۹١
دختر عزیز محترم لیدی بلامفیلد ستاره خانم علیها بهآء اللّه الأبهی
ای دختر ملکوتی من نامۀ تو رسید امیدوارم که در ماه نومبر در لندره باشم در باب کلید طلا بکسانی که محرمند با تو و اسرار آشکار نمیکنند بگو امّا پروفسر برون ما نهایت محبّت را باو کردیم و او بسیار ممنون بود و در کتاب اوّل خود نهایت ستایش را کرده ملاحظه کنید بعد دشمنان در ایران باو احاطه کردند و بینهایت از او تملّق گفتند بدرجهئی که وصف ندارد حتّی یکی از اعدا کاتب اوست و در لندن با او بود او را گمان چنان که الفت با دشمنان سبب حصول اعتبار اوست لکن عنقریب خواهد فهمید که خسران مبین است و پشیمان خواهد شد شما محزون نباشید منبعد بسیار چنین اشخاص را خواهید دید که زبان بملامت گشایند و شما را بجهت محبّت بمن شماتت کنند چنانچه در زمان مسیح واقع شد ما ملیونها از این گونه نفوس دشمن داریم این یکی هم بالای آنها چه اهمّیّتی دارد شما اعتنائی نکنید بکار خودتان مشغول باشید مجلس عموم در خانۀ خود بگیر و در نهایت شجاعت نطقهای بلیغ کن و یقین بدان که نفثات روح القدس مؤیّد تو است و تو غالبی بجمعیّت تیاسوفیها مهربانی بنما آنها را هدایت کن به لیدی روپر بسیار محبّت و مهربانی کن تا او را سرمست جام محبّت اللّه نمائی و در خانۀ او با دوستان او مصاحبت کن و نطقی فصیح و بلیغ بنما و یقین بدان که من با تو هستم صرف قهوه و چای و شیرینی در شبهای جمعه در خانۀ تو بسیار موافق است بمستر اگستین آلمانی نهایت محبّت و مهربانی من ابلاغ دار به پروین خانم و نوری خانم نهایت مهربانی از من ابلاغ دار یقین است تا ورود من به لندن خوب فارسی تکلّم خواهند کرد به پروفسر چین معلّم دارالفنون اکسفرد مخصوص نامه بنویس و از قبل من نهایت اشتیاق و مهربانی ابلاغ دار و بگو بینهایت میل و اشتیاق بملاقات او دارم و از خدا خواهم که مثل ستاره از افق معارف بدرخشد بمس الیس ترنکل تحیّت و محبّت من ابلاغ دار بخانم ملکوتی دختر عزیز من مسس کروپر نهایت احترام ابلاغ دار باو تلغرافی وقتی که آمد به لندن نوشتم به آقا میرزا لطفاللّه تحیّت ابدع ابهی ابلاغ دار ع ع