آیات الهی عالم را احاطه نموده و نور فضلش قلوب موحّدین را منوّر داشته نیّر عدل از افق سماء سیاست کبری مشرق و لائح ولکن سبحات انفس غافله یعنی اعراض آن نفوس شریره انوارش را مستور داشته آیا سبب حرمان چه بوده و علّت منع چه شکّی نبوده و نیست که حضرت فیّاض جلّت عنایته و عظم فضله عالم را محض عرفان و ظهورات عدل و انصاف خلق فرموده لازال امطار جودش هاطل و آیات فضلش نازل در هر شیء عَلَم القدرة للّه منصوب و در هر مقام رایة العزّة للّه مرتفع معذلک موحّدین ضعیف و مشرکین قویّ مشاهده میشوند چنانچه دیده شد مدائن اهل توحید محاط و مدافع مشرکین محیط این نیست مگر از جزاء اعمال و افعال و الصّلوة المشرقة من افق سمآء رحمة اللّه علی جوهر خلقه و مطلع آثاره و مشرق وحیه و مصدر امره الّذی بنوره تنوّر العالم و باسمه استبرک الأمم هو الّذی به بدئ کلّ امر و ختم و به ظهر صراط اللّه المستقیم و امره العظیم لولاه ما ظهر اسم من الأسمآء و لا صفة من الصّفات و علی آله و اصحابه الّذین ما منعتهم حجبات المحتجبین و سطوة المشرکین نصروا دین اللّه حقّ النّصر بحیث اخذت سطوتهم من فی العالم و احاط اقتدارهم کلّ الأمم اولئک عباد ما خوّفهم شیء من الأشیآء و ما حجّبهم ذکر من الأذکار طلعوا من افق الاقتدار و سخّروا مدن الأشرار بهم اشرق نور التّوحید و ظهر حکم التّجرید
سبحانک یا سیّد العالم و مقصود الأمم اسألک بهم و بما ظهر منهم فی سبیلک بأن تؤیّد اهل التّوحید علی ما تحبّ و ترضی ثمّ انصرهم علی الّذین اعتدوا علیهم و اخذوا حقّهم انّک انت المقتدر علی ما تشآء لا اله الّا انت القویّ القدیر
و بعد قد بلغ الخادم کتابکم قرأت ما فیه و عرضت تلقآء الوجه قال المولی ارواحنا فداه نسأل اللّه تعالی ان یفتح علی وجوه عباده باب فضله و یقرّبهم الی بحر عرفانه و یزیّنهم بما یرتفع به امره و یکتب لهم من القلم الأعلی اجر الآخرة و الأولی انّه ربّ العرش و الثّری نشهد انّه لا اله الّا هو اقراراً لوحدانیّته و اعترافاً لفردانیّته لم یزل کان مقتدراً علی من فی الأرض و السّمآء لا اله الّا هو الفرد الواحد المهیمن القیّوم انّا نسلّم من هذا المقام علی احبّائنا و نوصیهم بالحکمة و بما یرتفع به المقام بین الأنام انتهی
للّه الحمد نعمت محبّت که از اعظم نعماء الهی محسوبست موجود عالم بنارش مشتعل و بنورش منوّر اعتدالش روحست از برای هیاکل وجود و اگر فیالجمله تجاوز نماید معدوم نماید و مفقود سازد سبحاناللّه هم عمار عالم از او و هم خرابی این چه خلقی است که کل از وصفش حیران هم نحیب بکا از او مرتفع و هم سرور لایحصی از او ظاهر خادم از حقّ جلّ جلاله سائل و آمل که اعتدال را نصیب دوستان فرماید و عنایت کند طعم رحیق مختوم از او یافت میشود در مقامی اوست هادی و اوست واسطۀ فیض بعد از انبیا سلام اللّه علیهم و اوست مترجم در مقامی و مبیّن در مقامی سبحاناللّه وصفش بقلم تمام نمیشود در جمیع اشیاء هم این فضل علی حدّها ظاهر و مشهود چه که کل مدلّ بر حقّ جلّ جلالهاند و همچنین از صنع او قلم و مداد فارس این مضمار نه الأمر بید اللّه یفعل ما یشآء و یحکم ما یرید و هو العزیز الحمید
اینکه ذکر جناب حاجی سیّد مهدی علیه سلام اللّه را نمودند ذکرشان لدی المولی بشرف اصغا فائز فرمودند این مناجات را تلاوت نمایند انّها تهدیه الی صراط اللّه المستقیم
