حضرت افنان آقای حاجی سیّد میرزا علیه بهآء اللّه الأبهی
بسم ربّنا الأقدس الأعظم العلیّ الأبهی
الحمد للّه نعمت آیات ظاهر و مائدۀ بیّنات نازل افئده و قلوب صافیه بطراز الفت بدیعه مزیّن حمد مالک وجود و مربّی غیب و شهود را لایق و سزا که ذکرش را توقّفی نه و بیانش را منعی مانع نه ارادهاش غالب و مشیّتش محیط جلّ اقتداره و جلّت عظمته و جلّ اختیاره و لا اله غیره این ایّام اگرچه اخبار صحّت و سلامتی آن حضرت و حضرات آقایان افنان علیهم بهآء اللّه و عنایاته در عرصۀ مالک ادیان ظاهر و مشهود ولکن ذکر جدید را لذّتی دیگر و حلاوتی دیگر است چندی قبل دستخطّ عالی بمثابۀ پیک روحانی رسید فیالحقیقه فرح و حزن هر دو از آن مشهود فرحش افسردگی عوالم حزن و کسالت آن را از میان برداشت و حزنش بر غمّ ایّام افزود ولکن چون بلایا و رزایا و خسارات و انقلابات در ایّام دوست یکتا و فی سبیله تعالی وارد فیالحقیقه مطلع فرح عالم و مشرق سرور امم است اگر عالم و امم بادراک این مقام فائز شوند و یا فائز شویم الأمر بید اللّه یفعل ما یشآء و یحکم ما یرید و بعد از قرائت و اطّلاع قصد مقام مالک ابداع نموده بعد از اذن عرض شد و بشرف اصغاء مولی الوری فائز گشت هذا ما نزّل فی الجواب من لدی اللّه مالک المبدإ و المآب قوله عزّ بیانه و جلّ برهانه
یا ایّها المذکور لدی المظلوم و القائم امام الباب اسمع ما ینطق به ربّ الأرباب فی المآب انّه یجذبک و یقرّبک و یخلّصک من احزان الدّنیا و حوادثها و یجعلک ناطقاً بثنائه و متوجّهاً الی انوار وجهه و قائماً علی خدمة امره فی العشیّ و الاشراق امروز از مشرق قلم اعلی نیّر استقامت مشرق و لائح و از مطلع بیان فرات عرفان جاری طوبی لمن وجد و اخذ و شرب و ویل للغافلین حقّ جلّ جلاله در این یوم مبارک اقدس ابهی بکلّ اسماء ظاهر طوبی لعبد وجد عرف البیان و فاز بما کان مرقوماً من قلم الوحی فی الزّبر و الألواح یا افنانی علیک بهائی و عنایتی از قبل این کلمۀ علیا از لسان مالک ملکوت اسماء نازل و همچنین در این حین مبین مرّۀ اخری ظاهر افنان سدره مخصوص خدمت امر از عدم بعرصۀ وجود آمدهاند در جمیع احوال و احیان باید بآن متمسّک باشند اوست سبب علوّ و علّت سموّ و ظهور آنچه حال از عقول و ابصار مستور است یا افنانی لعمر اللّه سوف یظهر ما رقم من قلم مالک القدم یشهد بذلک من عنده امّ الکتاب امروز باید آن جناب باسبابی که سبب ارتفاع کلمه و ارتقاء وجود است تمسّک نمایند و سبب جذب و انجذاب و شوق و اشتیاق مقبلین و مشتاقین گردند در لوح دنیا این کلمۀ علیا نازل یا افنانی علیک بهائی و عنایتی خیمۀ امر الهی عظیم است جمیع احزاب عالم را فراگرفته و خواهد گرفت روز روز شماست و هزار لوح گواه شما بر نصرت امر قیام نمائید و بجنود بیان بتسخیر افئده و قلوب اهل عالم مشغول شوید باید آن افنان این ایّام تمسّک نماید بآنچه سبب نشاط و انبساط اهل عالم است از خسارت و امثال آن محزون مباشید سبب و علّت آن عدم توجّه بامر آمر بوده و علّت عدم توجّه عفو و عطای مقصود عالمیان یشهد بذلک کتبی و زبری و الواحی و ما انزلناه فی هذا السّجن الّذی جعله اللّه من اعلی المقام و این خسارت هم چون مبدء و اسبابش دنیا بوده لایق حزن نبوده و نیست چه که شاید این خسارت سبب نعمت و علّت راحت اهل عالم گردد چنانچه در اواخر عهد پادشاه مغفور فتحعلی شاه رحمه اللّه هر یوم ضرّی و ضرری بر والد وارد و احدی از حکمت و سرّ آن آگاه نه تا آنکه ارادۀ الهی و مشیّت ربّانی فیالجمله کشف غطا شد و سبب و علّت آن بمثابۀ نور آفتاب ظاهر و روشن گشت چه که با بقاء آن اسباب