حضرت اسم اللّه مه علیه منکلّ بهآء ابهاه
بسم ربّنا الأقدس الأعظم العلیّ الأبهی
للّه الحمد امروز حدیقۀ معانی ظاهر و باوراد علم و حکمت ربّانی مزیّن کوثر بیان و تسنیم حیوان در او جاری نیکوست حال نفسیکه باو راه یافت و محروم کسیکه از او نصیبی برنداشت نسیمش محیی جان و مفرّح روان بیلفظ مطالب خفیّۀ لطیفه القا مینماید بی کنز و زخارف غنای ابدی عطا میفرماید پردۀ حیرت را باصبع قدرت شقّ نماید و آفتاب حقیقت را از افق عنایت بنماید نعیماً للفائزین و نعیماً للعارفین و حسرةً للغافلین و للمعرضین مفتاح آن محبّة اللّه بوده و هست و آن ذکر و ثنای مقصود عالمیانست که ببیان مملّح و ممزوج است حبّذا فرخنده یومی و فرخنده ساعتی و فرخنده حینی که دستخطّ عالی که بمنزلۀ مفتاحست و عرف محبّت محبوب عالم از او متضوّع متواتر رسیده و میرسد فیالحقیقه اوست که قلب را بفرح جدید تازه مینماید و آتش شوق و اشتیاق را مشتعلتر حقّ شاهد و گواه که در لیالی و ایّام از خلق مأیوس و بخیالت مأنوس و بحقّ متوسّل و بر او متوکّل که ناگاه باب مفتوح و امل حاصل بساط حزن مطویّ و بساط فرح مبسوط و قبل آن کلّ یوم قلم الم فراق تحریر مینمود و مداد ذکر ایّام وداد و اتّحاد مینوشت گاهی طبع صنعت موسیقار آرزو مینمود و هنگامی وجود چون سمندر خود را در نار مشاهده مینمود ایجاز از اطناب محبوبتر که هم شما را از ذکر و ثنای محبوب عالمیان بازنمیدارد و هم مطلب مشروح و واضح معلوم آنحضرت میشود از مطوّل گذشتیم مختصر آنکه بیشما فرح کامل دست نداد و غیبت شما مجالس را از طراز اوّل محروم داشت خادم جالس بغتةً از افق بیت دستخطّ آنحضرت بمثابۀ نجم سحری طالع بعد از اخذ و قرائت و اطّلاع تلقاء وجه مالک اسماء بشرف اصغا فائز قوله جلّ جلاله و جلّت الطافه
یا اسمی مرّة بعد مرّة ترا ذکر نمودیم کأس حیوان را از ایادی عنایت محبوب امکان نوشیدی ذکرت لازال مذکور و بلایت لدی العرش مشهود باستقامتت افق استقامت لائح و منیر طوبی لک و لمن احبّک و ذکرک و سمع قولک فی امر اللّه ربّ العالمین اگر چندی توجّه بوطن و ضواحی آن از ارض یاء و الف و راء نمائید لدی الوجه محبوبست چه که شاید گمراهی راه یابد و مقصود را بشناسد ولکن باید در جمیع احوال بافق حکمت ناظر باشید آنچه مغایر آنست جایز نبوده و نیست کذلک یأمرک المظلوم و یذکرک فی هذا المقام الرّفیع دوستان الهی را تکبیر برسان بگو ایّاکم ایّاکم ان تمنعکم ضوضآء الملحدین عن اللّه ربّ العالمین آنقوم تازه بر قدم اهل فرقان مشی مینمایند لعمر اللّه یوم اللّه را ادراک ننمودهاند چه که لا یذکر فیه الّا اللّه وحده جمیع کتب بقولش و قبولش معلّق و جمیع اعمال باذنش منوط در قرون و اعصار ناس بیچاره را باوهام تربیت نمودند معذلک آن فرقۀ غافله خود را اعلی و افضل از کل میدانستند غافل از آنکه پستترین عباد بوده و هستند نفسی را که عند ذکرش به عجّل اللّه فرجه ناطق بودند بظلم تمام شهید نمودند نتیجه عجّل اللّه فی سقرهم بخشید بگو ای دوستان حقّ لعمر اللّه آن نفوس غافلند آگاه نبوده و نیستند از همه گذشته از گفتههای قبل چه حاصل بردند که از بعد ببرند افّ لهم و للّذین اتّبعوهم من دون بیّنة من اللّه العلیم الحکیم لازم است که مفتریات فرقۀ شیعه و کذبهای ایشان قدری ذکر شود یا اسمی ملأ اعلی نوحه مینمایند و اهل جنّت علیا محزون چه که با کشف حجبات غلیظه و سبحات عظیمه تازه بقدم اوّل راجع شدهاند نوحوا یا قوم نوحوا انصاف بمثابۀ عنقا و صدق مانند عدل غیر مشهود ولکنّ ربّک هو القویّ الغالب القدیر اهل بها را عالم و آنچه در اوست منع ننماید امرش اظهر از شمس و ندایش در کلّ حین مرتفع طوبی لمن نبذ العالم مقبلاً الی اللّه مالک القدم الّذی فی بحبوحة البلآء نطق بأعلی النّدآء و دعا الکلّ الی افقه المنیر انتهی نمیدانم چه شده که تا حین اهل بیان در اعمال فرقۀ قبل و اقوال ایشان تفکّر ننمودهاند نفوسیکه خود را بهترین عالم میدانستند یعنی حزب شیعه ارتکاب نمودند آنچه را که کلّ اشیاء نوحه نمود یکنفس تفکّر ننمود که حاصل آن حزب و اعمال و اقوالشان چه بوده لعمر مقصودنا هبآءً منبثّاً تازه مشرکین اهل بیان یک همچه دستگاهی مبسوط نمودهاند این بیبصرها در آنی تفکّر ننموده و نمینمایند از اوّل دنیا تا حین کدام امر اعظم از این امر و کدام ظهور اظهر از این ظهور بوده هر نفسی بانکار برخیزد بچه اقرار خواهد نمود امروز غیر اللّه مذکور نبوده و نیست طوبی از برای نفسیکه عرف این یوم را یافته و مقصود را شناخته این فانی از حقّ باقی سائل و آمل آذان را لایق و ابصار را قابل نماید از برای اصغاء ندا و مشاهدۀ افق اعلی اینکه مرقوم داشتند که حضرت افنان یاء علیه منکلّ بهآء ابهاه صورت تلغراف ارسال فرمودند مقصود از آن توجّه آنحضرت بشطر مقصود بوده ولکن دستخطّ بعد آنحضرت مرقوم داشته بودند که حضرت افنان علیه من کلّ بهآء ابهاه و جناب امین علیه بهآء اللّه خواهش نمودهاند بآنجهات توجّه نمایند بعد از عرض اینفقره در ساحت اقدس اینکلمۀ علیا از افق اعلی اشراق فرمود قوله جلّ و عزّ حال که حضرات طالب شدهاند اجابت افنان محبوبست لدی الوجه و اگر در ارض یاء و اطراف آن چند روزی سیر نمایند محبوبست انتهی اهل ولایت و اقربا هم از ملاقات آنحضرت البتّه بفرح تازه و سرور جدید فائز میشوند و اینکه مرقوم داشتند که دوستان الهی طرّاً در هر ارض استدعای ذکر نمودهاند اینفقره بشرف اصغا فائز قوله جلّ جلاله یا اسمی علیک بهائی و عنایتی و رحمتی هر نفسی اراده نموده اسم آن در ساحت اقدس مذکور آید لعمری ذکرش مذکور و از قلم اعلی مسطور بشّر من قبلی کلّ من اراد عنایتی و توجّهی قل انّه یسمع و یری و هو السّمیع المجیب هر یک را بعنایت حقّ بشارت دهید و بر استقامت و ما یرتفع به شأن الانسان وصیّت نمائید طوبی لهم و لهم حسن مآب انتهی
و اینکه مرقوم داشتند از جمله نفوس مطمئنّه سه نفس که از کسبه و ضعفا هستند وجهی از بابت حقوق اللّه دادهاند و جزئی است ولی از صاحبانش با ضعف حال بسیار پسندیده و محبوبست اینمراتب در ساحت من لا یخرج عن قبضته من شیء عرض شد هذا ما ماج به بحر البیان فی الامکان قوله تبارک و تعالی
