کتابخانه

پروردگارا آمرزگارا چگونه زبان بستایشت گشایم

فهرست مطالب

اسکندریّه

بواسطۀ جناب حاجی آقا محمّد

کنیز جمال مبارک ورقۀ موقنه رقیّه‌سلطان علیها بهآء اللّه

هو اللّه

مناجات طلب مغفرت بجهت متصاعد الی اللّه جناب حاجی عبد الرّحیم علیه بهآء اللّه الابهی

هو الابهی الابهی

پروردگارا آمرزگارا چگونه زبان بستایشت گشایم و پرستش و نیایش نمایم تقریر عین تقصیر است و تحریر دلیل نادانی در این امر عسیر زبان آلتی است مرکّب از عناصر صوت و بیان عرضی است از عوارض بآلت عنصری و صوت عارضی چگونه توان نعت و ستایش حضرت بیچون گفت آنچه گویم و جویم از مدرکات عالم انسانی است و در تحت احاطۀ عالم بشری نتائج فکریّه چگونه بمعارج الهیّه رسد و عنکبوت اوهام چگونه بلعاب ظنون و افهام بر رفرف تقدیس تَنَد جز بیان عجز چاره‌ئی نه و بغیر از اعتراف بقصور بهانه‌ئی نیست تو غنیّ متعالی و مقدّس از ادراک عقول اهل کمال

پس بذکر بنده‌ات زبانرا بیارایم و بیاد او در انجمن عالم بپردازم آن بنده از بدو طفولیّت بنیّتی چون شمع روشن در محفل وجود محشور شد و از پستان محبّتت شیرخوار گشت در مهد عنایتت پرورش یافت و در آغوش فضل و احسانت نشو و نما نمود تا آنکه فروغ بلوغ یافت و بمقام رشد رسید بکلّی توجّه بساحت اقدست نمود و تبتّل و تضرّع بملکوت تنزیهت کرد از جام تقی سرمست شد و بنور هدی مهتدی گشت شب و روز منتظر مشاهدۀ آیات کبری بود و دمبدم مترصّد اشراق نور از ملأ اعلی تا آنکه صبح حقیقت دمید و انوار هدایت تابید موقن بنقطۀ اولایت شد و مؤمن بجمال ابهایت گشت در سبیلت بلایا دید و در راهت اذیّت و جفا کشید صدمات شدیده خورد و مشقّات عظیمه تحمّل کرد تا آنکه از بوم و بر و وطن بیزار شد و آهنگ کوی مطلع انوار نمود در ظلّ عنایتت مأوی جست و در جوار مرحمت منزل کرد همیشه ملحوظ لحاظ رحمت بود و منظور نظر عاطفت جز رضای تو مقصدی نداشت و جز بلای در سبیلت آرزوئی نمی‌نمود شب و روز را بذکر یاد جمالت مشغول بود و بتبتّل و تضرّع و مناجات مألوف بعد از صعود آنی فارغ نبود هر دم تمنّای عدم می‌کرد و هر نفس بانفاس قدسی جان و دل زنده می‌نمود در سرّ دل و جان و فؤاد ندای ادرکنی یا ربّی الرّحمن می‌زد و در قلب و وجدان آرزوی ملکوت یزدان می‌نمود تا آنکه در کمال مسرّت و بشارت کأس وفا نوشید و از سکرات ممات نجات یافت و بملکوت رحمانیّتت عروج نمود و بافق عنایتت صعود کرد

ای پروردگار تو آمرزگاری ای کردگار تو بزرگواری این بندۀ عزیز را در نُزل عزّتت مأوی ده و این بیچارۀ افتاده را در جوار رحمتت سر و سامان بخش از جام لقا بنوشان و در ظلّ شجرۀ طوبی مسکن و مأوی ده بموهبت لقا مشرّف دار و بسعادت ابدیّه معزّز فرما و بازماندگان آن نفس نفیس را مؤیّد فرما تا بر قدم آن پدر عزیز رفتار نمایند و بخُلق و خوی او بین عالمیان محشور شوند راه تو پویند و رضای تو جویند و ثنای تو گویند توئی خداوند مهربان و توئی یزدان منّان ع ع

هو اللّه

ای امة ‌اللّه این مناجات فارسی در طلب قرب و لقاء در ملکوت ابهی بجهت حضرت حاجی مرقوم گردید در نزد شما باشد تا روز ختم در بین جمع تلاوت گردد و علیک البهآء ع ع