حضرة شقیقتی العزیزة الرّحمانیّة و شفیقتی الرّوحیّة الوجدانیّة علیها بهآء اللّه الأبهی
یا شقیقتی العزیزة الحمد للّه در ظلّ عنایت جمال مبارک در اقلیم فرنگ نسیمی از گلشن عنایت وزید و جان و دل جمعی منجذب ملکوت ابهی گردید
آنچه شد از تأییدات حضرت مقصود بود والّا ما را چه لیاقتی و چه استعداد و قابلیّتی بچۀ شیرخواریم ولی از پستان عنایت او پرورش یابیم گیاه ضعیفیم ولی از نیسان الطاف او نشو و نما کنیم
لهذا بشکرانۀ این تأییدات روزی مخصوص احرام کعبۀ مقصود ببند و از قبل من توجّه نما و سر بآستان مبارک بنه و بگو
پروردگارا آمرزگارا هرچند گنهکارم ولی جز تو پناه ندارم شکر ترا که در این آوارگی کوه و صحرا و بیچارگی و آزردگی در دریا باز بفریاد رسیدی و تأیید فرمودی و توفیق بخشیدی و بخدمت آستانت سرافراز کردی
موری را قوّت سلیمانی بخشیدی و پشهئی را شیر بیشۀ رحمانی فرمودی قطرهئی را موج دریا دادی و ذرّهئی را بذروۀ الطاف رساندی هر چه بود از تو بود والّا خاک ضعیف را چه قوّتی و وجود نحیف را چه قدرتی
پروردگارا بگناه مگیر پناه ده عصیان مبین غفران نما در لیاقت منگر باب عنایت بگشا
توئی مقتدر و توانا توئی عالم و بینا ع ع
جمیع منتسبین آستان مقدّس را از دل و جان در نهایت اشتیاقم اگر مصلحت باشد موقّتاً فرّخ را بهمراه بیاورید بسیار مشتاق اسمعیل آقا هستم اگر موقّت بیاید سبب سرور است ع ع