۹١
جناب بشیرالهی علیه بهآء اللّه الأبهی
ای ثابت بر پیمان نامۀ آن جناب رسید و مضمون معلوم گردید این مکتوب در پانزدهم رمضان رسید و جواب در بیست و یکم شعبان ارسال گردید یعنی صدور جواب بیست و چهار روز قبل از وصول سؤال بود و البتّه تا بحال رسیده است فیالحقیقه وصول سؤال ببقعۀ مبارکه مقارن وصول جواب بآنجاست انّ فی ذلک لآیة باهرة و عبرة وافرة للمتفرّسین در نهم شعبان از شیراز مکتوب شما صادر و در بیست و یکم شعبان از اینجا جواب ارسال شده است فاصله دوازده روز است و این دوازده روز نیز بجهت آنست که جواب مرقوم میشود و جناب میرزا منیر مرقوم مینمایند و از کثرت غوائل و مشاغل ارسال اجوبه بعد از تحریر چند روز تأخیر میشود زیرا اجوبۀ مکاتیب کثیره یک دفعه پیاپی صادر میگردد و چند روز بجهت تصحیح تأخیر میشود بعد از تصحیح نیز جناب میرزا نورالدّین تسلیم گرفته بعضی اوقات ده روز طول میکشد تا آن مکاتیب را جمعاً تبییض نماید دوباره عبدالبهآء خطّ میرزا نورالدّین را مراجعت مینماید و تصحیح میکند و مهر مینماید مقصود اینست جواب لابدّ ده دوازده روز طول میکشد تا تسوید شود و تصحیح گردد و تبییض شود و تمهیر گردد پس چون بدقّت ملاحظه نمائید یوم صدور سؤال از شیراز جواب از بقعۀ مبارکه ارسال شده است انّ هذا لهو الحقّ المعلوم اگر انصاف باشد همین برهان کفایت است علیالخصوص که جواب اوّل صادر شده بود دوباره جواب ثانی صادر گشت این جواب ثانی مقارن سؤال ثانیست درست دقّت فرمائید و این نظر بآیۀ مبارکه است که میفرماید و امّا بنعمة ربّک فحدّث
و خلاصۀ مسئله اینست که در جواب ثانی مرقوم شده است که عبدالبهآء از مبیّنی کتاب استعفا بملکوت ابهی تقدیم نموده و سبب این معلوم غیر مجهول
و امّا در آیۀ مبارکه از ذکر ذکور دون اناث مقصود ولد بکر است زیرا ولد بکر در جمیع شرایع الهیّه اختصاصی داشته بکتب تورات و انجیل و همچنین احادیث مرویّۀ سابقه مراجعت نمائید قصّۀ ایسو و یعقوب دو اولاد اسحق را در تورات قرائت کنید تا واضح شود که در جمیع شرایع الهیّه ولد بکر امتیازات فوقالعاده داشته حتّی میراث نبوّت تعلّق باو داشت تا چه رسد بزخارف دنیا حتّی قوانین عادلۀ بین دول و ملل متمدّنه نیز ولد بکر را امتیازی داده
الیوم دولت انگلیس را ادّعا چنین است که عاقلترین دول عالم است و از خصائص ملّت انگلیس اینست که جمیع اموال را حصر در ولد بکر میکند و مقصودشان اینست که ثروت چون تقسیم گردد پریشان شود و از دست برود مثلاً شخصی بزحمات زیاد ثروتی فراهم آرد چون بعد از وفات تقسیم شود توزیع سبب تفریق گردد و بباد رود ولی اگر در ولد بکر حصر شود باقی و برقرار ماند و او دیگران را نگاهداری نماید اینست که در ملّت انگلیس الآن بسی خاندان موجود که چهارصد پانصد سال است ثروت در آن خاندان باقی و برقرار است تفریق و توزیع نشده است
باری ابداً مقصود این نیست که حصر میراث در ولد بکر ممدوح و مقبولست مقصد اینست که در قوانین ملل متمدّنه نیز ولد بکر را امتیازی و مراد از ولد بکر بزرگترین اولاد ذکور موجود است و مقصود از اختصاص دار مسکونه باو اینست که اقلّاً خانۀ متوفّی باقی و برقرار ماند تا عائله چون در آن خانه باشند و یا وارد گردند بیاد او افتند و طلب عفو و غفران نمایند
باری جمیع این مسائل فیالحقیقه فروع است و آنچه اصولست و اساس است و بنصّ قاطع امر مفروض الهیست وصیّتنامه است باید هر شخصی در زمان حیات خویش وصیّت نماید و اموال را بخواهش و میل خود تقسیم کند و توزیع نماید ولی ملاحظۀ عدل و انصاف را داشته باشد در این صورت نفسی بی وصیّت نمیماند و میراث بموجب وصیّت متوفّی معامله میگردد این احکام در وقتیست که کسی وفات کند و وصیّتی ننماید پس متوفّی مختار است دار مسکونه را بهر کس بخواهد میبخشد و همچنین مشترک بین ورثه نیز میتواند نمود پس جای اختلاف نماند و عبدالبهآء بیان حکم الهی را نمود من شآء فلیقبل و من لم یشآء لم یقبل در هر صورت بر ماست بیان حکم اللّه و بیان معنی آیات مجمله
و امّا احکام غیر مذکورۀ در کتاب جمیعاً راجع به بیت عدل است نه عبدالبهآء زیرا او مبیّن حکم مذکور در کتابست نه شارع احکام غیر مذکوره امّا بیت عدل عمومی الهی که بعد از اعلان امر اللّه بانتخاب عموم بهائیان تأسیس میشود آن بیت العدل عمومی شارع احکام غیر منصوصۀ در کتابست و بر جمیع اطاعت فرض و واجب و حتم است و چون بیت عدل بالاجماع یا باکثریّت آراء احکام غیر منصوصۀ در کتاب را تعیین نمایند هر کس لم و بم گوید فقد خالف اللّه فی سلطانه و خاصمه فی برهانه و جادله فی آیاته و انکره فی اوامره شما پاپی نفوس نشوید زیرا سبب حزن میشود و دلها شکسته میگردد بیت عدل جمیع این مشکلات را حلّ مینماید پس بر ماست که بر نشر نفحات اللّه پردازیم و در اعلاء کلمة اللّه کوشیم و در نهایت سکون و قرار و صبر و حلم با خلق معامله نمائیم
و امّا سؤالات ثانی که در مکتوب اخیر نمودهاید این راجع به بیت العدل است حکم در عهدۀ آنانست عبدالبهآء مبیّن آیه است نه شارع و السّلام و علیک البهآء الأبهی ع ع