جناب سیّد قبل رضا علیه بهآء اللّه
انشآءاللّه لمیزل و لایزال بخدمت غنیّ متعال مشغول باشید و از زلال کوثر بیزوالش بیاشامید لعمری باطن باطن باطن الی ما لا نهایة له بصورت کأس ظاهر تا محلّ این ماء طهور که از یمین عرش مالک ظهور جاریست واقع شود ثمّ استمع بلحن آخر انّ باطن الباطن الباطن الی ما شآء اللّه قد ظهر علی صورة کأس لیکون حاملاً لفرات رحمة ربّک الّذی جری من جهة عرش اسمی العلیّ العظیم انشآءاللّه از این ماء بیاشامید و از این کوثر بخلق مبذول دارید لو تبلغ الی مقام الّذی ذکرناه لتجد نفسک فی انجذاب تعجز السن من فی الامکان عن ذکره و تصل الی مقام تطیر من الشّوق فی هوآء حبّ ربّک العزیز العلیم ما یحکم به لعباده فی الظّاهر انّه لحقیقة یطوف حولها الباطن و ربّک مقدّس عمّا قیل و یقال انّه لهو العزیز الکریم
محبوب آنکه آنجناب بکمال همّت بر خدمت امر قیام نمایند و در حال این مسجون مظلوم که مابین حزبین مبتلا شده تفکّر کنند و تأسّی باو جویند عالم حادث و ما فیه فانی کل باید بخدمت باقی قیام نمائیم که شاید عمر ضایع نشود و خدمتی از دست برآید اصل امور اتّحاد عباد است بر شریعۀ واحده مشاهده در ملّت اسلام و ضعف آن نمائید و در سبب و علّت آن تفکّر کنید این ضعف نبوده مگر بجهة اختلافاتی که در آن واقع شده چنانچه مشاهده میشود هر حزبی طریقی اخذ نمودهاند و در سبیلی مشی مینمایند و اگر نفسی بگوید الطّرق الی اللّه بعدد انفس الخلائق و این سبیلها از سبیل اعظم منشعب شده بر فرض تصدیق این مقام البتّه اگر نفسی در سبیل اعظم و طریق اکبر سالک شود احسن بوده و خواهد بود و اقرب بتقویست در این مقامات بیانات لایحصی بوده و هست ولکن نظر باحزان وارده باین قدر اکتفا نمودیم و فیالحقیقه اصل مقصود ذکر آنجناب بوده که همچه ندانند که ذکرشان از منظر اکبر محو شده همیشه مذکور بودهاید و انشآءاللّه خواهید بود نسأل اللّه بأن یظهر منک ما تحیی به افئدة النّاس و تنجذب به القلوب و تطیر به الأرواح و یقوم کلّ عظم رمیم انّما البهآء علیک و علی الّذین اقبلوا الی قبلة من فی السّموات و الأرضین