ای فائز بحقیقت آن نور الهی که در اصحاح دوازدهم یوحنّا مذکور امیدوارم که الیالأبد بر تو پرتو افشاند تا همیشه در نور باشی عمر انسان در این جهان کوتاه زود بانتها رسد لهذا باید هر نفسی انفاس حیات را غنیمت شمرد و در آنچه سبب عزّت ابدیّه است کوشد
از محفل نورانی واشنگطون مرقوم نموده بودی بسیار سبب سرور شد زیرا آن محفل گلشن اسرار است و رائحههای بسیار خوشی از آن استشمام میشود امیدوارم که بخلوص قلب یاران و اماء رحمان آن محفل استمرار یابد و روز بروز اتّساع جوید و آناً فآناً نورانیّتش بیشتر گردد و اعضای آن محفل در درگاه الهی ترقّیات فوقالعاده نمایند
صحّت و سلامت جسم اگر در سبیل ملکوت صرف شود بسیار مقبول و محبوب و اگر در نفع عموم عالم انسانی ولو منفعت جسمانی باشد صرف گردد و سبب خیر شود آن نیز مقبول ولی اگر صحّت و عافیت انسان در مشتهیات نفسانی و حیات حیوانی و متابعت شیطانی صرف گردد مرض از آن صحّت بهتر بلکه موت مرجّح بر آن حیات اگر چنانچه طالب صحّتی صحّت را بجهت خدمت ملکوت بخواه امیدوارم که بصیرتی کامل و عزمی صارم و صحّتی تامّه و قوّتی روحانیّه و جسمانیّه حاصل نمائی تا از سرچشمۀ زندگانی ابدی بنوشی و بروح تأیید الهی موفّق گردی
بدکتر واندورن بگو که تخم پاکی میافشانی ولی آن زمین پر از گیاه بیفائده و خس و خاشاکست لهذا آن تخم پاک هدر میرود پس بیا در زمین پاک شیرین پرقوّت آن تخم را بیفشان تا انبات گردد و سبز و خرّم شود و تودهتوده خرمنها تشکیل گردد بمیس یورسولا شمان تحیّت من برسان و بگو آفتاب در نهایت اشراقست ولی صفحۀ مقابل باید آئینه باشد هر چه لطیفتر و صافیتر است انوار بیشتر بتابد بجناب مستر جیمس تحیّت مشتاقانۀ من برسان و بگو وقت فرصت را از دست مده موسم بهار است و فیض آسمان بزمین میرسد و باغ و گلستان در نشو و نما تا توانی بکوش که از این فیض ابدی و رشحات سحاب موهبت الهی مانند شجری پرثمر بنهایت طراوت و لطافت نشو و نما نمائی انتهی
آن مادّهئی که سبب اعتدال و کمال جسد است آن طبیعت تامّۀ معتدله است که از ترکیب و امتزاج عناصر حاصل شده است جسمانیست نه روحانی امّا عقل که مدرک حقایق اشیاست آن کیفیّتی است روحانی نه جسمانی لهذا حیوان از آن محروم و اختصاص بانسان دارد حیوان احساس حقائق محسوسه نماید امّا انسان احساس حقائق معقوله کند پس معلوم شد که عقل یک قوّۀ روحانیّه است نه جسمانیّه
ارض مقدّس در این ایّام راحت نیست لهذا حضور بارض اقدس را مرهون بوقتی دیگر نمائید و در خدمت امر اللّه شب و روز بکوشید این عین زیارتست و نفس ملاقات جمیع یاران الهی و اماء رحمان را فرداً فرداً بکمال محبّت تحیّت من برسان
آن اسم مبارکی که خواستی تا ابدالآباد با تو باشد و سبب ترقّیات روحانیّه گردد آن اسم آسیه است که نام والدۀ عبدالبهاست این نام مبارک را بتو دادم پس در نهایت سرور و حبور باش و بکمال طرب و انجذاب بپرداز که مورد چنین عنایتی شدی مکتوب جوف را بمستر جیمس برسان