یا عباد الرّحمن قد ذکرکم اسمی ذکرناکم بلوح لا تعادله الواح العالم و لا ما عند الأمم یشهد بذلک ربّکم المهیمن القیّوم قد فزتم بعرفان المظلوم الّذی جعله المعتدون مسجوناً بما دعا الکلّ الی اللّه ربّ ما کان و ما یکون ان اشهدوا بما شهد اللّه قبل خلق الأرض و السّمآء انّه لا اله الّا انا الحقّ علّام الغیوب من فاز بعرفانی انّه من الملأ الأعلی عند اللّه فاطر السّمآء و مالک الأسمآء و الّذی منع انّه من الغافلین فی لوح محفوظ قد سمع اللّه ندائکم و رأی اقبالکم و انزل لکم ما یکون معکم فیکلّ عالم من عوالم ربّکم العزیز الودود ایّاکم ان تمنعکم ضوضآء النّاعقین عن اللّه ربّ العالمین ان احفظوا ما اوتیتم بهذا الاسم المهیمن علی من فی السّموات و الأرضین انتهی للّه الحمد بعنایت حقّ جلّ جلاله فائز گشتند و آنچه هم دادهاند بطراز قبول فائز و ورقۀ وصول هم ارسال میشود اگر بشود آنوجه را در ارض خاء بجناب ملّا علی بجستانی علیه بهآء اللّه برسانند محبوبست که نصف را خود ایشان تصرّف نمایند و نصف دیگر را بجناب ابن شهید علیه بهآء اللّه برسانند
اینکه ذکر جناب آقا میرزا محمّد جعفر و جناب آقا میرزا مهدی علیهما بهآء اللّه را فرمودند تلقاء عرش بشرف اصغا فائز و عریضۀ جناب آقا میرزا محمّد جعفر که بآنحضرت نوشته بودند آنهم لدی العرش عرض شد و دو لوح امنع اقدس از سماء مشیّت مخصوص ایشان نازل و ارسال شد انشآءاللّه بآن فائز شوند و از بحر معانی آن بیاشامند و همچنین ذکر مخدّرات قانتات مشتعلات علیا جناب عمّه و دو صبیّۀ ایشان علیهنّ بهآء اللّه و عنایاته را فرموده بودند و مرقوم داشتند که از اوّل نفوس شمرده میشوند بعد از عرض مراتب در ساحت امنع اقدس این آیات مشرقات از افق فضل لائح قوله جلّ جلاله
یا اسمی علیک بهائی و رحمتی لعمر اللّه قد نطقت بالحقّ عمّه و خدیجه در اوّل ایّام بایمان فائز از کوثر حبّ آشامیدند و از فرات ایقان قسمت عظیم بردند لازال نفحات محبّت رحمن از ایشان متضوّع و بقدر مقدور در خدمت امر و اولیائش جهد بلیغ مبذول داشتهاند و در سبیل الهی شنیدند و دیدند آنچه را که سبب حزن قلوب مقرّبین بوده طوبی از برای ایشان لعمری لا یعادل بما قدّر لهنّ ما فی الأرض جمیعا للّه الحمد باقبال و ایقان و توجّه و قول بلی فائز گشتند شهادت الهی در بارۀ ایشان کافی و باقی انّه لا یضیّع اجر المحسنین و المحسنات بشّرهنّ من قبلی و ذکّرهنّ من لدی المظلوم البهآء المشرق من افق سمآء بیانی علیهنّ و علی ابنائها الّذین اعترفوا بما نطق به لسان العظمة انّه لا اله الّا انا المهیمن القیّوم انتهی ذکر ایشان لازال در ساحت اقدس بوده و نازل شد از برای ایشان آنچه که بدوام اسماء باقی و پاینده است انّ الخادم یسأل اللّه ربّه بأن یوفّقهنّ و یؤیّدهنّ و یقرّبهنّ الیه انّه هو المقتدر علی ما یشآء و هو الغفور الکریم
و همچنین دو لوح امنع اقدس ابهی مخصوص جناب آقا محمّد علی و آقا محمّد حسین علیهما بهآء اللّه نازل و ارسال شد انشآءاللّه بآن فائز شوند چندی قبل عرایض ایشان بساحت اقدس فائز انّ ربّنا الرّحمن هو المؤیّد المقتدر العلیم الحکیم
اینکه ذکر جناب آقا میرزا عبدالرّحیم از اهل قمصر علیه بهآء اللّه را فرموده بودند و همچنین عدد واو از بابت حقوق که جناب آقا زینالعابدین از اهل مازگان علیه بهآء اللّه بتوسّط ایشان ارسال داشتهاند اینمراتب تلقاء وجه عرض شد هذا ما نزّل لجناب میر علیه بهآء اللّه قوله عزّ بیانه
یا میر امر عظیم است و یوم عظیم بعضی از اهل بیان تا حین ادراک یوم را ننمودهاند باوهامات قبل متمسّکند بگو ای قوم امروز یوم اللّه است لا یذکر فیه الّا هو اگر نفسی بعبادت اوّلین و آخرین مؤیّد شود و در اقلّ من آن بدونش ناظر او از اهل توحید نبوده و نیست و جمیع اعمالش هبآءً منبثّاً بوده و خواهد بود آیا اقوال اهل فرقان یعنی حزب شیعه را نشنیدهاند و توهّمات قبل را نسنجیدهاند معذلک چگونه در تجدید ظنون و اوهام مشغول شدهاند الا انّهم فی خسران مبین اگرچه ایّام ظهور در یکمقام ایّام اللّه بوده ولکن این یوم را جمیع انبیا و مرسلین طالب لقایش بودهاند در جمیع کتب و صحف و زبر بطراز تخصیص مزیّن است قل اتّقوا اللّه یا قوم و لا تکونوا من المشرکین کن قائماً علی الأمر و ناطقاً بثنآء مولاک و مستقیماً علی شأن تضطرب به هیاکل الظّنون و الأوهام کذلک یأمرک من عنده امّ الکتاب
و نذکر الخلیل الّذی فاز بالذّکر و البیان من لدی الرّحمن نسأل اللّه بأن یوفّقه علی ما یرتفع به امره المبرم الحکیم کبّر من قبلی علی وجهه و علی اولیائی هناک انّا نوصیهم بالاستقامة الکبری و بما ینبغی لهذا الیوم العزیز البدیع قد ذکرک اسمی علیه بهائی ذکرناک بهذا الذّکر المبین قد فزت بذکر ربّک مرّة بعد مرّة هذا من فضله العظیم البهآء علیکم من لدی اللّه ربّ العالمین
و نذکر زینالعابدین الّذی عمل بما امر به فی کتاب اللّه طوبی لعبد شهد بما شهد به المقصود و عمل فی سبیله ما ارتفع به ذکره بین عباده المخلصین انتهی
صدهزار شکر مقصود عالم را هر هنگام ذکر یکی از اولیا در ساحتش مذکور بانوار عنایت مزیّن و بطراز فضل مطرّز مخصوص نفوسیکه آنحضرت ذکر نمودهاند هر یک بآیات بدیعۀ منیعۀ باقیۀ دائمه فائز گشتهاند طوبی لهم و نعیماً لهم و کلّ خیر لهم اینعبد فانی از کل رجا مینماید در احیان ذکر و ثنا فراموشش ننمایند و از برایش تأیید بطلبند بر خدمت این امر عزیز عظیم
اینکه مرقوم داشتند شبی از شبها در بیت جناب آقا سیّد محمّد باقر علیه بهآء اللّه با دوستان الهی معاشر و بذکر محبوب عالمیان مشغول اینفقره در ساحت امنع اقدس بشرف اصغا فائز قوله جلّ جلاله
بسمی الّذی به ماج البحر و هاج العرف
طوبی لذی لسان نطق بثنآء مولاه و لذی شمّ وجد عرف قمیصه المنیر و لذی اذن سمع ندائه الأحلی و لذی بصر فاز بمنظره الکریم یا سیّد یا محمّد قبل باقر قد ذکرک اسمی علیه بهائی ذکرناک لتشکر ربّک الغفور الکریم از اعظم اعمال امروز استقامت است چه که ناس از قبل باوهام تربیت شدهاند طوبی از برای نفسیکه اوهامات و گفتارهای قبل را ریخت و بافق یقین وحده ناظر و متوجّه نفوسیکه از آگاهی محرومند باقوال اهل فرقان تمسّک نمودهاند و در اضلال خلق قیام کردهاند و این وعدهای حقّ جلّ جلاله بوده و در کتب بآنچه ظاهر شده و بشود اخبار فرموده تمسّک بحبل عنایة ربّک و تشبّث بذیله المنیر طوبی لبیتک بما ارتفع فیه ذکری و حضر فیه اسمی و احبّائی ذکّرهم من عندی و کبّر علی وجوههم من قبلی و بشّرهم بعنایتی و رحمتی نسأل اللّه بأن یؤیّدهم علی خدمة امره و ینزل علیهم برکة من عنده و یسقیهم کوثر الاستقامة بأیادی عطائه انّه هو المقتدر المهیمن القیّوم انتهی
