فاضل جلیل محترم ایّده اللّه ... القدس و جنود الملائکة بجاه الاسم الأعظم
جناب محترم هر وقت عالم وجود را بحکمت بالغۀ الهیّه اقتضائی و زمان را حکم صارم و قاطعی هر امری را مقاومت توان جز مقتضای زمان که مقاومت مستحیل است زیرا زمان را مقاومت و مقتضی آن را غلبه نتوان ذلک تقدیر العزیز العلیم در این عصر و زمان حکومت بالاستقلال ممتنع و محال زیرا هزار مشکلات هر دم رخ دهد و راحت جان و سلامت وجدان بکلّی منسلب گردد حکومت را فراغت نماند و رعیّت را آسایش و راحت مفقود گردد بکرّات و مرّات بالمناسبة در محرّرات از پیش مرقوم گشت و حال نیز تکرار میشود که تا دولت و ملّت مانند شیر و شهد با هم نیامیزد نجاح و فلاح محالست هذا هو الحقّ جز این چاره‌ئی نیست ملاحظه فرمائید که دول مستقلّۀ عالم چه قدر مقاومت ملّت کردند عاقبت مجبور بر تأسیس حکومت قانونیّۀ دستوریّه شدند للذّاهبین الأوّلین من القرون لنا بصائر حتّی حکومت صغیره نیز دستوری گردیده در سنۀ سابق امیر قره‌طاغ بطیب خاطر و صرافت نفس حکومت مستقلّۀ مقنّنۀ خویش را دستوری کرد حال اگر راحت جان و مسرّت وجدان لازم باید بنوع خوشی و طرز دلکشی در میان دولت و ملّت آمیزش خواست و این مقصد را هر خیرخواه بی‌غرض باید خدمت نماید تا کشور آسوده شود و مملکت انتظام و راحت یابد و بدون این ممتنع و محالست ولی باید در نهایت اتقان مجری گردد که در مستقبل مشکلات حاصل نشود پس باید در میان دولت و ملّت عهد و میثاق محکم شود و حقوق طرفین تعیین و تأکید گردد و دول سائره نیز کفالت و وساطت نمایند که هیچ طرف تجاوز نکنند و این معاهدۀ دولت و ملّت ابدی باشد که سلطنت جاوید باشد و ملّت آزاد قانونی گردد ملاحظه فرمائید که حکومت دستوری انگلیس چه قدر قاهر و غالب و مستریح و سالمست اعلیحضرت ایمپراطور در نهایت عزّت و اطمینان است و ملّت در نهایت آزادی و سرور و دولت و ملّت در ترقّی مستمرّ چه بهتر از این که پادشاه را کل خدمت مینمایند و او در نهایت راحت و آسایش و سرور و حبور و عزّت موفور زندگانی مینماید ع ع