کتابخانه

کتاب اقدس

فهرست مطالب

مقدّمه

سنۀ يک صد و چهل و نه تاريخ بديع مقارن با انقضای يک قرن کامل از صعود حضرت بهاءاللّه، مظهر کلّی الهی است که آئين جهان‌آرايش به تقدير الهی بايد عالم انسانی را به مرحلۀ بلوغ برساند. تجليل اين سنۀ مقدّس توسّط جامعۀ اهل بهاء که مرکّب از عناصر متنوّعۀ نوع بشر است و طیّ يک صد و پنجاه سال حتّی در دورترين نقاط کرۀ ارض تأسيس گرديده خود مبيّن قوّۀ وحدت‌آفرينی است که ظهور جمال مبين در عالم امکان ايجاد فرموده است. دليل ديگری که براين قوّۀ فعّاله شهادت می‌دهد همانا تحوّلات وسيعۀ جهانی در شئون مختلفۀ عصر کنونی است که حضرت بهاءاللّه قبل از وقوع آنها را پيش‌بينی و توصيف فرموده‌اند. چه زمانی مناسبتر از اين است که در حال حاضر ترجمۀ موثّق امّ الکتاب آئين بهائی، کتاب مقدّس اقدس که محتوی حدود و احکام الهی برای دور بهائی است و به ارادۀ الهی لااقل هزار سال امتداد خواهد يافت، اوّل بار به زبان انگليسی طبع و نشر شود.

کتاب مستطاب اقدس در ميان بيش از صد مجلّد از آثار مبارکۀ حضرت بهاءاللّه حايز اهمّیتی بی‌نظير است. دعوی مهيمن و عظيم حضرت بهاءاللّه تجديد بنای عالم است و کتاب اقدس منشور مدنيّتی است عالم‌گير که تأسيسش هدف غائی ظهور آن حضرت محسوب. آنچه از قلم مبارک در اين کتاب مستطاب نازل گرديده کل بر اساس شرايع قبل استوار است. چنانکه ميفرمايند: ”هذا دين اللّه من قبل و من بعد“. لهذا در آئين بهائی مفاهيم قديم با عرفان جديد ظاهر گشته و احکام اجتماعی طبق مقتضيات اين زمان تغيير يافته است تا بشر را به سوی مدنيّتی جهانی هدايت نمايد که در عصر حاضر حتّی اندکی از جلوه و جلالش را تصوّر نتوان نمود.

کتاب مستطاب اقدس حقّانيّت اديان سالفه را تصديق کرده همان حقايق ابدی لن‌يتغيّری را از قبيل وحدانيّت الهی، محبّت به نوع و اهداف اخلاقی و روحانی حيات عنصری که انبيای اولو العزم نازل فرموده‌اند مجدّداً تأييد می‌نمايد. در عين حال آنچه از احکام و حدود که در شرايع سابق وضع شده و حال سدّ راه و مانع ايجاد وحدت عالم انسانی و تجديد بنای جامعۀ بشری است از ميان برمی‌دارد.

