لیدی بلامفیلد علیها بهآء اللّه الأبهی
ای دختر ملکوتی من مدّتی بود هیجان عصبی مانع از کتابت بود لهذا نامهئی ارسال نگشت حال بفضل و عنایت حضرت بهآءاللّه روح و ریحان حاصل لهذا فوراً بتحریر این نامه پرداختم تا بدانی که تو و دختران نجیبت در این بساط چه قدر محترمید در ایّامی که در لندن بودم هرچند مزاج علیل بود ولی روح آسمانی تأیید مینمود چه بسیار شبها و روزها که بکمال روح و ریحان مکالمه مینمودیم و از فیض ابدی الهی سخن میراندیم و بظهور ملکوت بشارت میدادیم و البتّه جمیع در خاطر شما هست پس ای دختر ملکوتی من بجان و دل بکوش تا نور هدایت در آن کشور روز بروز روشنتر گردد و تو مانند شمع برافروزی و نور بآن جمع دهی در این بهار یا بهار سنۀ آتیه منتظر آمدن شما و دختران محترمۀ خود هستم البتّه خواهید آمد و در وقت آمدن اگر ممکن به استتگارت مرور نمائید و از آنجا به ارض مقدّس بیائید بسیار سبب سرور اهل این خانه خواهید شد زیرا کلّ مشتاق دیدار شما هستند و علیک البهآء الأبهی