است انگیزه و منشأ ایمان راسخ ما بر اینکه صلح و یگانگی مقصدی است ممکن الحصول که نوع انسان تلاشکنان به سوی آن پیش میرود.
همزمان با تحریر اين سطور، ندای مشتاقانۀ بهائیان را میتوان شنید که با وجود مظالمی که هنوز در زادگاه آئين خويش متحمّل میشوند با امیدِ تزلزلناپذیر خویش بر این باور شهادت میدهند که بر اثر قوای تقلیبکنندۀ ظهور حضرت بهاءالله که مؤیّد به تأییدات الهی است، وقت تحقّق قریب الوقوع رؤیای دیرینۀ بشر برای صلح و آرامش اکنون فرا رسیده است. لذا آنچه با شما در میان میگذاریم تنها رؤيایی در قالب الفاظ نيست: ما قدرت اَعمالِ منبعث از ایمان و فداکاری را فرا میخوانیم؛ ما تمنّای مشتاقانۀ همکيشان خويش در سراسر جهان برای حصول صلح و اتّحاد را بیان میداریم؛ ما به همۀ مظلومانی میپیوندیم که قربانی تعدّی و تجاوزند، به همۀ کسانی که در آرزوی پایان یافتن دشمنی و نزاعند، به تمامی نفوسی که تعلّقشان به اصول صلح و نظم جهانی سبب ترويج مقاصد عالیهای میشود که خالق مهربان، نوع انسان را برای آن خلق فرموده است.
به منظور ابراز اطمینان عمیق خود از استقرار صلح، این وعدۀ محکم و مؤکّد حضرت بهاءالله را حسن ختام این نوشتار قرار میدهیم که میفرماید: «اين منازعات بیثمر و جنگهای مهلک از میان برخیزد و صلح اکبر تحقّق يابد.» (ترجمه)