کتابخانه

سؤالاتیکه در احکام الهیّه نموده بودند عرض شد از مطلع عنایت این جواب مشرق و لائح

فهرست مطالب

سؤالاتیکه در احکام الهیّه نموده بودند عرض شد از مطلع عنایت این جواب مشرق و لائح قوله جلّ کبریائه جناب زین‌المقرّبین انشآءاللّه بعنایة اللّه در کلّ عوالم فائز باشید سؤالات شما لدی العرش مقبولست چه که منفعت کلّ خلق در اوست و مخصوص امر نمودیم ترا که در احکام و آیات الهیّه سؤال نمائی انّا جعلناک مطلع الخیر للعباد باید در کلّ احیان ناس را باحکام الهیّه امر نمائید که شاید به ما امر به اللّه و ما ینتفع به انفسهم فائز شوند اگرچه نفوسیکه تابع اوامر الهی باشند کم مشاهده میشود چنانچه جمعی حال در بلدان بنور ایمان فائزند ولکن به عمل بما نزّل من عنده هنوز فائز نگشته‌اند مگر قلیلی و از قبل بآنجناب نوشتیم که اگر حقوق اللّه را ادا مینمودند عباد آن ارض آسوده بودند قبل از حکم نفسی مکلّف نبوده و قلم اعلی در سنین معدوده در انزال احکام و اوامر توقّف نموده و این نظر بفضل الهی بوده و اگر اهل امکان بثمرات ما انزله الرّحمن عارف شوند کل بامرش قیام نمایند و بآنچه فرموده عامل شوند ولکن نظر بحکمتیکه در الواح اللّه نازل شده بعض احکام که الیوم سبب ضوضای ناس و علّت احتجاب خلق است اگر ترک شود لا بأس و امّا اعمالیکه سبب اعراض و اشتهار نیست مثل اذکار و ادای حقوق و امثال آن البتّه کل باید بآن عامل شوند و در بارۀ زکوة هم امر نمودیم کما نزّل فی الفرقان عمل نمایند انشآءاللّه در این ایّام بعض از آیات کتاب اقدس بلسان پارسی بیان میشود و در ضمن بعضی از احکام که نازل نشده ذکر خواهد شد انّ ربّک فی کلّ الأحوال اراد خیر احبّائه و یعلّمهم سبیله الحقّ الواضح المستقیم

اینکه مرقوم فرموده بودند که این بنده نوشته که حقوق اللّه هر صد مثقال نوزده مثقالست چه از ذهب و چه از فضّه و چه از اشیای موجوده و فرموده بودید که از این همچه مفهوم شد که این حقّی است که در مال میّت تعلّق میگیرد و بعد از ادای آن سایر اموال تقسیم میشود قوله عزّ کبریائه قلم اعلی میفرماید نصاب حقوق اللّه نوزده مثقال از ذهبست بعد از بلوغ باین مقدار حقوق تعلّق میگیرد و امّا فضّه بعد از بلوغ او باینمقام قیمةً لا عدداً و کذلک فی سائر الأشیآء و امّا حقوق اللّه یکمرتبه تعلّق میگیرد مثلاً شخصی مالک شد هزار مثقال از ذهب را و حقوق آنرا ادا نمود بر آن مال دیگر حقّ اللّه تعلّق نمیگیرد مگر بر آنچه بتجارات و معاملات بر او بیفزاید و بحدّ نصاب برسد یعنی منافع محصولۀ از آن در این صورت به ما حکم به اللّه باید عمل شود الّا اذا انتقل المال الی ید اخری اذاً یتعلّق به الحقوق کما تعلّق اوّل مرّة در اینوقت حقوق الهی باید اخذ شود از حقّ جلّ جلاله بخواهید که احبّای خود را موفّق فرماید تا کل از بحر رضای الهی که سبب و علّت نجات اهل عالمست نصیب بردارند و بآنچه سبب تطهیر و ابقای وجود است بالطّوع عامل گردند نقطۀ اولی میفرماید از بهاء کلّشیء که مالکند باید حقوق اللّه را ادا نمایند ولکن نظر بفضل اعظم اسباب بیت و بیت مسکونه را عفو نمودیم یعنی اسبابیکه ما یحتاج به است

و اینکه سؤال نموده بودند که حقوق اللّه و دیون میّت و تجهیز اسباب کدام مقدّمست حکم اللّه آنکه تجهیز مقدّمست و بعد ادای دیون و بعد اخذ حقوق الهی انّه یؤدّی دیون احبّائه و من اولی به فی ذلک انّه لهو الموفّی المؤدّی الکریم و اگر مال معادل دیون نباشد آنچه موجود است بمقتضای آن قلیلاً و کثیراً قسمت شود امر دین اهمّست در کتاب طوبی لمن صعد و لم یکن علیه حقوق اللّه و عباده و معلوم بوده که حقوق اللّه مقدّمست بر جمیع حقوق ولکن محض فضل حکم مطلع الوحی بما نزّل فی هذا اللّوح من قلمه المحیی العلیم

اینکه مرقوم فرموده بودند که در باب ارث مقرّر شده که اگر ذرّیّه موجود نباشد حقوق ایشان به بیت العدل راجعست هر یک از طبقات هم هرگاه موجود نباشند مثل اب یا امّ یا اخ یا اخت یا معلّم حقوق آنها راجع به بیت العدل است یا قسم دیگر است اینفقره بیان آن در کتاب الهی نازل شده قوله تعالی من مات و لم یکن له ذرّیّة یرجع حقوقهم الی بیت العدل الی آخر و الّذی له ذرّیّة و لم یکن ما دونها عمّا حدّد فی الکتاب یرجع الثّلثان ممّا ترکه الی الذّرّیّة و الثّلث الی بیت العدل کذلک حکم الغنیّ المتعال بالعظمة و الاجلال اگر ذرّیّه موجود باشد و نفوس اخری از اب و امّ و اخ و اخت و سایرین کلّهم او بعضهم مفقود باشند حقوق آن نفوس سه قسمت میشود دو قسمت آن بذرّیّه راجعست و یک قسمت آن به بیت العدل معنی آیۀ مبارکه چنین میشود نفسیکه از برای او ذرّیّه بوده و نبوده است ما دونها ای ما دون ذرّیّة عمّا حدّد فی الکتاب ای نفوس مذکوره در آن از اب و امّ و زوج و اخ و اخت و معلّم راجع میشود دو ثلث از حقوق نفوس مذکوره عمّا ترکه المیّت بذرّیّه و یک ثلث الی بیت العدل و این حکم در کل و بعض هر دو جاریست