شريعت اللّه در اين دور مبارک به حوايج عموم بشر ناظر است. در کتاب مستطاب اقدس احکامی نازل گرديده که در رتبۀ اولی خطاب به گروه خاصّی از جامعۀ بشر است که به آسانی آن احکام را درک می‌نمايند. امّا همان احکام در نزد سايرين که در محيط و آفاق ديگری پرورش يافته‌اند ممکن است در ابتدا مبهم و نامأنوس به نظر آيد. مثلاً حکم تحريم اقرار به معاصی در نزد خلق درکش برای مسيحيان آسان است امّا همين حکم ممکن است موجب تحيّر ديگران گردد. بسياری از احکام کتاب اقدس با احکام اديان سالفه ارتباط دارد علی الخصوص با احکام نازله در قرآن مجيد و کتاب مستطاب بيان يعنی کتب مقدّسۀ دو ظهور حضرت رسول اکرم و حضرت اعلی که بلافاصله قبل از آئين بهائی ظاهر شده‌اند. ضمناً بايد در نظر داشت که هرچند بعضی از احکام کتاب اقدس به گروه خاصّی توجّه دارد وليکن همين احکام جنبۀ عمومی نيز دارد. حضرت بهاءاللّه از طريق احکام مبارکه‌اش متدرّجاً مراتب جديدی از علم و عمل را مکشوف ساخته اهل عالم را به اطاعت از آن دعوت می‌فرمايند. اين احکام به کيفيّتی در قالب کلمات و بيانات الهيّه گنجانده شده تا ذهن خواننده را به اين اصل مسلّم متوجّه سازد که مقصد غائی ازاحکام، در هر موضوعی که باشد، آن است که به جامعۀ انسانی آرامش خاطر بخشد و سطح رفتار و سلوک بشر را ارتقاء دهد و بر عرفان نفوس بيفزايد و هيأت اجتماعيّه را مجتمعاً و منفرداً به حيات روحانی دلالت نمايد.

در سراسر اين سفر جليل موضوع اصلی همانا ارتباط روح انسان با خدای متعال و تحقّق سرنوشت روحانی هر يک از افراد نوع بشر است و اين همواره هدف غائی شرايع الهيّه بوده است. چنانکه حضرت بهاءاللّه می‌فرمايند قوله الاحلی: ”لاتحسبنّ انّا نزّلنا لکم الاحکام بل فتحنا ختم الرّحيق المختوم باصابع القدرة و الاقتدار“. و نيز در بيان عظمت کتاب اقدس می‌فرمايند که او است ”حجّة العظمی للوری و برهان الرّحمن لمن فی الارضين و السّموات“.

هيچ مقدّمه‌ای بر کتاب مستطاب اقدس که آفاق روحانيّۀ جديده‌ای را بر وجه عالم مکشوف می‌دارد کافی و وافی نخواهد بود مگر آنکه خوانندگان را با مراجعی که مصدر تبيين و تشريع‌اند آشنا سازد. اين مراجع به تصريح حضرت بهاءاللّه از اجزاء لاينفکّ نظام مجموعۀ احکام نازله محسوب می‌گردد. پايه و اساس اين نظام مقام و وظيفۀ بی‌مانندی است که حضرت بهاءاللّه در آثار مبارکه و بالاخصّ در کتاب مستطاب اقدس به فرزند ارشد خويش حضرت عبدالبهاء محوّل فرمودند. حضرت عبدالبهاء آن شخصيّت بی نظير و بديل هم مثل اعلای تعاليم پدر آسمانی و هم مبيّن ملهم و مصون از خطای آيات نازله و هم مرکز و محور عهد و پيمانی است که مؤسّس آئين بهائی با پيروان خود بسته است. آن حضرت در طیّ بيست و نه سال دورۀ ميثاق گنجينه‌ای گران‌بها مشحون از تبيين آثار قلم اعلی به عالم بهائی عطا فرموده و ابواب عديده‌ای از معرفت آئين و درک مقاصد عاليۀ حضرت بهاءاللّه بر عالميان گشوده است. حضرت عبدالبهاء در الواح وصايا خلعت ولايت را به حفيد ارشد خويش حضرت شوقی افندی عنايت و ايشان را مبيّن مصون از خطای آثار مبارکه تعيين فرمودند. همچنين الهامات غيبيّه‌ای که در حقّ بيت العدل اعظم به اثر قلم اعلی تصريح گشته و آن مؤسّسه را در تشريع حدوداتی که در کتاب بر حسب ظاهر نازل نشده مختار ساخته در الواح وصايا تأييد و تأکيد گرديده است. بنا بر اين طبق بيان حضرت ولیّ امراللّه هم ولايت امراللّه و هم بيت العدل اعظم را بايد وصیّ منصوص حضرت بهاءاللّه و حضرت عبدالبهاء محسوب داشت و اين دو مرجع اعظم در رأس مؤسّسات نظم اداری قرار گرفته‌اند، نظمی که در کتاب مستطاب اقدس‌ پيش‌بينی گشته و اساسش وضع شده و در الواح وصايای حضرت عبدالبهاء تشريح گرديده است.