اینکه در بارۀ پریشانی احباب مرقوم داشتند خیر عالم و برکت عالم و قدرت و قوّة عالم کل بایشان متوجّه و از ایشان محسوب چه مقدار از اصحاب در زمان خاتم انبیا روح ما سواه فداه قوت شب نداشتند که بصبر متمسّک و بطراز اصطبار مزیّن الی ان نزّل لهم من سمآء الفضل ما عجزت عن احصائه المحصون عنقریب مشاهده مینمایند آنچه در کتاب نازل ثروت عالم و خیر آن از جمیع جهات توجّه مینماید حال آنچه لازم است اتّحاد و اتّفاق و حکمت و تبلیغ امر بقسمیکه سبب ضوضا نشود این بر عباد بوده و هست و مابقی با حقّ جلّ جلاله است مع مصروف این ارض که آنحضرت مطّلعند اگر از حقوق چیزی خبرش برسد یا وارد شود داده شده و میشود فرمودند آنچه اسمی در این باب نوشته صحیح است بلکه رخنههای عظیمه ظاهر میشود چنانچه شده در بارۀ محبوبی جناب آقا میرزا اسداللّه علیه بهآء اللّه و امانت اللّه مرقوم داشتند از این خبر فرح لایحصی ظاهر للّه الحمد و له الشّکر و الثّنآء و له القدرة و القوّة و العطآء ولکن حسب الأمر حال باید محلّ مختصری بدون اسباب معیّن شود والّا در خطر است غافلین بسیار شقی مشاهده میشوند اگر مطّلع شوند لعلّ بعمل قبل قیام نمایند باید در اوّل امر عاقبت آنرا مشاهده نمود باید محل بقسمی اخذ شود که از برای نفسی مجال ادّعا نماند
و همچنین مرقوم داشته بودند شبی از شبها در بیت جناب آقا محمّد علی فح علیه بهآء اللّه تشریف داشتند مع دوستان حقّ علیهم بهآء اللّه اینفقره هم بتمامه امام وجه عرض شد هذا ما نزّل فی الجواب من لدن ربّنا مالک المآب قوله جلّ و عزّ
یا محمّد علی در سنین متوالیات بذکر مالک اسماء و صفات فائز شدی از کأس وصال نوشیدی و از بحر لقا آشامیدی شنیدی آنچه را که در کتب الهی مذکور و دیدی آنچه را که در او مسطور طوبی لک و لابنک الّذی فاز بألواح ربّه الکریم ذکر تو و ابناء در کتاب الهی مخلّد از حقّ میطلبیم ترا مؤیّد فرماید بر حفظ آنچه عطا فرموده نشهد انّک هاجرت و حضرت و سمعت و رأیت ان افرح بعنایة ربّک و کن من الرّاسخین و نذکر الحکیم اخ الحکیم الّذی فاز بلقائی و وجد عرف ظهوری البدیع یا آقا خان ان استمع ندآء ربّک الرّحمن من سدرة الانسان علی هذا الطّور المرتفع علی اشرف البقاع انّه لا اله الّا هو العزیز الوهّاب قد ذکر ذکرک لدی المظلوم و نزّل لک لوح لاح من افقه نجم عنایة ربّک مالک الرّقاب طوبی لک بما اقبلت الی مشرق الظّهور و سمعت نداء مکلّم الطّور الّذی کان موعوداً فی الزّبر و الألواح نسأل اللّه بأن یؤیّدک و یوفّقک و یکتب لک من قلمه الأعلی خیر الآخرة و الأولی انّه هو المقتدر علی ما یشآء باسمه الّذی سخّر من فی الأرضین و السّموات سیفنی ما تراه الیوم و یبقی ما قدّر من لدی اللّه ربّ الأرباب انّا نوصیک بحفظ ما اوتیت و بالاستقامة الّتی جعلها اللّه من افضل الأعمال انتهی امواج دریای فضل کل را احاطه نمود و انوار آفتاب عنایت بر کل تجلّی فرمود اینفانی از حقّ سائل که جمیع را بما اراد آگاه فرماید چه اگر آگاه شوند کل بر خدمتش قیام نمایند الحمد للّه جناب مذکور و مذکور یعنی جناب آقا محمّد علی و جناب آقا خان علیهما بهآء الرّحمن از کأس لقاء حضرت مقصود آشامیدند و به ما هو الموعود فی الکتب فائز گشتند از حقّ تأیید میطلبم ایشانرا مؤیّد فرماید بر استقامت که از افضل اعمال مذکور و خدمت هر یک تکبیر و سلام میرسانم و همچنین خدمت ابناء جناب آقا محمّد علی علیهم بهآء اللّه ابن اکبر و سایرین تکبیر و سلام میرسانم للّه الحمد لدی الوجه مذکورند و بعنایت فائز له الحمد فیکلّ الأحوال از حقّ سائل و آمل که باب فضل بگشاید و ید عطا دست گیرد انّه علی کلّشیء قدیر و اینکه در عسر امور ایشان مرقوم داشتند فرمودند بهر نحو مصلحت دانند عمل نمایند چه از بابت حقوق اگر وجهی برسد و چه از سبل اخری البتّه در این فقره توجّه نمایند چون ارادۀ الهی تعلّق گرفته البتّه فرج میرسد فی قبضته زمام الأمور و هو المقتدر القدیر انتهی
و اینکه در بارۀ مخدّره هدهد علیها بهآء اللّه مرقوم فرموده بودند این ایّام خبر وجهی رسید مبلغ بیست تومان امر صادر بایشان برسد و مابقی ببعضی دیگر اگر باز خبری برسد حواله میشود
اینکه در بارۀ جناب آقا محمّد حسین لط علیه بهآء اللّه مرقوم داشتند در پیشگاه حضور مالک ظهور عرض شد هذا ما نطق به لسان مالک الأسمآء فی سجن عکّآء قوله جلّ جلاله یا اسمی علیک بهائی حاء و سین علیه بهائی از اوّل امر بافق اعلی توجّه نمود و در سنین معدودات بذکر و ثنا و خدمت امر موفّق شد از حقّ میطلبیم او را بر حفظ اینمقام مؤیّد فرماید اوست بر هر شیء قادر و توانا انشآءاللّه مؤیّد شود بر عملی که از سیّد اعمال لدی اللّه مذکور است و بدوام ملک و ملکوت باقی و پاینده یا اسمی بشّره بعنایتی قد اشرقت له شمس الاذن من افق مشیّة ربّه الکریم له ان یتوجّه بتوجّه تتوجّه به الموجودات الی شطر القرب و اللّقآء المقام الّذی فیه ینطق مکلّم الطّور الملک للّه ربّ الأرباب انتهی طوبی از برای ایشان چه که فائز شدند بآنچه طلب نمودند ولکن حسب الأمر باید بحکمت ناظر باشند و بمقتضیات آن اگر موافق شد نعم المراد والّا الصّبر اولی
اینکه ذکر ضیافت علیا مخدّره امّ حرم علیها بهآء اللّه را مرقوم داشتند و همچنین ذکر جناب وزیر و ابن ایشان و احوال ایشان علیهم عنایة اللّه فرمودند در مقرّ کان اللّه و لم یکن معه من شیء بشرف اصغا فائز هذا ما نطق به لسان ربّنا الرّحمن فی ملکوت البیان قوله عزّ و جلّ یا اسمی جناب محمّد را از قبل ذکر نمودیم ذکریکه عرفش پاینده و باقی است از حقّ میطلبیم او را مؤیّد فرماید بر آنچه سزاوار ایّام اوست و موفّق دارد بر عمل بآنچه در کتاب نازل انّا نسلّم من هذا المقام علیه و علی اخیه و ابنه کل را از قبل مظلوم سلام برسان لیجذبهم السّلام الی اعلی المقام و یقرّبهم الی اللّه مولی الأنام دنیا فانی و اسبابش غیر باقی از حقّ میطلبیم منتسبین را بنسبت حقیقی فائز فرماید و بصراط مستقیم راه نماید الحمد للّه بذکر فائز گشتند و از قلم بیان اسمشان جاری اینست نعمت حقیقی و مائدۀ سمائی البهآء علیهم و علی من فاز بهذا الیوم المبین و هذا الأمر المحکم المتین انتهی این خادم فانی از حقّ باقی سائل و آمل که جمیع منتسبین را از رحیق مختوم محروم نفرماید
