امةاللّه ادا خانم سانتوری علیها بهآء اللّه الأبهی
ای کنیز عزیز بها مادر مهربان مانند مرغ بلندآشیان آهنگ لانۀ خویش در ملکوت ابهی نمود پس دلتنگ مشو اشک مریز محزون مگرد ناله و فغان مکن زیرا از جهان تاریک و تنگ بجهانی روشن و بیرنگ شتافت از عالم قیود بفضای غیر محدود صعود نمود از حرمان رهید و بقرب یزدان پرید و تحسین ملأ اعلی شنید و حلاوت مشاهده و لقا چشید با وجود این ای کنیز نازنین آیا جائز است که محزون باشی دلخون گردی و از فراق باحتراق مبتلا شوی عبدالبهآء بافق اعلی عجز و نیاز نماید و عفو گناه طلبد و غفران عصیان جوید تو نیز بطلب آمرزش پرداز و در این امتحان و آزمایش قدم ثبوت بنما تا خویش را از این قیود آزاد نمائی و مادر عزیز را در ملکوت ابهی دلشاد فرمائی زیرا در آنجهان پرده نماند خرق شود و انسان در دریای احساس و ادراک غرق گردد مادر مهربانت حالت دختر بهبیند از صبر و قرار او وجد و طرب نماید و در جهان باقی کامرانی کند زنهار زنهار از دیده اشک مبار زیرا آن کامکار محزون و بیقرار گردد چه موهبتی است اعظم از این که بعالمی مقدّس از عقول بشر شتافت و از حزن و کدورت و آسیب و عذاب و نقمت رهائی یافت اسیر زنجیر علائق بود بر سریر شادمانی مستقرّ شد بسته بقید این جهان فانی بود مانند طیور قدس بعالم آزادی پرواز نمود و علیک التّحیّة و الثّنآء