حضرت ولیّ امراللّه طیّ سی و شش سال دورۀ ولايت به ارتفاع بنيان محافل روحانيّۀ منتخبه مبادرت فرمودند و با معاونت اين محافل که به بيوت عدل در کتاب اقدس تسميه شده و هنوز در مرحلۀ جنينی می‌باشند با روشی منظّم و مرتّب به اجرای فرمان تبليغی حضرت عبدالبهاء که برای اشاعۀ امر الهی در سراسر عالم طرح گرديده بود مباشرت نمودند و بر اساس آن مؤسّسات قویّ البنيان تشکيلات امريّه سلسله مراحلی را که از لوازم ضروريّۀ انتخاب بيت العدل اعظم بود تدارک فرمودند. بيت العدل اعظم که در سال ١٩۶٣ تأسيس گرديد اعضايش با اکثريّت آراء سرّی بهائيان ذی رأی در سراسر عالم در انتخاباتی که در سه مرحله صورت ميگيرد انتخاب می‌گردند. آيات باهرات حضرت بهاءاللّه و تبيينات و توضيحات مرکز ميثاق و ولیّ امراللّه کل مجموعاً مرجع واجب الاطاعه و اسّ اساس بيت العدل اعظم است.

اگر با نظری دقيق در حدود و احکام الهيّه بنگريم سه جنبه را در آن مشهود می‌بينيم. يکی مختصّ است به رابطۀ افراد با خدای متعال، ديگری مربوط است به امور جسمانی و روحانی که مستقيماً نفعش به افراد راجع، و بالاخره آنچه به رابطۀ بين افراد و بين جامعه و افراد تعلّق دارد. احکام را عموماً ميتوان تحت عناوين ذيل طبقه‌بندی کرد: صلات و صوم، احوال شخصيّه مربوط به ازدواج، طلاق و ارث و يک دسته از احکام ديگر مشتمل بر اوامر و نواهی و خطابات نصحيّه و بالاخره آنچه که ناسخ بعضی از شرايع قبل است. از خواصّ ممتازۀ احکام کتاب اقدس ايجاز آنها است. احکام نازله در کتاب اقدس هستۀ مرکزی قوانين متنوّعۀ وسيعه‌ای است که در قرون آتيه به منصّۀ ظهور خواهد رسيد. بسط اصول و تفصيل متفرّعاتش بنا به اختياراتی که حضرت بهاءاللّه به بيت العدل اعظم تفويض فرموده‌اند به آن هيأت راجع است. حضرت عبدالبهاء در توضيح اين مقام چنين می‌فرمايند:

مسائل کلّيه که اساس شريعت اللّه است منصوص است ولی متفرّعات راجع به بيت العدل و حکمت اين است که زمان بر يک منوال نماند تغيّر و تبدّل از خصايص و لوازم امکان و زمان و مکان است لهذا بيت العدل به مقتضای اين مجری می‌نمايد...

باری مقصود و حکمت ارجاع احکام مدنيّه به بيت العدل اين است و در شريعت فرقان نيز جميع احکام منصوص نبود بلکه عشر عشر معشار منصوص نه اگرچه کلّيۀ مسائل مهمّه مذکور ولی البتّه يک کرور احکام غير مذکور بود بعد علماء به قواعد اصول استنباط نمودند و در آن شرايع اوليّه افراد علماء استنباطهای مختلف می‌نمودند و مجری ميشد حال استنباط به هيأت بيت العدل است و استنباط و استخراج افراد علماء را حکمی نه مگر آنکه در تحت تصديق بيت عدل درآيد و فرق همين است که از استنباط و تصديق هيأت بيت عدل که اعضايش منتخب و مسلّم عموم ملت است اختلاف حاصل نمی‌گردد ولی از استنباط افراد علماء حکماً اختلاف حاصل شود و باعث تفريق و تشتيت و تبعيض گردد و وحدت کلمه بر هم خورد و اتّحاد دين اللّه مضمحل شود و بنيان شريعت اللّه متزلزل گردد.

