حضرت عبدالبهاء، مرجع امر بهائی پس از درگذشت حضرت بهاءالله

حضرت عبدالبهاء – مَثَل اعلای امر بهائی

گزیده ای از آثار حضرت عبدالبهاء

خطابات و تألیفات حضرت عبدالبهاء ثمر بیش از نیم قرن فعالیت و کوشش بی‌وقفه است. حضرت عبدالبهاء پبامبر نبودند و هیچ زمان ادعای دریافت وحی به طور مستقیم از جانب پروردگار را نداشتند. اما به عنوان مرکز عهد و میثاق حضرت بهاءالله و مبیّن (مفسر رسمی) آئین بهائی، تألیفات ایشان هم تفسیر آثار بهائی و هم بخشی از بدنۀ آثار اصلی این دیانت را شکل می‌دهد.

در میان آن‌ چه از ثمرۀ بی‌نظیر سال‌ها فعالیت ایشان به انتشار رسیده است می‌توان به مکاتبات شخصی، نامه‌های عمومی، شرح و تفسیرهای موضوعی، کتاب، دعا و مناجات، شعر، مکالمات ثبت شده و خطابه های عمومی اشاره کرد. تمام افرادی که با حضرت عبدالبهاء در ارتباط قرار می‌گرفتند ایشان را نمونۀ فصاحت و صاحب سبکی مخصوص به خود می‌دانستند.

کلمات او به سادگی نور آفتاب هستند و همچون نور آفتاب جهان‌شمول و فراگیر...

— یون نوگوچی، نویسنده ژاپنی

در ادامه، گزیدۀ کوتاهی از خطابات و تألیفات حضرت عبدالبهاء ارائه می‌شود.

يقين است و شبهه‌ای نيست که خالق انسان مثل انسان نيست. زيرا يک کائن ضعيف، کائن ديگر را خلق نتواند و خالق فاعل بايد جامع جميع کمالات باشد تا ايجاد صنع نمايد ... لهذا امکان، معدن نقايص است و خدا معدن کمال. نفس نقايصِ امکان، دلالت بر کمالات حقّ می‌کند.

( مفاوضات)

خدا يکی است و نوع انسان يکی است. اساس اديان الهيّه يکی است. حقيقت ربوبيّت محبّت است. پس، ای ياران به جان بکوشيد تا خاور و باختر مانند دو دلبر دست در آغوش يکديگر شوند.

( خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد۱)

در قطب امکان، شأن اعظم و مقام اکبر ارفع افخم، ظاهراً و باطناً، اوّلاً و آخراً ، انبيای الهی راست و حال آنکه اکثرشان به حسب ظاهر جز فقر صرف نداشته.

( رسالۀ مدنیه )

مظاهر مقدّسۀ الهيّه در فکر عموم بودند و در حيات عموم کوشيدند و به تربيت عموم پرداختند. مقاصدشان محصور نبود بلکه شمول و اتّساع عمومی داشت.

( منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱ )

ادیان الهی برای اتحّاد نوع بشر و صلح عمومی تأسیس شدند. هر نهضتی که صلح و هماهنگی در اجتماع انسانی ایجاد نماید، حقیقتاً نهضتی الهی است. هر اصلاحی که مردمان را در یک سراپرده گرد هم آورد مطمئناً منشأ ملکوتی دارد. (ترجمه)

(خطابۀ حضرت عبدالبهاء در شیکاگو در تاریخ ۵ مه ۱۹۱۲، ترجمه از کتاب The Promulgation of Universal Peace )

دور جديد آمد. خلق جديد شد. عالم انسانی روحی تازه يافت. فصل خريف گذشت. موسم بهار جان پرور آمد. جميع امور تجديد شد. صنايع جديد شد. اکتشافات تجديد شد. اختراعات تجديد شد. حتّی جزئيات امور از قبيل البسه و امتعه و اسلحه نيز تجديد شد و قوانين و نظامات هر حکومتی تجديد شد. خلاصه تجديد اندر تجديد است و جميع اين تجديدها از تجدّد فيوضات جليلۀ ربّ‌الملکوت است که کون مجدّد شد. لهذا بايد مردم را به کلّی از افکار قديمه نجات داد تا جميع فکرشان حصر در تعاليم جديده گردد، زيرا روح اين عصر است، نور اين قرن است.

( منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱ )

اگر به اساس اديان الهی نظر کنيم، کل يکی است و اگر رجوع به آن نمائيم کل متّحد و متّفق ميشويم و عَلَم وحدت عالم انسانی در جميع آفاق موج زند. نهايت اين است که بعضی جاهلند، بايد تعليم نمائيم. اطفالند بايد تربيت شوند تا به بلوغ رسند. مريضند بايد به نهايت مهربانی معالجه گردند.

( خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد ۱ )

المحبّة هی النّاموس الأعظم فی هذا الكون العظيم الالهی المحبّة هی النّظام الوحيد بين الجواهر الفرديّة بالتّركيب و التّدبير فی التّحقّق المادّی المحبّة هی القوّة الكلّيّة المغناطيسيّة بين هذه السّيّارات و النّجوم السّاطعة فی الأوج العالی. (محبّت، قانون اعظم عالم آفرینش است. محبّت، نظام یگانه‌ای است که باعث ترکیب جوهرهای منفرد و تحقّق مادّی آن‌ها می‌گردد. محبّت، قوّۀ کلیّۀ الهیّۀ جاذبه در بین سیّارات و ستارگان درخشنده در اوج آسمان است.)

( منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱ )

حضرت بهاءالله ترسیم دایرۀ وحدت نموده‌اند. طرحی برای اتحاد کل بشر و گردهم آوردن جمیع در سراپردۀ وحدت عمومی ایحاد نموده‌اند. این از موهبت الهی است. همه از دل و جان باید بکوشیم تا حقیقت وحدت در میانمان جلوه نماید و همانگونه که تلاش می‌کنیم، قدرت و قوت نصیبمان خواهد شد.(ترجمه)

(ﺧﻄﺎبۀ ﺣﻀﺮت ﻋﺒﺪاﻟﺒﻬﺎء در پاریس در تاریخ ۲۸ اکتبر ۱۹۱۱، ترجمه از کتاب Paris Talks )

ملاحظه نمائيد گل‌های حدائق هر چند مختلف‌النّوع و متفاوت‌اللّون و مختلف‌الصّور و الأشكالند ولی چون از يك آب نوشند و از يك باد نشو و نما نمايند ‌و از حرارت و ضياء يك شمس پرورش نمايند، آن تنوّع و اختلاف سبب ازدياد جلوه و رونق يكديگر گردد. اگر حديقه‌ئی را گل‌ها و رياحين و شكوفه و اثمار و اوراق و اغصان و اشجار از يك نوع و يك لون و يك تركيب و يك ترتيب باشد، به هيچ وجه لطافتی و حلاوتی ندارد ولكن چون از حيثيّت الوان و اوراق و ازهار و اثمار گوناگون باشد، هر يك سبب تزيين و جلوه سائر الوان گردد و حديقه انيقه شود و در نهايت لطافت و طراوت و حلاوت جلوه نمايد و همچنين تفاوت و تنوّع افكار و اشكال و آرا و طبايع و اخلاق عالم انسانی چون در ظلّ قوّۀ واحده و نفوذ كلمۀ وحدانيّت باشد، در نهايت عظمت و جمال و علويّت و كمال ظاهر و آشكار شود. اليوم، جز قوّۀ كليّۀ كلمة الله كه محيط بر حقائق اشياست عقول و افكار و قلوب و ارواح عالم انسانی را در ظلّ شجرۀ واحده، جمع نتواند. اوست نافذ در كلّ اشيا و اوست محرّك نفوس و اوست ضابط و رابط در عالم انسانی.

(الواح نقشۀ ملکوتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۳ )

اُسّ اساس ديانت، خلوص است. يعنی شخص متديّن بايد که از جميع اغراض شخصيّۀ خود گذشته، بايّ وجهٍ کان، در خيريّت جمهور بکوشد و ممکن نيست که نفوس از منافع ذاتيّۀ خود چشم پوشند و خير خود را فدای خير عموم نمايند الّا به تديّن حقيقی.