ذکر شب ورود و حضور حضرات و بعضی از دوستان را فرموده بودند اینکلمۀ علیا از افق اعلی در اینمقام اشراق فرمود قوله جلّ جلاله اللّهمّ صلّ و سلّم علی صاحب البیت و ضیوفها و الّذی حضر و زار و فاز و خدم و ذکر و سمع ثنآء اللّه المهیمن القیّوم انتهی للّه الحمد اینکلمات عالیات شامل حال کل شد از صاحب بیت و ضیوف و آنکه حاضر شد و آنکه لوجه اللّه خدمت نمود و آنکه در برف توجّه نمود جمیع فائز شدند و از بحر ذکر الهی قسمت بردند هنیئاً لهم و مخصوص مخدّره امّ حرم علیها بهآء اللّه لوح امنع اقدس نازل و همچنین مخصوص ورقه اخت جناب آقا میرزا محمود علیهما بهآء اللّه که در برف و برد توجّه نمود انّه لا یضیّع اجر المحسنین و اجر المحسنات
و اینکه ذکر جناب آقا میر علینقی علیه بهآء اللّه را فرمودند و همچنین ذکر خدمات ایشان دوستان الهی را اینفقره بعد از عرض در ساحت اقدس اینکلمات عالیات در جواب نازل قوله جلّ جلاله
امروز جمیع دوستان الهی باید در امورات قبل تفکّر نمایند و بر اثمار غیر جنیّۀ اشجار کاذبه آگاه شوند که شاید از بعد باوهامات جدیده مبتلا نگردند حزب شیعه از اعلی المذاهب شمرده میشد از ادنی الأحزاب و اذلّهم ظاهر گشت بعضی از اهل بیان که از انوار آفتاب حقیقت محرومند و از بحر دانائی ممنوع بر قدم آنقوم مشی مینمایند مبشّر حقیقی و سلطان واقعی آنوجود مبارکی که سالها در لیالی و ایّام فرقۀ شیعه ذکرش مینمودند و ظهورش را آمل و لقائش را سائل بعد از ظهور کل بر قتلش فتوی دادند و بعذاب عظیم شهیدش نمودند آنحضرت بسیف کذب آنگروه شهید شد هزار و دویست سنه بل ازید بترتیب عقاید و ذکر درايج ایمان و ایقان مشغول بودند بالأخره نه آن عقاید ثمر بخشید و نه آن الفاظ را حاصلی مشهود چه که از صراط مستقیم محروم و در سبل اوهام و ظنون سالک شرکاء متعدّده از برای حقّ جلّ جلاله ترتیب دادند و خود را موحّد میدانستند عاقبت آنفرقۀ باغیه آن بود که دیدید و شنیدید چه مقدار از نفوس را که از گمراهان میشمردند از جمله اهل سنّة و جماعت را حال از آفاق قلوب بعضی نور ایمان بشأنی مشرق که مقبول واقع شدند و بلقا فائز گشتند در ابناء خلیل و ورّاث کلیم تفکّر نمائید چگونه از نار امر مشتعل شدند انظر ثمّ اذکر ما انزله الرّحمن فی الفرقان قوله تبارک و تعالی نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم ائمّة و نجعلهم الوارثین انّ الفضل کلّه فی قبضة قدرته یؤتی و یمنع و هو الفضّال الکریم
قلم اعلی امروز کل را باستقامت وصیّت میفرماید چه که ناعقین بمکر مبین ظاهر و آشکار در اضلال ناس سعیها نموده و مینمایند از قرار مذکور آثار اینظهور را جمع نمودهاند حقّ بر ارادۀ کل عالم و آگاه انّا نوصی الکلّ بالاستقامة الکبری علی شأن تتحیّر بها افئدة الّذین کفروا باللّه ربّ العالمین
انّا نذکر فی هذا المقام الّذی سمّیناه بالخلیل فی الکتاب یا خلیل ان استمع النّدآء من الأفق الأعلی انّ ربّک توجّه الیک و ذکرک بما لا یعادله ما عند الأحزاب سبّح بحمد ربّک و ذکّر النّاس بهذا الأمر الّذی به نادت الأشیآء الملک للّه ربّ الأرباب ان احفظ عبادی من مفتریات اهل البیان الّذین کفروا بالرّحمن بما اتّبعوا الظّنون و الأوهام انّهم ارادوا ان تفسدوا فی الأرض بعد اصلاحها الا انّهم من المعتدین فی الزّبر و الألواح کن راعی اغنام اللّه ثمّ احفظها من ذیاب الأرض الّذین نقضوا میثاق اللّه و عهده و عملوا ما ناح به سکّان الفردوس الأعلی و الّذین یطوفون عرش ربّک فی العشیّ و الاشراق
و نذکر عبدالرّحیم الّذی آمن باللّه فی المبدء و المآب انّا ذکرناه من قبل و نذکره هذا الحین بآیات تطیر بها الجبال ذکّر العباد بما ینبغی لأیّام ربّک ثمّ احفظهم من الّذین کفروا بالمعاد
و نذکر اولیائی و احبّائی هناک و ضواحیها و نبشّرهم بذکر اللّه العلیم الحکیم یا احبّآء الرّحمن نوصیکم بما یرتفع به مقاماتکم و انا النّاصح الخبیر ایّاکم ان یمنعکم امر عن هذا الأمر او یحجبکم ذکر عن هذا النّبأ العظیم انتم فی بیوتکم و یذکرکم القلم الأعلی فی هذا السّجن المحکم المتین و نذکر امائی و نبشّرهنّ بعنایتی و رحمتی الّتی سبقت من فی السّموات و الأرضین
یا علی قبل نقی قد ذکرک اسمی علیه بهائی ذکرناک بهذا اللّوح المبین ان اشکر اللّه بهذا الفضل الأعظم و قل لک الحمد یا مقصود العارفین البهآء علی الخلیل و علی اباک و علیک و علی ضلعک و علی احبّائی الّذین تمسّکوا بحبلی المتین انتهی
له الحمد و المنّة در جمیع احوال و احیان اولیا و احبّاء خود را باکالیل ذکر و بیان مزیّن فرموده کلمة اللّه باقی و ما فیها باقی این خادم فانی خدمت اولیا و احبّا طرّاً تکبیر عرض مینماید و از برای کل استقامت میطلبد جناب حبیب مکرّم آقا میر عبدالرّحیم علیه بهآء اللّه در این نامه دو بار بذکر قلم اعلی فائز شدند هنیئاً له و لمن فاز بکأس العنایة و الألطاف در این حین که چهار ساعت و نیم از یوم چهارشنبه ١٧ شهر جمادیالثّانی گذشته بوکالت آنمحبوب عمل شد آنچه که محبوب عالم است و کلمۀ قبول نازل هنیئاً لحضرتکم و لهذا العبد
مطلب دیگر در دستخطّ انور که بجناب محبوب مکرّم حاجی سیّد جواد علیه بهآء اللّه و عنایته مرقوم داشته بودند ذکر جناب حاجی عبدالحسین و جناب آقا عبدالحمید و ابن ایشان و همچنین جناب آقا محمّد بیک و سایر دوستان که مع آنحضرت یازده نفس بوده فرموده بودند اینمراتب در ساحت امنع اقدس عرض شد مخصوص جناب حاجی عبدالحسین و جناب آقا عبدالحمید علیهما بهآء اللّه دو لوح بدیع منیع نازل ارسال شد برسانند و همچنین مخصوص جناب بیک و سایرین از لسان عظمت جاری شد آنچه که هیچ لسانی از عهدۀ ذکر و وصف برنیاید ولکن از تعجیلی که اینعبد داشته که پاکت را زود ارسال دارد باقلّ واجب عمل شد حسب الأمر ایشانرا از قبل حقّ تکبیر برسانید و بعنایات لانهایات مقصود عالمیان مسرور دارید اینعبد هم خدمت هر یک سلام و ثنا و تکبیر میرساند