بيت العدل اعظم به نصّ صريح مختار است که با تغيير مقتضيات زمان احکام و قوانينی را که خود وضع نموده نسخ نمايد يا تغيير دهد ولی هرگز نمی‌تواند احکام منصوصه را نسخ و يا تعديل نمايد. به اين نحو امر ضروری انعطاف و عدم تصلّب و انجماد در شريعت اللّه تحقّق می‌يابد.

بعضی از احکام کتاب مستطاب اقدس مخصوص جامعه‌ای نازل شده که مقدّر است به مرور زمان به وجود آيد. حضرت بهاءاللّه در بارۀ اجرای تدريجی احکام کتاب چنين می‌فرمايند:

اوامر الهيّه به منزله بحر است و ناس به منزله حيتان لو هم يعرفون ولکن به حکمت بايد عمل نمود... اکثری ضعيفند و از مقصود اوليّه بعيد. بايد در جميع احوال حکمت را ملاحظه نمود تا امری احداث نشود که سبب ضوضاء و نفاق و نهاق نفوس غافله گردد قد سبقت رحمته العالم و فضله احاط العالمين بايد به کمال محبّت و بردباری ناس را به بحر معانی متذکّر نمود. کتاب اقدس بنفسه شاهد و گواه است بر رحمت الهيّه.

در توقيعی که حسب الامر حضرت ولیّ امراللّه خطاب به يکی از محافل ملّيه در سنۀ ۱۹۳۵ صادر گرديده در بارۀ اصولی که مربوط به اجرای تدريجی احکام است چنين می‌فرمايند:

احکامی را که حضرت بهاءاللّه در کتاب اقدس نازل فرموده‌اند، در صورتی که اجرايش ‌ممکن و مستقيماً با قوانين مدنی مملکت مغاير نباشد، بر همۀ ياران الهی و تشکيلات بهائی در شرق و غرب عالم فرض و واجب است .... اجرای بعضی از احکام بر قاطبۀ ياران در سراسر جهان هم اکنون لازم و ضروری است. بعضی ديگر از احکام برای زمانی نازل گرديده که به تقدير الهی بايد جامعۀ بشری به وضع ديگری از ميان هرج و مرج کنونی عالم ظاهر و پديدار شود .... تشريع آنچه در کتاب اقدس نازل نشده و همچنين تفاصيل ثانويّه و متفرّعات مربوط به اجرای احکام نازله از قلم اعلی کل به بيت العدل اعظم محوّل گرديده است. اين هيأت مختار است که بر احکام نازله از قلم اعلی ملحقاتی بيفزايد ولی مختار نيست که احکام نازله را هرگز ملغی سازد و يا در آن ادنی تعديلی روا دارد. همچنين ولیّ امراللّه هرگز مجاز نيست که از قاطعيّت حدود و احکام کتاب مستطاب اقدس بکاهد، تا چه رسد به اينکه آن را منسوخ سازد. (ترجمه)

انتشار ترجمۀ کتاب مستطاب اقدس به انگليسی بر تعداد احکامی که در حال حاضر برای بهائيان مغرب‌زمين واجب الاجراء است نمی‌افزايد ولی چون وقتش فرا رسد، به اطّلاع جامعۀ بهائی خواهد رسيد که چه حکم ديگری اجرايش واجب است و در آن زمان هدايت لازمه و تشريعات متمّمه به کل ابلاغ خواهد شد.

