ورقۀ موقنه امةاللّه فائزه علیها بهآء اللّه الأبهی
ای امةاللّه هرچند این مصیبت جانگداز و جگرسوز است و سبب آه و فغان شب و روز ولی بعد از مصیبت عظمی و رزیّۀ کبری که کبد امکان بنار حرمان بگداخت و جهان را آتشکدۀ فرقت پرحرقت ساخت چشم کیهانرا گریان نمود و قلب آفاق را بریان کرد باید در هر ماتمی صبر و شکیب نمود و تسکین شعله و لهیب کرد زیرا با وجود طوفان اعظم موج شدائد و الم و ماتم را تأثیر شدید نه و با وجود زخم جگرگاه مجروحی اعضا را اثری عظیم نیست پس تحمّل این مصیبت نما و تبتّل بدرگاه احدیّت کن آن طیر بمطار ملأ اعلی پرید و آن ماهی تشنهلب بدریای ملکوت ابهی شتافت ع ع
ای والدۀ آن مرغ خوشپرواز اگر پرندهئی بآشیان طیور رحمانی پرد و سروی بگلستان رحمانی خرامد کوکبی بافق ربّانی صعود نماید شمعی بمحفل یزدانی درآید نباید محزون شد و مغموم گشت زیرا در حقّ او صرف عنایت است موهبت است مرحمت است طوبی له و حسن مآب ع ع
ای جدّۀ آن گل گلزار محبّت اللّه آن نوگل رعنا از گلخن دنیا روی بپوشید ولی در گلشن ملکوت ابهی بشکفت و چهره گشاد و دلشاد گشت گریه مکن مویه منما زاری مکن بیقراری منما اگر بدانی که در چه مقامی مستقرّ است تسلّی تام یابی و سکون کلّی جوئی ع ع