اینکه مرقوم فرموده بودند حین تحریر دستخط در بیت جنابان آقا محمّد هاشم و آقا محمّد حسین علیهما بهآء اللّه اخوین مرفوعین علیهما بهآء اللّه و رحمته تشریف داشتند و همچنین ذکر جناب آقا محمّد و آقا نصراللّه و استاد علی همسایۀ ایشانرا فرموده بودند این تفصیل تلقاء باب مالک الرّقاب عرض شد هذا ما نزّل لهم من سمآء عنایة ربّنا المشفق الکریم قوله جلّت عظمته
کتاب انزله الرّحمن للّذین اقبلوا الی شطر القدس فی یوم فیه انصعق کلّ عالم و اضطرب کلّ فقیه و تزلزل کلّ حکیم الّا من شآء اللّه ربّ العالمین یا هاشم قد ذکرک اسمی ذکرناک انّ ربّک هو الفضّال الکریم هذا یوم فیه یطوف الملأ الأعلی عرش ربّک مولی الوری ولکنّ الّذین ینسبون انفسهم الی البیان انّهم من الغافلین متمسّکین بالخوار معرضین عن اللّه العزیز الحکیم یا حسین ان استمع ندآء الحسین انّه یذکرک و یوصیک بالاستقامة الکبری علی هذا الأمر العظیم سوف یأتیکم ناعق بکتاب الفجّار الا انّه من الملحدین فی کتاب اللّه العزیز الحمید و یدعوکم الی العجل و یرید ان یطفئ نور اللّه بما عنده من همزات الشّیاطین طوبی للّذین کانا معنا الی ان صعد ارواحهما الی اللّه العزیز الجمیل البهآء من لدنّا علیهما و علیکما و علی الّذین شربوا رحیق الاستقامة من ایادی عنایة ربّهم الفیّاض الکریم
و نذکر محمّد الّذی ذکره اسمی و نبشّره بعنایتی و رحمتی الّتی سبقت الأشیآء و بذکری الّذی خضعت له الأذکار یا نصراللّه ان استمع ندآء المظلوم ثمّ استقم علی الأمر علی شأن لا یزلّک نعاق کلّ ناعق کفر باللّه ربّ الأرباب تمسّک بالعروة الوثقی و تشبّث بذیل عنایة ربّک مالک الایجاد
و نذکر العلیّ الّذی کان حاضراً لدی اسمی بذکر لا یعتریه النّفاد یا علی ان افرح بهذا الذّکر الأعظم ثمّ اشکر ربّک مولی الأنام انّا نوصیکم و احبّائی هناک بالاستقامة علی امر ربّکم العزیز الوهّاب من یذکر هذا الیوم غیری انّه من الفجّار فی الزّبر و الألواح هذا یوم اللّه لا یذکر فیه الّا هو یشهد بذلک اولو الألباب و عن ورائهم منزل الآیات انتهی صدهزار بار باید شکر نمود در هر آنی ولکن چه فایده که انسان اینقدرها مستطیع نه ضعیفیم حقیریم فقیریم کجا میتوانیم از اداء شکر این عنایات متواتره و فضلهای متتابعه برآئیم له الحمد و المنّة جمیع نفوس مذکوره که از قلم آنحضرت جاری فائز شدند بآنچه که از برای او مثل و شبه نبوده و نیست از حقّ جلّ جلاله سائل و آمل که احبّای خود را بر استقامت مؤیّد فرماید تا از گفتههای هامزین و اشارات لامزین از مقصود عالم محروم نمانند
و اینکه ذکر جناب آقا میرزا محمود علیه بهآء اللّه را فرموده بودند و همچنین نفوسیکه با ایشان از بادغان آمده اینفقره در ساحت امنع اقدس عرض و بشرف اصغا فائز قوله جلّ جلاله
یا محمود علیک بهائی فائز شدی بامریکه اکثر اهل عالم بعد از طلب و آمال از او محرومند از قبل و بعد بذکری فائز شدی که از برای او مثل و شبه نبوده و نیست کتب الهی کلّها شاهد و گواه بوده و هست از حقّ میطلبیم ترا بنار محبّتش مشتعل فرماید اشتعالیکه خاموشی نپذیرد یا محمود ترا بآنچه سبب ارتفاع امر اللّه است وصیّت مینمائیم امروز باید اهل سفینۀ حمرا بشأنی مستقیم باشند که ناعقین و ملحدین و مشرکین از اهل بیان قادر بر تکلّم نباشند یا محمود هزار و دویست سنه اهل عمائم و منابر ناس را گمراه نمودند و حاصل اعمالشان آن شد که بر محبوب عالم فتوی دادند و شهیدش نمودند و حال مجدّد آن نفوس ارادۀ ترویج اوهامات قبل را نمودهاند در اقلّ من آن تفکّر ننمودهاند که حاصل آنحزب که خود را اعلی الأحزاب میشمردند چه بوده فاعتبروا یا اولی الأبصار طوبی لک و لمن وفی بعهده و ما نقض میثاق اللّه ربّ العالمین کبّر من قبلی علی محمّد قبل صادق و بشّره بذکری ایّاه فی هذا المقام الرّفیع لیطمئنّ قلبه بذکر اللّه العلیّ العظیم و نذکر من سمّی بحسن و نوصیه بما وصّیناه به اولیائنا من قبل و انا النّاصح العلیم کن ناطقاً بثنائی و متوجّهاً الی افقی و مستقیماً علی امری الّذی به ارتعدت فرائص المشرکین و نذکر من سمّی بغلام قبل علی بذکر يجد منه المخلصون عرف عنایة ربّهم الکریم ایّاک ان يمنعک اهل البیان عن الرّحمن الّذین کفروا باللّه مالک یوم الدّین یا محمود ذکّر احبّائی من قبلی ثمّ اقرأ علیهم آیات ربّک و انا الآمر الحکیم البهآء علیک و علیهم و علی کلّ ثابت راسخ مستقیم انتهی له الحمد و المنّة نفوس مذکوره را ذکر فرمودند بآیاتیکه معادله نمینماید بآن ما عند الأمم اینعبد هم خدمت جناب آقا میرزا محمود علیه بهآء اللّه و سایرین تکبیر میرساند و از حقّ جلّ جلاله از برای هر یک استقامت میطلبد انّه هو الفیّاض الکریم
و اینکه مرقوم فرمودند جناب آقا محمّد تقی ابن جناب آقا محمّد ابراهیم عرب و آقا محمّد علی و داراب بیک علیهم بهآء اللّه از مَرغ تشریف آوردهاند این تفصیل امام وجه مالک وجود بشرف اصغا فائز قوله جلّ بیانه
یا محمّد تقی علی ابیک و علیک بهائی انّه نطق بذکری قبل اظهاری و عرف قبل ابرازی انّه ممّن کان مذکور فی کتاب ربّک المهیمن القیّوم الیوم کل را باستقامت امر مینمائیم چه که ارباب عمائم مجدّد احداث شدهاند و عباد را بموهومات قبل از حقّ منع مینمایند طوبی لأخیک الّذی فاز بلقائی و خدمتی و الطّواف فی حولی و اصغآء ندائی و القیام لدی بابی و النّظر الی وجهی علیه بهآء اللّه و بهآء اولیائه و اصفیائه من الأوّل الّذی لا اوّل له الی الآخر الّذی لا تحصیه الأفئدة و العقول و نذکر محمّد قبل علی الّذی ذکره اسمی فی کتابه و نبشّره برحمتی الّتی سبقت من فی السّموات و الأرض و بفضلی الّذی احاط الوجود من الغیب و الشّهود خذ کتاب اللّه بقوّة من عنده انّه ینصرک فضلاً من لدنه و هو المقتدر علی ما اراد بقوله کن فیکون
و هذا ما نزّل لجناب داراب بیک علیه بهآء اللّه
