کتابخانه

ای بندۀ زیبندۀ آستان مقدّس خبر وحشت‌اثر فوت آن کنیز عزیز الهی بانجمن رحمانی رسید

فهرست مطالب

بمبائی

جناب جمشید خداداد علیه بهآء اللّه

هو اللّه

ای بندۀ زیبندۀ آستان مقدّس خبر وحشت‌اثر فوت آن کنیز عزیز الهی بانجمن رحمانی رسید جمیع یاران الهی چه از نسا و چه از رجال بینهایت محزون و دلخون گشتند و متأسّف و متحسّر شدند که چنین مصیبتی بر شما وارد و چنین ماتمی حاصل بقسمیکه کل در این حزن و اندوه شریک و سهیم گشتند و جمیع متضرّع بملکوت ربّ رحیم که آن امة‌ اللّه را بملکوت تقدیس درآرد و آن منجذبۀ الی اللّه را بمحفل تجلّی فائز فرماید و صبر جمیل بآن سرگشتۀ صحرای محبّت اللّه عنایت فرماید هرچند حسرت این حزن و غم شدید است و وحشت این ماتم سریع التّأثیر ولی باید نظر بخاتمة الحیات نمود که الحمد للّه فاتحة الالطاف بود آن نفس زکیّه در نهایت محبّت و انجذاب و استقامت در امر ربّ الارباب و ثبوت بر عهد و پیمان صعود بجهان یزدان نمود مانند پروانه حول سراج الهی پرواز کرد تا جان و جنانرا فدای شمع جانان نمود این موت و فوت نه بلکه وصول جان مشتاق بخلوتگاه دلبر آفاقست و ورود تشنۀ جانسوخته بر شاطی بحر فرات آن مرغ سحر بگلشن جانپرور پرواز نمود و آن اسیر زندان بایوان یزدان شتافت آشفتۀ مهجور بفیض حضور فائز گشت و اسیر فراق بمرکز اشراق رجوع نمود لهذا باید نهایت صبر و تحمّل را بنمائید و از تعزیت عبدالبهآء تسلّی و سکون جوئید و همچو بدانی که این فرقت منتهی بملاقات ابدی خواهد گشت و این دوری عاقبت وصلت دائمی خواهد داشت باید نظر بپایان نمود و فکر در ملکوت یزدان کرد و علیک التّحیّة و الثّنآء

یزدان مهربانا این کنیز عزیز وله‌انگیز بود و باعقل و تمیز مشتاق دیدار بود و آرزوی آندیار مینمود و با چشمی اشکبار توجّه بملکوت اسرار داشت بسا شبها که مشغول براز و نیاز بود و بسا روزها بیاد تو همدم و دمساز هیچ صبحی غافل نبود و هیچ شامی آفل نگشت مانند مرغ خوش‌آهنگ هر دم بتلاوت الواح و آیاتت مشغول بود و بمثابۀ آئینه آرزوی نور تجلّی مینمود ای آمرزگار این هوشیار را ببارگاه بزرگواری خویش راه ده و این مرغ دست‌آموز را بحدیقۀ بقا پرواز بخش این مشتاق پراحتراقرا بوثاق وصال داخل کن و این آشفتۀ پریشانرا از حرمان نجات بخش و بایوان رحمن درآر ای پروردگار هرچند گنه‌کاریم توئی آمرزگار هرچند غریق بحر عصیانیم توئی خداوند مهربان عفو قصور فرما و مغفرت موفور بنما فیض حضور بخش و صهبای سرور بنوشان ما اسیر خطائیم و تو امیر عطا ما غریق معصیتیم و تو خداوند رحمت کبری هرچه هستیم منسوب بآستان توئیم و هرچه باشیم مقیم درگاه تو توئی بخشنده و درخشنده و پاینده و مهربان و توئی کریم و رحیم و عظیم الاحسان و کثیر الغفران انّک انت التّوّاب یا ربّ الارباب ع ع