هو اللّه تعالی شأنه العظمة و الاقتدار
صبح یوم مبارک جمعه از قصر سفر نمودیم و در بستان وارد هر شجر بکلمهئی ناطق و هر ورق بذکری مترنّم نخلها بذکر انظروا الی آثار رحمة اللّه ذاکر و نهرین بلسان فصیح بقرائت کلمۀ مبارکه و منّا کلّ شیء حیّ مشغول سبحاناللّه باسراری ناطق بودند که تحیّر آورد آیا در کدام دبستان وارد شدهاند و نزد که تعلیم گرفتهاند بلی انّ المظلوم یعلم و یقول عند اللّه المهیمن القیّوم
و بعد از جلوس راضیه علیها بهائی بحضور حاضر و بنیابت آنجناب بزیارت فائز خان نعمت گسترد و حاضرین را بار داد و ضیافت کاملی باسم آنجناب بعمل آمد فیالحقیقه ما تشتهی الأنفس و تلذّ الأعین حاضر و موجود بل ما ترید الآذان چه که اوراق از نسیم ارادۀ الهی متحرّک و از آنحرکت صوت خوشی مسموع و بکلمۀ مبارکی ناطق گویا از برای غائبین طلب حضور مینمودند و ابصار بمشاهدۀ آثار قدرت و صنع الهی در ازهار و اثمار و اشجار و اوراق و انهار محظوظ الحمد للّه الّذی ایّدک و ایّدها
باری من فی البستان بنعمتهای بدیعۀ لطیفه متنعّم و در انتها بحمد و شکر مولی الوری ناطق فیالحقیقه جای اولیا نمودار
نسئل اللّه تبارک و تعالی ان ینزل علیکم فی کلّ حین رحمةً من عنده و برکةً من لدنه و فضلاً من جانبه انّه هو الغفور الکریم
اولیا را سلام میرسانیم و از برای هر یک میطلبیم آنچه را که عنداللّه مذکور و مقبول است السّلام علیکم و علی عباد اللّه المخلصین و الحمد للّه ربّ العالمین