عالم را حجبات اهل علم از حضرت معلوم محروم نموده چنانچه آنجناب آگاه شدند و در یوم ظهور نیّر اعظم از افق عالم اسرار مستوره کشف شد و بر هر صاحب بصری واضح و مبرهن گشت در قرون و اعصار بذکر حقّ جلّ جلاله مشغول و باسم مبارکش بطراز عزّت کبری مزیّن و در مجالس و محافل بکلمۀ توحید ناطق و از طول غیبت متأسّف و محزون و چون صبح ظهور دمید و آفتاب حقیقت از افق عالم اشراق نمود کل بسب و لعن مشغول ایکاش باینمقدار کفایت مینمودند بالأخره فتوی بر قتل سیّد عالم دادند باری اوهامات قبل سبب و علّت این خطاء اکبر شد حال مجدّد اهل بیان بهمان قدمها مشی مینمایند بگوئید ایغافلین در ثمرهای حزب قبل تفکّر نمائید شاید متنبّه شوید و بساط ظنون و اوهامرا باسم مالک انام برپیچید در قول خود را اعلی العالم مینامیدند ولکن در یوم امتحان اخسر از جمیع ملل مشاهده گشتند از حقّ میطلبیم آنجناب را مؤیّد فرماید بر استقامت کبری للّه بگوئید و الی اللّه دعوت نمائید شاید هیکل عالم از غبار ظنون و اوهام طاهر شود و بطراز اطمینان و یقین مزیّن گردد اولیاء آن ارض را تکبیر برسانید و باذکار قلم اعلی متذکّر دارید که شاید مجدّد سبیل کذب باز نشود کل مبدء و مرجع را بیابند و بحقّ وحده ناظر باشند اینست امر مبرم که ظاهر شد امید هست که اهل آن دیار عرف ایّام را بیابند و منقطعاً عن الکلّ راجع شوند قل
الهی الهی انا الّذی اقبلت الیک و تمسّکت بعروة فضلک اسألک بنسایم ایّامک و نفحات وحیک و الأسرار الّتی کانت مکنونة فی علمک و بالسّفینة الّتی جعلتها لأهل البهآء فی کتابک بأن تؤیّدنی علی القیام علی خدمة امرک ای ربّ لا تنظر الی نفسی و ما عندی بل الی بحر فضلک و سمآء جودک و شمس کرمک الهی الهی اجد عرف ظهورک من اثر قلمک الأعلی و ارید القیام لدی بابک و الحضور امام عرشک لأری ما خلقت العیون لرؤیته و اسمع ما ذوّتت الآذان لاصغائه او تکتب لی یا الهی من القلم اجر لقائک و ما ینبغی لفضلک و جودک انّک انت ارحم الرّاحمین لا اله الّا انت العلیم الحکیم