جناب میرزا فروغاللّه ابن بصّار علیه بهآء اللّه الأبهی
ای بندۀ جمال ابهی نامۀ وفا بدست عبدالبهآء رسید مضمون دلنشین بود و معانی شهد و شیرین حلاوت اشعار و فصاحت ابیات و بلاغت الفاظ فیالحقیقه بدیع بود و لطیف و فصیح بود و بلیغ از بارفروش مرقوم نموده بودید که الحمد للّه در این ایّام فیالجمله به اهتزاز و حرکت آمده من را گمان چنان بود که آن اقلیم بنسایم فردوس ابهی جنّة النّعیم گردد و بنار محبّت اللّه شعلۀ عظیم زند نفوس بتبلیغ پردازند و بهدایت کبری قیام کنند چنان انقطاعی از آنان صدور یابد که سبب تنبّه غافلان گردد و تذکّر نادانان شود باری بقوّت تأیید ملکوت ابهی امیدوارم که عنقریب چنین گردد نفوس مبارکی مبعوث شوند که از ارکان یوم البعث باشند رستخیزی برانگیزند و آنصفحات را بنفحۀ محبّت اللّه مشکبیز نمایند و قند مکرّر ریزند و مذاقها را بشهد عرفان حلاوت بیمنتهی بخشند و لیس ذلک علی اللّه بعزیز
جناب ابوی بصّار در ستایش جمال مبارک همواره کاشف اسرار بود تو چون الولد سرّ ابیه باشی البتّه باید دائماً به محامد و نعوت نبأ عظیم جمال مبارک پردازی و قصائدی در نعت و ستایش نور مبین برشتۀ نظم آوری و در محافل احبّای الهی بآهنگ خوشی بخوانی جناب ابوی را از قبل من تحیّت ابدع ابهی ابلاغ دار و همچنین حضرت ناظم را مشام بنفحۀ مشکبار ملکوت ابهی معطّر کن و جناب حاجی محمّد حسن را از قبل من بتحیّت ابدع ابهی جان و وجدان روح و ریحان بخش و جناب حاجی میرزا علی را تحیّت ابدع ابهی ابلاغ دار و بگو مطمئن باش فراموش نشده و نخواهی شد و همچنین سائر یارانرا و علیک البهآء الأبهی ع ع