یا داراب ان استمع ما ینادیک به ربّک الوهّاب فی المآب انّه ظهر و اظهر ما اراد و هو المقتدر المختار یا داراب نوصیک بالاستقامة الکبری علی هذا الأمر الّذی به زلّت الأقدام قد ارتفع النّعیق و ظهر ما فی القلوب انّ ربّک هو العزیز العلّام کن فی الأمر علی شأن لا تحجبک حجبات البشر و لا سبحات الّذین کفروا و اعرضوا عن المنظر الأکبر انّ ربّک هو النّاصح البصّار البهآء علیک و علی الّذین ما منعتهم ضوضآء العلمآء عن اللّه ربّ الأرباب انتهی ما من اسم الّا و قد فاز بآیات ربّه و ما من عبد الّا و قد نزّل له ما یقرّبه الی اللّه مولاه هنیئاً لهم و مریئاً و از حقّ جلّ جلاله در کلّ حین سائل و آمل که کل را بر استقامت موفّق فرماید چه که ماکرین و سارقین بر مراصد منتظر بوده و هستند اعاذنا اللّه و ایّاکم یا معشر المقرّبین
اینکه ذکر جناب آقا محمّد علی مخملباف ابن جناب آقا حسن و ابناء و اهلشان علیهم بهآء اللّه و همچنین لوجه اللّه ضمانت لوح مخصوص ایشان فرمودند این تفصیل در ساحت امنع اقدس اعلی عرض شد و یک لوح بدیع منیع از سماء عنایت فیّاض حقیقی مخصوص ایشان نازل و ارسال شد انشآءاللّه بآن فائز شوند و از بحر بیان رحمن بیاشامند و همچنین ذکر جناب آقا حسین مخملباف عمّ جناب مذکور و آنطایفه کلّهم که مرقوم فرموده بودند قریب سی نفس میشوند جمیع در محضر الهی مذکور آمدند و بعنایت اللّه فائز گشتند بعد از عرض اینکلمات عالیات از سماء فضل نازل قوله جلّ جلاله
یا اسمی علیک بهائی از قبل مظلوم جمیع آنطایفه را ذکر نما و بعنایت و رحمت و شفقت حقّ جلّ جلاله بشارت ده یعنی آنانکه از کوثر حیوان آشامیدهاند و بحیوة تازه فائز شدهاند از حقّ میطلبیم آن نفوس را از شرّ معرضین بیان حفظ فرماید و جمیع را بر امرش ثابت و مستقیم دارد نسأله تعالی بأن یقدّر لهم ما قدّر لأصفیائه من قلمه الأعلی و یرزقهم خیر ما نزّل فی کتابه و یقرّبهم الیه فی کلّ الأحوال انّه هو المقتدر علی ما یشآء و فی قبضته زمام من فی السّموات و الأرضین انتهی اینفانی خدمت جمیع تکبیر میرساند و عرض مینماید ناعقین و خادعین و کاذبین بوده و هستند خود را از شرّ نفوس مشرکه باسم حقّ جلّ جلاله محفوظ دارید در الواح قبل کل را اخبار فرمودهاند بضوضاء ناعقین و ملحدین انّ ربّنا الرّحمن لهو العلیم الخبیر
اینکه ذکر جناب آقا رمضانعلی الّذی صعد الی اللّه و اخوی ایشان جناب آقا شعبانعلی علیهما بهآء اللّه فرموده بودند و ذکر وجه یکتومان که ارادۀ ضیافت محبوب فؤاد جناب حاجی میرزا حیدر علی و نفوس اخری علیهم بهآء اللّه را داشته للّه الحمد و الثّنآء قبل از ظهور عمل نیّت مرحوم بطراز قبول فائز هذا ما نزّل من ملکوت البیان فی هذا المقام قوله جلّ و عزّ یا اسمی یا ایّها النّاظر الی وجهی انّا ذکرنا الّذی صعد الی اللّه بذکر جعله اللّه له مائدة المعانی و فاکهة البیان و به قدّر له ما لا رأت عین و لا سمعت اذن بشّر بذلک اخاه الّذی سمّی بشعبان قبل علی لیشکر ربّه الغفور الکریم یا اسمی عنایت حقّ در بارۀ این دو واضح و مشهود است چه که تأیید فرمود و بلقاء فائز نمود قد اسمعهما ندائه و کشف لهما جماله از حقّ بطلب مؤیّد شود بر حفظ اینمقام انتهی اینعبد هم انشآءاللّه مؤیّد میشود بر اجراء ضیافت که اراده داشتهاند بعمل آرند یشهد الخادم انّهما فازا بعنایة ربّهما العلیّ العظیم
و اینکه مرقوم داشتند در بیت جناب آقا شکراللّه داماد جناب آقا غلامعلی علیه بهآء اللّه تشریف داشتهاند و ذکر جمعی را در آنمحل از ذکور و اناث فرموده بودند اینفقره در ساحت امنع اقدس عرض هذا ما نزّل من جبروت علم ربّنا العلیم الحکیم قوله تبارک و تعالی یا احبّائی استمعوا ندائی من شطر سجنی ثمّ انصروا المظلوم بالأعمال الطّیّبة و الأخلاق المرضیّة و الاستقامة البدیعة المنیعة انّه یأمرکم بما ینفعکم و هو الصّادق الأمین
یا شکراللّه ذکرک اسمی ذکرناک فضلاً من عندی و انا الفضّال الکریم تمسّک بحبل الاستقامة معرضاً عن الّذین کفروا باللّه ربّ العالمین البهآء علیک و علی ضلعک و امّها من لدن علیم خبیر یا غلامعلی انّا ذکرناک من قبل بآیات لا یعادلها شیء من الأشیآء یشهد بذلک ربّک العلیم کن قائماً علی خدمة الأمر و ناطقاً بثنآء مولاک و ناظراً الی افقه المنیر قد فزت ببیان الرّحمن هذه مرّة بعد مرّة یشهد بذلک قلمی الأعلی و هو نفسی المهیمنة علی من فی السّموات و الأرضین و نذکر ابنک مهدی و نبشّره بعنایتی و فضلی و نوصیه بما ینبغی لأمری العزیز البدیع
یا مهدی علیک و علی ابیک بهائی و رحمتی و فضلی الّذی لا تعادله ثروة الملوک و السّلاطین
یا شیخ قبل حسن انت من الّذین فازوا بذکری من قبل و من بعد و بآیاتی الّتی یجد منها المقرّبون عرف قمیصی البدیع سمعنا ذکرک من کتاب اسمی ذکرناک فی هذا المقام البعید کبّر من قبلی علی وجوه احبّائی انّا نوصیهم بالاستقامة الکبری علی هذا الأمر العظیم و نذکر محمّد قبل طاهر لیفرح بعنایة ربّه و یکون من الشّاکرین طوبی لک و لأولیائی الّذین شربوا کوثر الاستقامة من ایادی عطآء ربّهم الباذل الکریم طوبی لأبیک الّذی فاز بالبحر الحیوان اذ فاض من لدن فیّاض مشفق معطی عزیز حکیم البهآء علیک و علی من معک من کلّ ذکر و انثی الّذین اعترفوا بما اعترف به اللّه مالک هذا الیوم البدیع انتهی
اینعبد فانی خدمت جناب آقا غلامعلی علیه بهآء اللّه و نفوس مذکوره تکبیر و سلام میرساند و جمیع را باستقامت وصیّت مینماید چه که مشرکین اهل بیان باوهامات اهل فرقان در اضلال اولیاء رحمن بتمام نفاق کوشیده و میکوشند امروز استقامت از اعظم اعمال لدی الغنیّ المتعال مذکور طوبی لمن فاز بها و شرب رحیقها و ویل لمن انکرها و ترکها
اینکه ذکر جناب آقا محمّد علی اخ جناب آقا محمّد رضای مهاجر علیهما بهآء اللّه را فرمودند و مناجات ایشانرا بساحت اقدس ارسال داشتند اینفانی این تفصیل را عرض نمود و مناجات ایشان حسب الأمر تلقاء وجه بشرف اصغا فائز قوله جلّ جلاله
یا محمّد علی ذکرک اسمی و ارسل مناجاتک و ما نادیت به اللّه ربّ العالمین و قرأه العبد الحاضر لدی الوجه سمعنا و اجبنا بهذا اللّوح المبین قل
سبحانک یا ربّی الرّحمن اسألک بأمواج بحر بیانک و شئونات ربوبیّتک و ظهورات الوهیّتک و الأسرار الّتی کانت مکنونة فی علمک بأن تؤیّدنی علی خدمتک و خدمة اولیائک و توفّقنی علی ادآء حقوقک الّتی انزلته فی کتابک
ای ربّ انا الّذی اقبلت الی افقک الأعلی و تشبّثت بذیل عطائک یا مولی الوری و مالک ملکوت الأسمآء اسألک ان لا تخیّبنی عمّا عندک و لا تمنعنی عمّا کتبته لأصفیائک
