احبّای الهی علیهم بهآء اللّه الأبهی
ای یاران عبدالبهآء و بندگان جمال ابهی اکنون که قلب این محزون چون فلک مشحون مستغرق تأثّرات گوناگونست بیاد شما افتادم و آرزوی جان چنانست که بیاد یاران دلرا صفائی و جانرا روح و ریحانی حاصل گردد زیرا در ظلمات هموم تسلّی خاطر یاران ذکر دوستانست و یاد مقرّبان درگه حضرت یزدان و چون بیاد شما افتادم نفحۀ خوشی بمشام آمد و پرتوی روشن در این شب یلدا برافروخت حمد خدا را که از صرف موهبتش عبادی خلق فرموده که مظاهر حبّ و ولا و مطالع صدق و صفا و مشارق ودّ و وفا هستند یعنی قربانگاه عشق را فدائیان قدیمند و نار عذاب و عقاب را خلیل جلیل همواره بذکر جمال قدم چون بحر موّاجند و در محافل ذکر الهی بمثابۀ سراج وهّاج گلشن محبّت اللّه را گل صدبرگ خندانند و جنّت ابهی را شجر سبز خرّم ریّان بحر عرفانرا صدف پردرّ درّی درخشندهاند و مطلع محبّت اللّه را کوکب ساطع رخشنده بعد از صعود حضرت مقصود روحی لأحبّائه الفدآء دمی نیارمیدند و نفسی براحت نکشیدند سر ببالین ننهادند راحت دل و کام جان نجستند دمبدم آرزوی شهادت کبری کردند و همواره منتظر یوم فنا بودند این نفوس سزاوار انتساب آستان مقدّسند و این هیاکل لایق عبودیّت درگاه مقدّس عبدالبهآء شب و روز از درگاه الهی مستدعی آنست که هر یک از یاران آیت رحمن گردند و سبب صلح و سلام عموم شعوب و قبائل و ادیان روح دوستی و راستی و آشتی در جسم امکان بدمند و هیکل ایجاد را برداء موهبت کبری بیارایند و اللّه هو المؤیّد الموفّق الکریم و علیکم التّحیّة و الثّنآء ع ع