احکام کتاب مستطاب اقدس به طور کلّی به ايجاز نازل گرديده است. نمونه‌ای از اين ايجاز را ميتوان در احکامی مشاهده کرد که به صيغۀ مذکّر نازل شده است. اما از تبيينات حضرت ولیّ امراللّه چنين برمی‌آيد که هر حکمی خطاب به مردان که به حقوق و اختيارات زنان مربوط باشد همان حکم را متقابلاً ميتوان با اجرای تغييرات و تعديلات ضروری در بارۀ زن نسبت به مرد نيز منظور داشت، مگر اينکه محتوای حکم تحقّق اين امر را غير ممکن سازد. مثلاً در کتاب مستطاب اقدس ازدواج پسر با زن پدرش تحريم گرديده. حسب الاشارۀ حضرت ولیّ امراللّه ازدواج دختر با شوهر مادرش نيز به همين قياس حرام است. نتائجی که بر اين مطلب مترتّب می‌گردد در پرتو اصل مسلّم تساوی رجال و نساء تأثيرات کلّيه در بر دارد و در مطالعۀ کتاب مستطاب اقدس بايد همواره مورد نظر باشد. از مقتضيات بديهيّۀ طبيعت است که مرد و زن از حيث بعضی از خصوصيات با يکديگر متفاوتند و اين تفاوتهای طبيعی است که زن و مرد را در بعضی از شئون حيات اجتماعی مکمّل يکديگر ساخته است. ملاحظه فرمائيد که در اين مقام بيان حضرت عبدالبهاء چه قدر اهمّیت دارد، می‌فرمايند: ”در اين عصر الهی ... مساوات رجال و نساء جز در مواقع جزئی از جميع جهات اعلان گرديد“.

قبلاً اشاره گرديد که بين کتاب مستطاب اقدس و کتب مقدّسۀ اديان سابقه روابط نزديکی وجود دارد، مخصوصاً با کتاب مبارک بيان که حاوی احکام حضرت اعلی است اين رابطۀ نزديک موجود و مشهود است و اين مطلب در منتخباتی از توقيعات مبارکه که حسب الامر حضرت ولیّ امراللّه صادر گرديده توضيح داده شده چنانچه می‌فرمايند:

آئين مقدّس بهائی يک واحد جامع و کاملی است که امر حضرت اعلی را نيز در بر دارد و اين نکته‌ای است که بايد مورد تأکيد قرار گيرد .... امر حضرت اعلی را نبايد از امر حضرت بهاءاللّه منفصل شمرد. هرچند اوامر منصوصۀ کتاب مبارک بيان منسوخ و احکام کتاب مستطاب اقدس به جای آن وضع گرديده، ولی چون حضرت اعلی خود را مبشّر ظهور حضرت بهاءاللّه اعلان فرمودند، اهل بهاء دور حضرت اعلی و دور جمال ابهی را معاً ماهيّتی واحد محسوب می‌دارند، يعنی ظهور اول را مقدّمۀ ظهور ثانی ميدانند.

حضرت اعلی می‌فرمايند که احکام دور بيان معلّق و مشروط به قبول مظهر بعد است. از اين جهت حضرت بهاءاللّه در کتاب مستطاب اقدس بعضی از احکام بيان را تصويب، بعضی را تعديل و بسياری را رد فرمودند. (ترجمه)

همان طور که کتاب مبارک بيان در اواسط ظهور حضرت اعلی نازل گشت، کتاب مستطاب اقدس نيز در حدود سنۀ ١٨٧٣، يعنی بيست سال بعد از اظهار امر خفی که در سياه چال طهران واقع شد، از قلم اعلی عزّ نزول يافت. حضرت بهاءاللّه در لوحی می‌فرمايند که کتاب اقدس حتّی بعد از نزول تا مدّتی به ياران ايران ارسال نگرديد. حضرت ولیّ امراللّه در مورد الواح نازلۀ بعد از کتاب اقدس چنين می‌فرمايند:

پس از تدوين حدود و احکام مهمّۀ دور بهائی در کتاب مستطاب اقدس حضرت بهاءاللّه آثار مبارکۀ ديگری را تا اواخر ايّام نازل فرمودند که در آن صحائف مقدّسه بعضی از اوامر و اصول اساسيّۀ شريعت اللّه را اعلان و برخی از حقايق نازله از قلم اعلی را تأييد و تأکيد و پاره‌ای از حدود و احکام صادره را توضيح و تفصيل و بشارات و انذارات ديگری را بيان و اوامر فرعيّۀ ‌مکمّل احکام کتاب اقدس را وضع و تشريع فرمودند و جميع اين مطالب در الواح بی‌شماری که تا آخرين ايّام حيات عنصری مبارکش نازل گشته مذکور و مسطور است. (ترجمه)