اسألک یا اله الأسمآء و فاطر السّمآء ایّدنی علی الاستقامة علی امرک علی شأن لا تحجبنی زخارف الدّنیا و لا تمنعنی ضوضآء الأشقیآء الّذین قاموا علی اضلال خلقک فی ایّامک ثمّ قدّر لی یا مقصودی خیر الآخرة و الأولی انّک انت المقتدر علی ما تشآء لا اله الّا انت الغفور الکریم انتهی
له الحمد و المنّة قد انزل لمن ذکره حضرتکم ما لا یعادله شیء من الأشیآء یشهد بذلک ربّنا فاطر السّمآء و در اثناء تنزیل لسان عظمت باینکلمۀ علیا ناطق قوله تعالی یا اسمی نفوس مقبله بکمال محبّت و اشتعال ظاهر و حقّ بنفسه شاهد و گواه انّه یسمع و یری و هو السّمیع البصیر و از حقّ بخواهید موفّق شوند بر اعمالیکه در کتاب الهی از قلم اعلی مذکور و مسطور یا اسمی انشآءاللّه کل مؤیّد شوند بر اداء حقوق اگرچه این حقوق مخصوصست بحقّ ولکن آنجناب میدانند چه مقدار از نفوس الیوم در اطراف بخدمت امر مشغولند و بر حسب ظاهر اموراتشان معوّق چون امور من عند اللّه باسباب معلّق شده لذا حکم اداء حقوق از سماء مشیّت نازل و خیر اینعمل بعاملین راجع انتهی اینفانیهم از حقّ جلّ جلاله سائل و آمل که دوستان خود را موفّق فرماید بر اعمالیکه لدی اللّه باقی و محفوظست
اینکه ذکر جناب میرزا عبّاس علیه بهآء اللّه که از منتسبین اینفانی محسوبند فرموده بودند و همچنین مراتب محبّت و مودّت ایشانرا باینفانی اگرچه الیوم نسبتها مقطوع و سبل ممنوع و طرق مسدود است ولکن چون رحمت مقصود عالمیان سبقت گرفته لذا این نملۀ ضعیف از حقّ جلّ جلاله مسئلت مینماید و بکمال عجز و ابتهال معروض میدارد که جناب ایشان یعنی آقا میرزا عبّاس را تأیید فرماید بر آنچه سزاوار است و ایشانرا از نفوس ثابتۀ راسخۀ مستقیمه در کتاب از قلم اعلی ذکر فرماید باری ذکرشان در ساحت اقدس بشرف اصغا فائز قوله تبارک و تعالی
یا عبّاس در قرون اولی تفکّر کن در اعصار قبل آنچه واقع شده نظر نما تا سبیل مستقیم را بیابی و صراط حقّ را بشناسی در ما یأتیهم من رسول الّا کانوا به یستهزئون تفرّس نما لعمری اگر متوقّفین و معرضین و منکرین در این یک آیۀ مذکوره تفکّر نمایند کل بحقّ راجع میشوند و اعراض و اعتراض علمای ارض را دلیل بر حقّیّت من ینادی الیوم میشمرند از حقّ میطلبیم ترا تأیید فرماید و از انوار وجه محروم ننماید تا فائز شوی بآنچه که جمیع کتب و رسل بر آن گواهی دادهاند و از حقّ لقایش را طلبیدهاند یا عبّاس اسمع ندائی قل اللّه ثمّ ذرهم فی خوضهم یلعبون ان اقبل بوجه منیر الی افق اللّه العلیم الخبیر انتهی صدهزار شکر معبود حقیقی را و فیّاض حقیقی را که در هر حین عطا میفرماید آنچه که السن عالم از ذکرش عاجز و قاصر است امید چنانکه ایشان بآیات الهی فائز شوند و از بحر بیان رحمن بیاشامند و از عرف کلمات منزل آیات قسمت برند انّ ربّنا الرّحمن هو السّامع المجیب اینفانی خدمت ایشان سلام و تکبیر میرساند و در هر آن از برای ایشان و جمیع منتسبین تأیید میطلبد انّه علی کلّشیء قدیر و بالاجابة جدیر
ذکر جناب آقا سیّد اسمعیل علیه بهآء اللّه را فرموده بودند شمس اذن مجدّد از افق فضل مشرق هنیئاً له اینکه ذکر جناب آقا علی اکبر ارسیدوز و جناب آقا محمّد ابراهیم دستمالباف علیهما بهآء اللّه را فرموده بودند که از اخیارند و هم متدیّن و مراقب خدمات احباب اینفقرات بتمامها در ساحت امنع اقدس اعلی عرض شد هذا ما نزّل فی الجواب من لدن ربّنا العزیز الوهّاب قوله جلّ و عزّ
یا اسمی مهدی علیک بهائی و عنایتی اینمظلوم در ایّامی بر امر قیام نمود که ظلمت عالم را فراگرفته بود نفسی از نفسی برنمیآمد ملحدین و منافقین در خلف حجبات مستور و دیار بدیار بحفظ جان مشغول بعد از بلایای لاتحصی و تنزیل آیات فی الصّباح و المسآء چون فیالجمله عالم بانوار شمس ظهور منوّر و فیالجمله اطمینان حاصل از خلف حجاب بیرون آمدند و ملّابازی جدید برپا نمودند آنجناب میدانند که قلم اعلی در لیالی و ایّام بچه رحمت مشغول و بچه عنایت ظاهر معذلک چند نفس از اهل کاف و راء که لایق ذکر نبوده و نیستند علم فساد برافراختهاند و بکمال مکر و خدعه ظاهر گشتهاند بعضی بمنبر و برخی بنامه و پیام در اضلال عباد میکوشند قاتلهم اللّه همان دستگاه اهل فرقان بمیان آمده یعنی موهومات حزب شیعه میگویند آنچه را که نزد حقّ جلّ جلاله نبوده و نیست ظهوری را که از اوّل امر تا حین مابین اعدا بکمال اقتدار ظاهر یک آن خود را ستر ننموده و معادل آنچه از جمیع انبیا و مرسلین ظاهر از او ظاهر و نازل گشته و جمیع اخبار بعد از قبل از قلم اعلی بکمال تصریح در الواح نازل معذلک گفتهاند آنچه که گفته نشده و از هیچ مشرکی ظاهر نگشته عجب در اینکه نفوس مقبله هم بعضی توقّف و بعضی اعراض نمودهاند سبحاناللّه بطنین ذباب مشغول گشتهاند و از ربّ الأرباب غافل افّ لهم و للّذین کفروا باللّه و آیاته و جادلوا ببرهانه در اینصورت قلم اعلی اقبال بذکر در این ایّام نداشته و ندارد در عراق در رؤیا دیده شد آنچه که هر ذی بصر و فؤادی گریسته و ناله نموده اگر در نظر آنجناب باشد آگاه میشوند بر آنچه واقع شده و میشود باری از حقّ میطلبیم نفوسی را که ذکر نمودی آگاه فرماید و بطراز استقامت مزیّن دارد
یا اسمی نذکر فی هذا المقام من ذکرته و سمّی بعلیّ اکبر لیتمسّک بحبل عنایة ربّه مالک القدر و یشهد بما شهد اللّه انّه لا اله الّا هو العلیم الحکیم یا علی قبل اکبر اذا وجدت نفحات بیان ربّک قم و قل
یا الهی و سیّدی و مقصودی اسألک بافق ظهورک و بحر علمک و شمس امرک بأن تؤیّدنی علی الاستقامة علی حبّک ای ربّ تری مظاهر الأوهام یدعون عبادک الی الأصنام اسألک بأن تحفظنی و عبادک عن شرّ هؤلآء ثمّ اطردهم بقدرتک یا مالک الأسمآء و المهیمن علی الأرض و السّمآء ای ربّ انا المسکین اردت فضلک و رحمتک و کرمک لا تخیّبنی یا الهی عمّا انزلته فی کتابک من بدائع نعمک و آلائک انّک انت المقتدر علی ما تشآء و انّک انت القویّ الغالب القدیر
و نذکر من سمّی بمحمّد ابراهیم و نبشّره برحمتی الّتی سبقت من فی السّموات و الأرضین یا ابراهیم آفلین دعوی هستی نمودهاند و گمراهان دعوی ایمان از حقّ بطلب ترا حفظ فرماید امر بسیار عظیمست در پیشوایان خلق تفکّر نما که کل فتوی دادند و محبوب عالم را شهید نمودند حال در بیان همان نفوس ظاهر شدهاند ابواب ظنون و اوهام را گشودهاند انّا نسأل اللّه بأن یحفظک و الّذین آمنوا من شرّ هؤلآء و یرزقکم خیر الآخرة و الأولی و یسقیکم کوثر الاستقامة من ایادی الفضل و العطآء انّه هو المقتدر علی ما یشآء لا اله الّا هو النّاصح الآمر العلیم الحکیم انتهی
