جناب ابن ابهر علیه بهآء اللّه الأبهی ملاحظه نمایند
اللّه ابهی الهی تری عبدک الأبهر و رقّک الأصغر قد تحمّل کلّ مشاقّ فی سبیلک و کلّ تعب فی محبّتک و قاسی کلّ مصیبة فی امرک ابتلی بالغربة و الکربة و وقع فی کلّ مخمصة و غمّة و اودع فی سجن الظّلمة و تسلسل فی الأغلال و ابتلی بالکبول و الوثیق اشدّ وقعة و هام فی هیمآء التّعب و الآلام و هو مع ذلک لم یفتر فی اعلآء کلمتک و نشر نفحات قدسک بین الأمم ای ربّ ایّده علی ذکرک و تثبیت الأقدام علی عهدک و میثاقک انّک انت الکریم الرّحیم العطوف ع ع
فیالحقیقه حکومت حاضرۀ ایران در خصوص احبّای رحمن بهیچوجه قصور ندارد و بقدر امکان صیانت و محافظه میخواهد ولی چون هجوم عام گردد کار مشکل شود و حکومت عاجز ماند لهذا باید نهایت حکمت را مجرا داشت که فزع عام حاصل نشود مثلاً مجالس پانصد نفر ترتیب اگر بشود مردم بشورش آیند و محذورات کلّیّه حاصل گردد اجتماع در محفلی بیش از نه و یا نوزده جائز نه و در جمیع اجتماعات اگر مجلس صحبت و الفت باشد باید نبذهئی از محامد اولیاء امور و مرحمت پادشاه ذکر کرد و اگر مجالس تذکّر و تبتّل باشد البتّه در نهایت باید دعای خیری نمود چه که حقوق صیانت و حمایت دارند اگر حکومت نباشد دقیقهئی آسایش بجهت عباد میسّر نگردد و هیچ آفریدهئی در قلل جبال آرام نیابد
دیگر آنکه از نفوس متزلزله باید احتراز نمود نه تعرّض یعنی معاشرت آن نفوس چون تقرّب ببحر ثلج است اگر سبب سستی نگردد برودتشان یقین تأثیر مینماید سبب سکون شعلۀ نار محبّت اللّه میگردد چون با بلبلان گلستان الهی الفت جوئی نغمات بدیع استماع نمائی و بوجد و طرب آئی و چون با زاغان جفا مجالست کنی نعیب و نعیق شنوی و کسالت و رخاوت حاصل نمائی ولی تعرّض بکسی و تهتّک جائز نه باید بقدر امکان صبر و تحمّل نمود لعلّ اللّه یحدث بعد ذلک امراً بسیار نفوس بودند که در ابتدا تزلزل یافتند حال ملتفت غرض اهل فتور شدهاند در نهایت ثبوت و رسوخند و چون جبال راسخه ثابت
جناب ملّا ولیّاللّه علیه بهآء در سفر قفقاز بسیار زحمت کشیدند و حال پیر مرد شدهاند و مشقّت دیدهاند البتّه آنچه سبب آسایش حال ایشانست و صلاح بدانند مجرا دارند در راحت و فرح و روح و ریحان ایشان بسیار اهتمام نمائید ع ع