از جملۀ اين آثار مبارکه رسالۀ ”سؤال و جواب“ است که جناب زين المقرّبين که در ميان کاتبين آثار حضرت بهاءاللّه مقامی والا دارد جمع‌آوری نموده. اين رساله حاوی جوابهائی است که حضرت بهاءاللّه به سؤالات احبّاء عنايت فرموده‌اند و مجموعۀ گران‌قدری است که متمّم کتاب مستطاب اقدس محسوب می‌گردد. الواح مهمّۀ ديگر که ذکر آنها در بيان مبارک حضرت ولیّ امراللّه آمده الواحی هستند که ترجمۀ آنها در سنۀ ١٩٧٨ در مجموعۀ ”الواح جمال اقدس ابهی که بعد از کتاب اقدس نازل شده“ طبع و نشر گرديده است.

حضرت بهاءاللّه چند سنه پس از نزول کتاب مستطاب اقدس نسخی از آن را برای احبّای ايران ارسال و در اواخر ايّام مبارک يعنی سنۀ ١٣٠٨ (١٨٩١–١٨٩٠) امر فرمودند که نصّ آن کتاب مبارک در بمبئی به طبع رسد.

امّا راجع به اسلوب ترجمۀ کتاب مستطاب اقدس به انگليسی ذکر نکاتی چند لازم است. جمال اقدس ابهی به لسان عربی تسلّط کامل داشتند و به اقتضای مقام هر وقت لازم می‌آمد که معنی دقيق مطلبی در الواح و آثار بيان گردد، ترجيح می‌دادند که آيات به لسان عربی نازل گردد. گذشته از اختيار زبان عربی، آيات کتاب مستطاب اقدس به سبکی مهيّج و منيع و مهيمن نازل گرديده و اين کيفيّت را مخصوصاً نفوسی که به ادبيّات لغت فصحی آشنائی دارند بهتر ادراک می‌نمايند. حضرت ولیّ امراللّه در ترجمۀ آثار به اين مسئلۀ اساسی توجّه مخصوص فرمودند که در زبان انگليسی اسلوبی را اتّخاذ فرمايند که هم معنای بيانات مبارکه را دقيقاً برساند و هم در خواننده حالت توجّهی را بوجود آورد که معمولاً از تلاوت آيات اصیله حاصل می‌گردد. لذا در اين مقام شيوۀ کلامی را اختيار فرمودند که حاکی از اسلوبی است که در قرن هفدهم ميلادی در ترجمۀ کتاب مقدّس به کار رفته است. اين اسلوب علوّ سياق آثار جمال اقدس ابهی به زبان عربی را حفظ می‌کند و در عين حال برای خوانندگان معاصر قابل درک است. علاوه بر اين، احاطۀ کاملۀ ملهمۀ حضرت ولیّ امراللّه در فهم معانی و مقاصد حقيقی نصوص مبارکه در ترجمه‌های حضرتش پرتو افکنده است.

