جناب بصّار علیه بهآء اللّه الأبهی
ای بندۀ دیرین جمال ابهی نامهات تلاوت گشت و آنچه گله فرمائی و شکوه نمائی محقّی و استحقاق محقّق ولی چه توان نمود که عبدالبهآء مستغرق در بحر مشاغل و غوائل باید با شرق و غرب مخابره نماید و با جنوب و شمال مناظره جمیع مسائل را جواب دهد و کلّ نفوس را دلجوئی نماید بهر مولودی جدید نامۀ بلیغ نگارد و از برای هر متصاعدی الی اللّه طلب عفو و مغفرت کند هر محزونیرا غمخوار شود و هر مسروریرا همراز گردد بهر یک وحده منفرداً مخابرۀ مستمرّه نماید و نشر نفحات اللّه کند و در هر نقطهئی اعلاء کلمة اللّه نماید خاور را رایت باهره گردد و باختر را آیت قاهره شعلۀ افریک گردد و لمعۀ امریک شود با بیگانگان بسازد و بیامیزد و از ضرّ آشنایان بپرهیزد مقاومت عناد کند و مدافعۀ فساد نماید ملاحظه فرما شخص واحد چگونه تحمّل این محن و بلایا نماید و از عهدۀ این مشاغل بیپایان برآید جمال قدیم واقف این قلب سلیمست که مانند دریا بمحبّت یاران پر جوش و خروشست و از صهبای اشتیاق مست و مدهوش آنی فراموش نشده و نخواهی شد مطمئن باش و اگر چنانچه در ارسال نامه قصور گردد ولی دل و جان بیاد یاران بدون فتور مشغول و مسرور از خدا میطلبم که کل را بنفحات قدس همدم فرماید و حدائق قلوب را هر دم از فیض ابدی طراوت و لطافت بیاندازه عطا فرماید و علیک التّحیّة و الثّنآء ع ع