(رسالۀ مدنیه )

تمدّن حقيقی وقتی در قطب عالم عَلَم افرازد كه چند ملوك بزرگوار، بلند همّت چون آفتاب رخشندۀ عالم، غيرت و حميّت به جهت خيريّت و سعادت عموم بشر به عزمی ثابت و رأی راسخ قدم پيش نهاده. مسئلۀ عمومی را در ميدان مشورت گذارند و به جميع وسائل و وسائط تشبث نموده، عقد انجمن دول عالم نمايند و يك معاهده قويّه و ميثاق و شروط محكمه ثابته تأسيس نمايند و اعلان نموده به اتّفاق عموم هيئت بشريّه مؤكّد فرمايند. اين امر أتّم أقوم را كه فی‌الحقيقه سبب آسايش آفرينش است كل سكّان أرض مقدّس شمرده.

(رسالۀ مدنیه )

تعليم اطفال و پرورش کودکان اعظم مناقب عالم انسان و جاذب الطاف و عنايت حضرت رحمان. زيرا اسّ اساس فضائل عالم انسانيست و سبب تدرّج به اوج عزّت جاودانی.

( منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱ )

حقیقت انسان، فکر اوست نه جسمش. قوای فکری و قوای حیوانی دست در دست هم دارند. اگرچه انسان جزئی از عالم حیوانی است، قوای فکری او برتر از تمامی دیگر مخلوقات است.

اگر فکر انسان دائماً مشغول امور ملکوتی باشد، صورت و مثال الهی گردد. اما اگر فکر متعالی نباشد، محدود به امور این دنیا باشد، انسان بیشتر و بیشتر مادی گردد تا آنجا که به رتبۀ حیوان رسد.

بعضی مردان و زنان به افکار متعالی خود فخر می‌نمایند اما اگر این افکار به مرحلۀ عمل نرسند، بی‌حاصلند. قدرت فکر منوط به جلوه‌گر شدن آن در عمل است. (ترجمه)

(خطابۀ حضرت عبدالبهاء در پاریس در تاریخ ۱۸ اکتبر ۱۹۱۱، ترجمه از کتاب Paris Talks )

فکر جنگ را با فکر قوی‌تر صلح مقاومت کنید. فکر نفرت را با فکر قوی‌تر عشق مقابله نمایید.(ترجمه)

(خطابۀ حضرت عبدالبهاء در پاریس در تاریخ ۲۱ اکتبر ۱۹۱۱، ترجمه از کتاب Paris Talks )

ای احبّای الهی، در اين دور مقدس نزاع و جدال ممنوع و هر متعدّی محروم.

( الواح وصايای حضرت عبدالبهاء )

با يکديگر در نهايت اتّحاد باشيد. ابداً از يکديگر مکدر نشويد. نظرتان به ملکوت حق باشد نه عالم خلق. خلق را از برای خدا دوست داريد نه برای خود. چون برای خدا دوست می‌داريد، هيچ‌ وقت مکدّر نمی‌شويد. زيرا انسان کامل نيست، لابد هر انسانی نقصی دارد. اگر نظر به نفوس نمائيد، هميشه مکدّر می‌شويد. امّا اگر نظر به خدا نمائيد، چون عالم حق، عالم کمال است، رحمت صرف است. لذا برای او همه را دوست می‌داريد، به همه مهربانی می‌کنيد.

( خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد ۲ )

اليوم، الزم امور تعديل اخلاق است و تصحيح اطوار و اصلاح رفتار. بايد احبای رحمان به خلق و خوئی در بين خلق مبعوث گردند كه رائحۀ مشكبار گلشن تقديس، آفاق را معطر نمايد و نفوس مرده را زنده كنند. زيرا مقصود از جلوۀ الهی و طلوع انوار غيب غيرمتناهی، تربيت نفوس است و تهذيب اخلاق من‌فی الوجود، تا نفوس مباركی از عالم ظلمانی حيوانی نجات يافته به صفاتی مبعوث گردند كه تزيين حقيقت انسانی است.

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱ )

اگر از دل و جان آرزوی دوستی با هر نژاد روی زمین را داشته باشید، افکار روحانی و مثبت شما، انتشار خواهند یافت، به آرزو و اشتیاق دیگران بدل خواهند شد و روز به روز آن قدر قوّت خواهند یافت تا به ذهن همۀ انسان‌ها راه یابند.(ترجمه)

( خطابۀ حضرت عبدالبهاء در پاریس در تاریخ ۲۱ اکتبر ۱۹۱۱، ترجمه از کتاب Paris Talks )

یادداشت: