حضرت ادیب دبستان الهی علیه بهآء اللّه الابهی
یا من ادّبه اللّه لنشر نفحاته و اثبات قلوب الضّعفآء علی عهده و میثاقه و للقیام علی خدمة امره قد تلوت آیات شوقک الی اللّه و رتّلت کتاب انجذابک الی ملکوته الابهی و لمثلک ینبغی هذا الشّأن العظیم لعمر اللّه انّ جنود التّأیید مجنّدة فی الملأ الاعلی و انّ کتائب النّصر و فیالق الغلبة لفی اهبة النّزال و الکفاح فی الملکوت الابهی حتّی تهاجم علی مدائن القلوب و حصون النّفوس و تشرّد فی القتال و تبدّد شمل جنود الشّبهات ولکن قائد تلک الجنود یترغّب النُّقَط المهمّة المنتجة حتّی یسوق الجیش و یزیل الطّیش و یجری تعبئة الجیش و هذه النّقاط المهمّة فی میدان القتال و القلاع الحصینة فی مواقع النّزال عبارة عن النّفوس الکاملة و الاسود الصّائلة و الصّقور الصّاقرة و العقاب الکاسرة الهاجمة علی وحوش الشّبهات و ثعالب الارتیاب تاللّه یا حبیبی انّ سکّان الرّفرف الاعلی کلّ واحد یتمنّی العود الی هذه الدّار دار البلآء و الشّقی لعلّه یتوفّق الی خدمة المیثاق و نشر النّفحات و ینسلک فی سلک افراد جیش الحیات و یحارب الوحوش الضّاریات من جنود الشّبهات
در خصوص اختلاف در بین احبّا از جهت تحیّت مرقوم فرموده بودید در این امور جزئیّه نباید احبّا پر پاپی یکدیگر شوند تا بخود مشغول شوند و از نشر نفحات قدس و اثبات قلوب بر میثاق بازمانند بلکه سبب میشود که متزلزلین بر عهد رخنه مینمایند و ضعفا را متزلزل میکنند حال وقت تأسیس است نه زمان ترتیب ثبّت العرش ثمّ انقش مثل مشهور است آنحضرت احبّا را آگاه نمائید که حال اینگونه اختلافات مثل سمّ نقیع و زهر سریع است ناقضین بکمال قوّت در هدم بنیان پیمان ساعی و شما که الحمد للّه ثابت و راسخید شب و روز باید در اتّحاد و اتّفاق و قطع ریشۀ شقاق بکوشید و بفرمائید که اگر چنانچه مباینت جزئی در مسائل فرعیّه حاصل گردد پاپی یکدیگر نشوید و اصرار در رأی ننمائید بکمال محبّت و یگانگی بدون افسردگی نفسی اختلاف زائل و ائتلاف حاصل میگردد در مسئلۀ تحیّت این چهار تحیّت از حضرت اعلی روحی له الفداست و مقصد از هر چهار جمال قدم روحی لاحبّآئه الفداست نه دون حضرتش و اجراء چهار جائز و نصّ مانع از تلفّظ یکی از اینها موجود نه پس اگر نفسی هر یک را تلفّظ نماید از دین اللّه خارج نگردد و مورد لوم و طعن و ذم و قدح نشود و تعرّض و تحقیر جائز نه و اعتراض نباید نمود چه که هر چهار تحیّت در کتاب الهی وارد ولی الیوم بانگ ملأ اعلی اللّه ابهیست و روح این عبد از این ندا مهتز هرچند مقصود از اللّه اعظم نیز جمال قدم روحی لاحبّآئه الفداست چه که اوست اسم اعظم و نیّر اعظم و ظهور اعظم امّا این تحیّت اللّه ابهی کوس ربوبیّت جمال غیب احدیّت است که در قلب امکان تأثیر مینماید ولی این اختلاف را بنوع بسیار خوشی بدون سرزنش احدی از میان بردارید که مبادا اسباب احزان قلوب گردد و نفسی دیگری را ملامت نماید الیوم باید احبّای الهی در نهایت خضوع و خشوع و محویّت و فنا و فقر حقیقی و سکون و وقار باشند هیچ یک بر دیگری اعتراض نکند و خجلتش نپسندد تا کل در ظلّ کلمۀ میثاق اخوان علی سرر متقابلین زیست نمایند
در خصوص استعفاء از دار الفنون مرقوم نموده بودید استعفا جائز نه انشاء اللّه در دار الفنون رجال ذو فنون تربیت میگردند ع ع