گرچه زبانهای عربی و انگليسی از لحاظ لغوی هر دو وسيع و قادر به اداء مطالب به صور متنوّعه‌اند ولی اصولاً ترکيب و بنای دو زبان با يکديگر اختلاف فاحش دارد. لحن آيات کتاب مستطاب اقدس به لسان عربی مبتنی بر بيان جوهر کلام در نهايت ايجاز است. از خصوصيات اين طرز بيان آنکه امور بديهيّه به تلويح ذکر می‌گردد نه به تصريح و چنين شيوه‌ای برای خوانندگانی که سابقۀ فرهنگی و دينی و ادبيشان متفاوت است مشکلاتی ايجاد می‌نمايد. ترجمۀ تحت اللّفظی فقره‌ای که در عربی واضح است در انگليسی ممکن است مبهم باشد. بنابراين در اين گونه موارد لازم است که آنچه در اصل عربی مستتر است در ترجمه انگليسی تصريح شود. در عين حال بايد مراقب بود که استنباطات زائده به اصل مطلب اضافه نشود و بسط معانی محدود نگردد. يکی از مسائل مهمّه‌ای که مترجمين با آن مواجه بوده‌اند و آنان را مجبور می‌ساخت که در ترجمۀ بعضی از عبارات مکرّراً تجديد نظر نمايند اين بود که بين زيبائی کلام و وضوح بيان از يک طرف و مطابقت معانی الفاظ با اصل از طرف ديگر توازنی ايجاد گردد. مسئلۀ مهمّ ديگر آنکه مفاهيم حقوقی و شرعی بعضی از اصطلاحات عربی موارد استعمال متعدّدی دارد که با اصطلاحات مشابهش در زبان انگليسی متفاوت است.

مسلّم است که ترجمۀ کتب و آثار مقدّسه مراقبت خاص لازم دارد و بايد کاملاً با اصل مطابق باشد. اين امر به خصوص در مورد کتاب احکام اهمّیت تامّ دارد که مبادا خواننده را از حقيقت مطلب منحرف سازد و يا به مجادلات بی‌ثمر مشغول دارد. به نحوی که پيش‌بينی ميشد ترجمۀ کتاب مستطاب اقدس کاری بسيار مشکل بود و مستلزم آن گرديد که با افراد متبحّر و خبره در بلاد عالم مشورت شود. چون تقريباً يک ثلث کتاب را حضرت ولیّ امراللّه ترجمه فرموده بودند، لازم بود که حتّی المقدور بقيۀ کتاب با رعايت اين موازين سه گانه ترجمه گردد، يعنی صحّت معنی، زيبائی کلام و هم‌‌آهنگی با اسلوب ترجمۀ حضرت ولیّ امراللّه.

ميتوان گفت که ترجمۀ اين سفر جليل از لحاظ تطابق با اصل فی الجمله به مرحله‌ای رسيده که حال قابل انتشار است. معذلک شبهه‌‌ای نيست که اين ترجمه موجب عرضۀ سؤالات و پيشنهادهائی خواهد شد که محتملاً مطالب مندرجه در آن را روشنتر خواهد ساخت. برای امور ترجمه و مقابله و تصحيح و تهيّۀ توضيحات و يادداشتها لجنه‌هائی انتخاب گرديد و اين هيأت از مجهودات و دقّت کامل اعضای منتخبه در انجام وظايف محوّله اظهار امتنان فراوان می‌نمايد و مطمئن است که خوانندگان از قرائت اين اوّلين ترجمۀ مصوّبۀ کتاب مستطاب اقدس به زبان انگليسی لااقل تا حدّی محدود به جلال و عظمت امّ الکتاب دور بهائی وقوف خواهند يافت.

جهانی که در آنيم به تاريکترين مرحله از تحوّلات اين عصر رسيده که از نظر تغييرات اساسی در تاريخ پرآشوب خود بی‌سابقه است. اهل عالم از هر نژاد و ملّت و دين با اين فرصت خطير مواجه گشته‌اند که از تعلّقات ملّی و تباينات قومی که بين آنان جدائی افکنده قدم فراتر نهند و در ظلّ وحدت عالم انسانی درآيند و کرۀ ارض را وطنی واحد شمارند. حضرت بهاءاللّه می‌فرمايند: ”اصلاح عالم و راحت امم ... ظاهر نشود مگر به اتّحاد و اتّفاق“. اميد است که انتشار ترجمۀ کتاب مستطاب اقدس در تحقّق اين مقصد جليل و وسيع النّطاق حرکتی تازه بخشد وابواب جديدی را برای احيای عموم اهل عالم بگشايد.

بيت العدل اعظم