جناب فاضل الهی من اهل شین علیه بهاء اللّه الابهی
ایّها الفاضل الرّحمانی جناب ابتهاج مرقوم نمودهاند که مانند سراج در زجاج گیلان برافروختی و دیده از راحت و آسایش جهان فانی و ستایش هر زندانی در این خاکدان ظلمانی دوختی و جان و دل را بکلّی سوختی و فروختی ای آفرین بر همّت جانانۀ تو و من النّاس من یشری نفسه ابتغآء وجه اللّه تا چنین نباشد جبین بنور مبین روشن نگردد جمال قدیم در توقیعی که بجهت عارفی مرقوم فرموده بودند این بیت مندرج
یا برو همچون زنان رنگی و بوئی پیش گیر
یا چو مردان اندرآ و گوی در میدان فکن
حمد کن خدا را که در این میدان جولان نمودی و بچوگان همّت گوی موفّقیّت ربودی ع ع