یا من اراه اللّه فی الرّؤیا الصّادقة ما یثبت قدمیه علی الصّراط تاللّه الحقّ انّ القلب لفی اسف و انّ الرّوح لفی لهف و انّ الفؤاد لفی آلام شداد ممّا طرء علی امر اللّه من الآفات و شاع المفتریات من انفس مؤتفکات فاشکر اللّه بما اراک الرّؤیا و فیها اعظم غنیة [فالرّجل] لعمرک انّه لفی ما اراک اللّه و اسئل اللّه ان ینقذه منه فانّه خیر منقذ و ینجیه بفضله و جوده و یهدیه سوآء السّبیل و انّی لعمر اللّه ابکی دماً ممّا جری و اتجلّد علی نار الغضا و انوح نباح الثّکلی و اقول
ربّ ایّد قلوباً زاغت عن الصّواب و ضلّت فی فیافی الارتیاب و خاضت فی بحر من السّراب و تمسّکت بحبل من نسیج العناکب و ما خافت یوم عقاب ای ربّ انّهم من ضعفآء عبادک نجّهم بقوّتک و قدرتک و اجعل لهم مخلصاً من البئر العمیقة العمیآء و ارشدهم الی طریق الوفآء و سبیل التّقی فیندموا علی ما فعلوا من هتـک حرمتک بالتّزلزل فی المیثاق فانّهم عُدّوا من المجاورین بین الاحبّآء ع ع
آن رؤیا رویاء صادقه بود پس دعا فرمائید که حق این نفس را از این مهالک نجات بخشد و انصافی باو دهد و نفحهئی از وفا بمشامش رساند که اقلّاً کذب و افترا را مدار ترویج بغضا ننماید چهار مرتبه آمد و توبه نمود و جمیع احبّا شاهدند باز قبول کردم و چشم پوشیدم و مهربانی کردم و محبّت نمودم و مراعات وفا داشتم پس چون عرصه بر این عبد بقسمی تنگ شد که روح و ریحان بکلّی منقطع گردید و تیر جفا چون قطرات باران بارید چارهئی ندیدم جز آنکه بکلّی از ارض مقصود متواری شوم بطبریا بقصد دائمی فرداً وحیداً روانه شدم و در آن گوشه بآه و ناله همدم بودم فی الجمله از تنهائی روح و ریحانی حاصل گردید ولی حکومت نگذاشت که زیست شود متصرّف پاپی شد نهایت اظهار خوف و هراس نمود مجبوراً مراجعت نمودم چون بحیفا رسیدم ملاحظه شد که این بیانصاف بغربت و کربت و تنهائی و مصیبت این عبد کفایت ننمود و از قول این عبد کلمهئی روایت نمود که نعوذ باللّه تحقیر جمال مبارک روحی لاحبّآئه الفداست و ناقل رو برو ذکر کرد ابداً حیا نکرد من هر اذیّتی و فسادی و فتنهئی و جفائی از او تحمّل نمودم و هیچ نمیگویم با وجود آنکه محبّتی باو نمودهام که از اوّل ابداع تا بحال کسی بکسی ننموده و البتّه مطّلع هستید حال باطراف شکایت مینگارد که من باو ظلم کردهام و آه و فغان میکند انا اصطبرت قتیلاً و قاتلی شاکی این شخص مثل اعداء جمال مبارک که از دست جمال مبارک شکایت مینمودند و حال آنکه سینۀ مبارکش قطعه قطعه بود ع ع