ظهور این امر از مطلع برهان مشکل بود باری عند ربّک خزائن العلوم لا تحزن و لا تخف افرح بفرحی الأکبر و کن مسروراً بسرور ربّک العلیم الخبیر و آنچه الیوم لازم اسبابیست که سبب تقرّب ناس بوده و هست اگر در سایر بلاد عباد الهی عمل مینمودند بآنچه که در سجن اعظم حزب اللّه بآن عامل حال اکثری از خلق بحقّ توجّه مینمودند و بآنچه سبب خلود در جنّت بیان است فائز میگشتند در محرّم و ماه مبارک رمضان نفس حقّ بما ینبغی عمل نموده و مینماید قل یا حزب اللّه خذوا کتاب اللّه بقوّة من عنده ثمّ اعملوا به انّه یحفظکم و یحرسکم بسلطانه و یرفعکم باسمه بین عباده انّه هو العزیز الفیّاض قل
الهی الهی اسألک بالدّمآء المسفوکة فی سبیلک و بما ورد علی مظهر نفسک فی ارض الطّآء من ظلم اعدائک و ضرّ اشرار خلقک ان تؤیّد عبادک علی الرّجوع الیک و القیام علی خدمة امرک انّک انت المقتدر علی ما تشآء لا اله الّا انت العزیز الفضّال
البهآء المشرق اللّائح من افق سمآء عطائی علیکم یا افنانی و علی الّذین شربوا رحیق العرفان من کأس بیانی و یسمعون قولکم فی هذا الأمر المبین و النّبإ العظیم انتهی للّه الحمد و البهآء و الذّکر و الثّنآء چه که در ایّامی که نار احزان از جهات مشتعل و نور امر مستور حضرت مالک الملک بذکر اولیا مشغول عنایتی در عالم ظاهر شده که شبه و مثل نداشته و ندارد در این ایّام مبارکه در جمیع ساعات لسان عظمت برحمت مسبوقه و عنایت محیطهاش ناطق و ذاکر و از برای اولیا مقدّر فرموده آنچه را که السن و اقلام از ذکرش عاجز یسأله الخادم ان یحفظ اولیائه من ظلم الظّالمین و شماتة المشرکین و غضب المعتدین انّه علی کلّ شیء قدیر
اظهار دلتنگی از حوادث روزگار و ضیق امورات فرموده بودند بعد از عرض حضور این کلمات عالیات از ملکوت بیان نازل قوله عزّ بیانه و جلّ برهانه یا افنانی علیک بهائی و عنایتی امثال این امور از شرایط ایّام ظهور است امری که در اوّل ایّام جمیع انام از آن غافل البتّه سبب ضوضا و اختلاف و انقلاب میگردد ولکن از بعد کل بامر آمر حقیقی تبدیل میشود ظلم بعدل اضطراب باطمینان بعد بقرب انکار باقرار اعراض باقبال فقر بغنا و مسکنت بثروت کلّ ذلک کان عند ربّک حتماً مقضیّاً لو تعرف ما قدّر لک و لمن معک لتطیر بأجنحة الاشتیاق و تجد نفسک ثابتة مستقیمة راسخة مسرورة فی هذا الأمر المبرم العزیز الحکیم باید آن جناب بشأنی حرکت نمایند که سبب فرح و سرور و جذب و انجذاب افئده و قلوب گردد بشنو نصیحت مظلوم را انّها تحفظک و تنجیک و ترفع مقامک فی الظّاهر و الباطن انّ ربّک هو العلیم الخبیر انتهی در جمیع احوال آن حضرت باید بعنایات مخصوصۀ حقّ جلّ جلاله مسرور باشند در هر کلمه از کلمات الهی آب حیات مستور لازال نوشیده و مینوشند ولکن از بعد باید باوامر و احکام ناظر باشند و آنچه امر شود فیالحین بآن تمسّک نمایند انشآءاللّه عرصۀ آن انجمن بآن حضرت لازال گرم و مشتعل باشد از حقّ جلّ جلاله این فقره را مکرّر این خادم مسئلت نموده و مینماید انّه هو السّامع المجیب
آقای مکرّم حضرت افنان جناب حاجی سیّد محمّد علیه بهآء اللّه الأبهی لازال مذکور بوده و هستند این عبد خدمت ایشان و سایر حضرات افنان سدره علیهم من کلّ بهآء ابهاه و اولیای الهی و اولیای اولیای الهی سلام و تکبیر و بها میرسانم و عرض مینمایم و از برای هر یک از معدن کرم میطلبم آنچه را که باقی و دائم است انّ ربّنا هو المجیب و قاضی حوائج المقرّبین و المخلصین البهآء و الذّکر و الثّنآء علی حضرتکم و علی من یحبّکم و یسمع قولکم فی امر ربّنا و ربّکم و ربّ من فی السّموات و الأرضین