و اینکه ذکر جناب آقا سیّد حسین صبّاغ و استاد نصراللّه نجّار علیهما بهآء اللّه فرمودند بعد از عرض در ساحت کبریا این آیات کبری از مصدر اسماء نازل قوله جلّ جلاله
یا سیّد قبل حسین مطلع وحی و مشرق ظهور و مصدر امر و مظهر نفس الهی ظاهر معذلک ناس جاهل غافل لآلی بحر علم الهی عالم را پر نموده معادل کتب قبل و بعد از سماء مشیّت نازل بل ازید معذلک مشرکین در ردّش ساعی و جاهد باید بحقّ پناه برد چه که دوباره اهل عمائم بفکر منبر و محراب افتادهاند و در اضلال خلق کوتاهی ننموده و نمینمایند از حقّ حفظ طلب نمائید و استقامت بخواهید تا از شرّ نفوس ملحدۀ مشرکه محفوظ مانید انّا نوصیک بالعمل الخالص و بما انزلناه فی الزّبر و الألواح حمد کن محبوب عالم را که ترا مؤیّد فرمود و آگاه نمود انّ ربّک هو الفضّال الکریم قل الحمد للّه ربّ العالمین
و هذا ما نزّل لجناب استاد نصراللّه علیه بهآء اللّه
سبحان الّذی ظهر و اظهر ما کان مکنوناً فی العلم و مسطوراً فی کتب اللّه ربّ العالمین انّه اتی برایات الآیات و قام علی الأمر علی شأن لم تمنعه شبهات العلمآء و لا سطوة الغافلین یا نصراللّه حقّ ترا نصرت نمود چه که بعرفان مشرق وحی و مطلع الهام مؤیّد شدی در ایّامیکه کل غافل و محجوب مشاهده شدند الّا من شآء اللّه ربّ العالمین قدر اینمقام را بدان و از معرضین اهل بیان حفظش نما لعمر اللّه انّهم فی جهل مبین از حقّ استقامت طلب نما بشأنیکه مشرکین قادر بر تکلّم نباشند کذلک یأمرک من عنده کتاب مبین انتهی
و همچنین ذکر جناب آقا رجبعلی مخملباف و آقا حسین ظهیر و آقا میرزا محمّد آئینهساز علیهم بهآء اللّه را فرموده بودند اینفقره در ساحت احدیّه عرض شد هذا ما نزّل لهم من ملکوت بیان ربّنا الرّحمن
هو المهیمن علی ما یشآء و یحکم کیف یشآء
یا احبّائی علیکم بهائی انّ المظلوم یذکرکم فی سجنه و یبشّرکم بعنایة اللّه مولی الأنام یا رجب قبل علی ذکرک اسمی ذکرناک و انّه سراج اللّه یمشی امام وجهک فی عوالم ربّک العزیز المنّان هذا مقام جعله اللّه معلّقاً بالاستقامة الکبری طوبی لمن فاز بها و ویل لکلّ غافل مرتاب تمسّک بحبل الأمر و تشبّث بذیل عنایة ربّک مالک الرّقاب یا حسین یذکرک المظلوم اذ احاطته الأحزان من الّذین کفروا باللّه مالک الأدیان انّ القوم آمنوا بالغدیر و کفروا بالبحر الأعظم کذلک سوّلت لهم انفسهم الا انّهم من اصحاب النّار یدّعون الایمان برسل اللّه من قبل و بالّذی اتی بالحقّ و انکروا مرسلهم و مظهرهم و مؤیّدهم انّ ربّک هو العزیز العلّام ان احفظ نفسک من الّذین آمنوا بأهوائهم و کفروا باللّه ربّ الأرباب
یا محمّد استمع ما خلقت الآذان لاصغائه ثمّ اشکر ربّک مالک یوم المآب انّا انزلنا الآیات و عن ورائها اظهرنا البیّنات و عن ورائها کنّا ظاهراً باهراً امام وجوه الأعدآء فی ایّام فیها ارتعدت فرائص اهل البیان الّذین خرجوا الیوم من خلف الحجاب قل اتّقوا اللّه یا قوم کسّروا صنم الوهم ثمّ اقبلوا بوجوه نورآء الی الأفق الأعلی المقام الّذی ینادی فیه سدرة المنتهی الملک للّه المقتدر العزیز المختار انتهی
و همچنین ذکر جناب آقا محمّد تقی صبّاغ و آقا محمّد علی شبیهخوان من قمصر علیهما بهآء الرّحمن فرموده بودند بعد از عرض تلقاء وجه این آیات از ملکوت علم الهی نازل قوله جلّ جلاله
یا محمّد قبل تقی گوش را از اصغاء نداء معرضین مقدّس دار و لسان را از ذکر منکرین منزّه ابصار از برای منظر اکبر خلق شده و آذان از برای اصغاء نداء مالک قدر یا صبّاغ انشآءاللّه بصبغة اللّه فائز شوی و لونی جز آن نخواهی براستی میگویم دزدان در کمینگاهان که شاید ضعیفی را بیابند و بربایند باسم حقّ خود را حفظ نما اینست وصیّت مظلوم ترا و دوستان را سمعنا ذکرک ذکرناک ان احمد ربّک بهذا الفضل المبین
یا محمّد قبل علی جمیع انبیا و رسل ناس را باین ظهور بشارت دادهاند و باین یوم اخبار نمودهاند قد زیّن اللّه کتبه و زبره بهذا الاسم الّذی اذ ظهر سقطت الأصنام و محت آثار الّذین کفروا باللّه ربّ العالمین حال جمعی خراطین پرهای ایمان مقبلین را بطین اوهام میآلایند و از پرواز منع مینمایند ان احفظ جناحک من طین هؤلآء ثمّ اشکر ربّک الکریم انّه ایّدک و عرّفک و اسمعک و هداک الی صراطه المستقیم
یا اسمی علیک بهائی و عنایتی جمیع احبّای حقّ را تکبیر برسان و ایشانرا بشارت ده بعنایت حقّ جلّ جلاله و وصیّت نما بآنچه که سبب خلاص و نجاح است جمیع اصحاب آن ارض مظلوم بوده و هستند در سبیل حقّ حمل بلایا نمودهاند اعمال کل نزد حقّ مذکور و از قلم اعلی در صحیفۀ حمرا مسطور اجر نفسی بقدر خردل ضایع نشده و نمیشود از حقّ میطلبیم کل را بر استقامت مؤیّد فرماید انّه علی کلّشیء قدیر البهآء المشرق من افق سمآء رحمتی علیک و علیهم و علی الّذین ما منعتهم الضّوضآء عن الأفق الأعلی قاموا و قالوا اللّه ربّنا و ربّ العرش العظیم الحمد للّه العلیم الحکیم انتهی اینفانیهم خدمت آنحضرت و دوستان الهی که از رحیق مختوم آشامیدهاند و بحضرت قیّوم متمسّکند تکبیر و سلام معروض میدارد و فنا و نیستی خود را اظهار مینماید و از آنحضرت میطلبد که او را فراموش نفرماید و از حقّ تأیید بخواهند که شاید از خدمت بازنمانم و برضای حقّ فائز گردم الذّکر و الثّنآء و البهآء و النّور علی حضرتکم و علی من معکم و علی من یحبّکم و یسمع قولکم
در اینمقام ذکر حبیب روحانی جناب شیخ ابوالقاسم و جناب آقا میرزا آقا علیهما بهآء اللّه بخاطر آمد علم اللّه ذکر این دو حبیب که در دستخطّ مبارک بود بعد از عرض لیلاً و نهاراً از لسان مقصود ذکرشان جاری هنیئاً لهما و مریئاً لهما اینفانیهم معلوم در آنی غفلت ننموده گویا امام وجه خادم موجودند از حقّ جلّ جلاله سائل و آملم بأن یؤیّدهما علی ما تقرّ به عینهما و یفرح به قلبهما و یرفع مقامهما و یظهر ما قدّر لهما انشآءاللّه موفّق باشند بر آنچه سزاوار است و باتّفاق و اتّحاد حقیقی فائز شوند انّ ربّنا الرّحمن هو السّامع المجیب و هو القریب الرّقیب