الهی الهی ترانی مقبلاً الیک و متوجّهاً الی مشارق وحیک و مطالع الهامک و مهابط علمک و مصادر اوامرک و احکامک اسألک باسمک الّذی به سخّرت العالم و هدیت الأمم و بسلطانک الّذی غلب الأشیآء و بآیاتک الّتی احاطت الأرض و السّمآء و بالّذین ذابت اکبادهم فی حبّک و انفقوا ارواحهم و ما عندهم فی سبیلک بأن لا تخیّبنی عمّا کتبته لأصفیائک و قدّرته لأولیائک ای ربّ تری المحتاج قائماً لدی باب کرمک و المسکین متمسّکاً بحبل عطائک قدّر لی ما ینبغی لسمآء جودک و بحر فضلک انت الّذی شهدت الکائنات بعلوّک و سموّک و الممکنات بعظمتک و اقتدارک ای ربّ فأنزل من سحاب سمآء رحمتک ما یقرّبنا الیک ثمّ ارزقنا خیر ما انزلته فی کتابک اشهد یا الهی بوحدانیّتک و فردانیّتک و بأنّک انت اللّه لا اله الّا انت لم تزل کنت فی علوّ العظمة و الاقتدار و لا تزال تکون بمثل ما قد کنت فی ازل الآزال لا تمنعک شؤونات الخلق و لا شبهات القوم انّک انت القیّوم الّذی لا تضعف جندک جنود العالم و لا صفوف الأمم تفعل ما تشآء و تحکم ما ترید و انّک انت المقتدر العزیز الحمید الهی الهی تری العاصی اراد بحر غفرانک و البعید افق قربک و رضائک اسألک بنفحات آیاتک و النّسمات الّتی تمرّ من شطر عنایتک بأن تؤیّدنی علی ذکرک و ثنائک و الاقبال الی افقک و النّظر الی آثارک و التّوجّه الی آیاتک یا اله العالم اسألک بالسّراج الأظهر الأقوم بأن تجعلنی من الّذین وصفتهم فی کتابک الّذی انزلته علی سلطان رسلک اولئک عباد مکرمون لا خوف علیهم و لا هم یحزنون هل تمنعنی یا الهی بعد اذ سرعت الی فرات رحمتک و هل تخیّبنی یا مقصودی بعد اذ رفعت ایادی الرّجآء الی سمآء فضلک و مواهبک لا وعزّتک ما هذا ظنّی بک اشهد انّ بابک مفتوح و فضلک محیط و رحمتک سابقة لا تمنع جودک اعراض العباد و لا عطائک خطآء من فی البلاد فاغفر لی بجودک و احسانک ثمّ ایّدنی علی خدمة اصفیائک و اولیائک انّک انت المقتدر العلیم الحکیم لا اله الّا انت الفرد الواحد العزیز الجمیل انتهی
الحمد للّه عنایت ظاهر و فضل باهر از حقّ جلّ جلاله این خادم فانی مسئلت مینماید که ایشان را تأیید فرماید بر آنچه سزاوار است و موفّق دارد بر ذکر و ثنایش و الاعتراف بما نطق به قلمه الأعلی قبل خلق الأرض و السّمآء انّه لا اله الّا هو لم یلد و لم یولد و ما اتّخذ لنفسه صاحبةً و لا ولداً انشآءاللّه از رحیق بیان بیاشامند چه که هر نفسی بآن فائز شد بعرفان حقّ جلّ جلاله فائز اگر جمیع اهل عالم کلمۀ توحید را اصغا مینمودند حقّ اصغا هرآینه کل منقطعاً عن الکلّ الی اللّه توجّه میکردند شئونات و اشارات خادعۀ عالم امم را از فیض اعظم منع نموده مکافات و مجازات دو مرآتند از برای اعمال حسن و قبح آن در این دو ظاهر و هویدا قسم بسرّ وجود که اگر بکتاب الهی جلّ جلاله عمل مینمودند ذلّتهای مشهودۀ ظاهره دست نمیداد و ظاهر نمیشد امروز کل باید بکمال خضوع و ابتهال دستهای ظاهر و باطن را بسماء جود و فضل حقّ تعالی شأنه بلند نمایند و نصرت طلبند که شاید کل محروم نمانند و از بحر آگاهی و دانائی ممنوع نگردند باری جزاء اعمال ناس را منع نموده ولکن چون باب فضل مفتوح است امید هست که نالههای مؤمنین و موحّدین اثر نماید و عالم را بطراز عدل و انصاف مزیّن فرماید انّما السّؤال من العباد و الاستجابة من اللّه مالک یوم المعاد
خدمت محبوب مکرّم حضرت ح و س علیه بهآء اللّه و عنایته سلام میرسانم الحمد للّه فائز بوده و ذکرشان لدی المولی مذکور اسأله تعالی ان ینزل علیه من سمآء الفضل امطار الرّحمة و العطآء انّه هو المقتدر علی ما یشآء بقوله کن فیکون و همچنین خدمت محبوب مکرّم جناب کاف و راء علیه سلام اللّه و الطافه و سایر دوستان سلام اللّه علیهم سلام میرسانم و از برای هر یک توفیق و تأیید میطلبم انّ ربّنا الرّحمن هو السّامع المجیب السّلام و الثّنآء علیکم و علی عباد اللّه المخلصین