ای منادی پیمان نامۀ شما رسید و نفحۀ خوشی استشمام گردید و آن وفای بحقوق پدر و ثبات بر محبّت آن نور انور فیالحقیقه ایّام خویش را بمصائب و بلایا در سبیل الهی بپایان رساند از کأس هر بلائی نوشید و زهر هر ابتلائی چشید تا بمقامی رسید که غبطۀ اصفیا گردید و زیارت مخصوص از قلم اعلی نازل شد این فضل را هیچ موهبتی معادل نگردد و موازی نشود آن زیارت تلاوت گردید فضل و موهبت مخصوصه واضح و آشکار شد ای رفیق شخص شاخصی که بعد از صعود مورد الطاف ملیک مقتدر شد و از قلم اعلی ذکر او نازل و زیارتنامه صادر دیگر عین گستاخی و جرئت و جسارت و نادانیست که نفسی نظیر این عبد چنین جسارتی نماید و زیارتی از برای ایشان بنگارد نفسی که غریق بحر الطاف گردید دیگر اگر قطرهئی عواطف خویش مبذول دارد خطای محض است و گناه صرف و سیّئة لم تغفر این عبد زیارت مرقوم مینماید ولی از برای نفوسی که از قلم اعلی صادر نشده و علیک التّحیّة و الثّنآء ع ع