۱۳ آبان ۱۳۳۶ ه.ش. (۴ نوامبر ۱۹۵۷ میلادی)، حضرت شوقی افندی در حالی که فقط ۶۰ سال سن داشتند به یکباره پس از یک حملۀ آنفولانزا، در لندن چشم از این عالم فروبستند و در مراسمی که ۵ روز بعد برگزار شد، در محلی که در آن زمان گورستان بزرگ شمال لندن نام داشت به خاک سپرده شدند.
سال بعد ستونی ساده از جنس همان مرمر سفیدی که خود برای آرامگاه اعضای خانوادۀ عالیقدرشان در حیفا انتخاب کرده بودند، در محل دفنشان بنا شد. بر بالای این ستون یک کرۀ زمین قرار گرفته که نقشۀ آفریقا در قسمت جلوی آن حک شده تا نمایانگر عشق عمیق ایشان به این قاره و روحانیت مردمانش باشد. برفراز این کره، عقاب بزرگی از جنس برنز نشسته است که نسخهای از یک مجسمۀ ژاپنی است که حضرت شوقی افندی در اتاق خود قرار داده بودند و به دلیل زیبایی و واقعگرایانه بودنش همیشه مورد ستایش ایشان بود.
آرامگاه حضرت شوقی افندی امروز بخشی از گورستان نیو ساوت گیت و مکانی برای دعا و توجه بازدیدکنندگان از سراسر جهان میباشد.
آرامگاه ابدی حضرت شوقی افندی در گورستان نیوساوتگیت لندن. بر روی ستون، این جملات از الواح وصایای حضرت عبدالبهاء در توصیف حضرت شوقی افندی حک شده است:«و هو فرع مقدّس مبارک منشعب من الشّجرتین المبارکتین. طوبی لمن استظلّ فی ظلّه الممدود علی العالمین.» (او شاخۀ مقدس مبارکی از دو درخت مبارک است. خوشا به حال آن که در سایهاش که بر سر جهانیان گسترده است، آرام گیرد.)
بهائیان عالم با وجود اندوه فراگیر حاصل از درگذشت ناگهانی ولیامرشان و در وضعیتی که هیئت حاکمۀ عالی بینالمللی تعیین شده توسط حضرت بهاءالله هنوز انتخاب نشده بود، به نحوی فوقالعاده موفق به حفظ وحدت و تمرکز خود شدند.
به مدت پنج سال و نیم از زمان درگذشت حضرت شوقی افندی تا زمانی که بیت العدل اعظم توانستند رهبری دیانت بهائی را در سال ۱۳۴۲ه.ش. ( ۱۹۶۳ میلادی) به عهده بگیرند، تنها مسیر ایمن برای جامعه، پیگیری متمرکز و جدی برنامۀ حضرت ولیامرالله برای گسترش و تحکیم جامعۀ بهائی بود. در این مسیر، جامعۀ بهائی مورد هدایت و تشویق هیئتی از مؤمنان با تجربه و متعهد قرار داشت که توسط شخص حضرت ولیامرالله تشکیل شده بود.
حضرت بهاءالله در طول دوران زندگیشان چند تن از بهائیان برجسته را به عنوان «ایادی امرالله» تعیین نموده بودند. حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای خود نقش این افراد را به طور رسمی تعريف نمودند و وظایف آنها را، از جمله صیانت و تبلیغ امر، مورد تشریح و تأکید قرار دادند و مرقوم کردند که وظیفۀ انتصاب و هدایت ایادیان امرالله آینده بر عهدۀ ولیامرالله است.
حضرت شوقی افندی در طول شش سال آخر زندگیشان، ۳۲ نفر را به عنوان ایادی امرالله منصوب کردند. در هنگام درگذشت ایشان، ۲۷ تن از این افراد در قید حیات بودند. ایشان در پیامی که تنها چند هفته پیش از درگذشتشان نوشتند ایادیان امرالله را با عنوان «حارسان اعظم جامعۀ جنینی امر حضرت بهاءالله» توصیف نمودند. ۱
پس از درگذشت حضرت شوقی افندی، تصمیم قاطعانۀ این «حارسان اعظم» بر این شد که رهبری آئین بهائی را به عهده گرفته و عالم بهائی را بالاترین سرعت به سوی انتخابات بیت العدل اعظم پیش برند. این تصمیم با موافقت و وفاداری کامل از طرف محفلهای روحانی ملی و بهائیان سراسر عالم پذیرفته شد. ایادیان امرالله، مدت کوتاهی پس از عهدهدار شدن موقت مسئولیت آئین بهائی اعلام نمودند که انتخابات بیت العدل اعظم در اردیبهشت ۱۳۴۲ ه.ش. (آوریل ۱۹۶۳ میلادی) برگزار خواهد شد.
ایادیان امرالله جامعۀ بهائی را جهت تحقق بخشیدن به اهداف نقشۀ ده ساله که توسط حضرت ولیامرالله در سال ۱۳۳۱ ه.ش. (۱۹۵۳ میلادی) آغاز شده بود یاری کردند. تحت رهبری ایشان، تعداد محفلهای روحانی ملی به بیش از دو برابر افزایش یافت و از ۲۶ محفل در هنگام درگذشت حضرت شوقی افندی به ۵۶ محفل رسید که در اولین انتخابات بیت العدل اعظم شرکت نمودند.
حضرت شوقی افندی با پیروی دقیق از شرایطی که حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا جهت انتصاب ولیامرهای آینده مطرح نموده بودند، قبل از درگذشتشان جانشینی برای خود تعیین نکردند. ایشان فرزندی نداشتند و از دیگر نوادگان ذکور حضرت بهاءالله کسی باقی نمانده بود که به امر وفادار و از خصائل روحانی لازم برای ولایت امر برخوردار باشد. پس از درگذشت حضرت شوقی افندی، تمامی ایادیان امرالله اسنادی را به امضا رساندند مبنی بر اینکه هیچگونه وصیتنامۀ مکتوبی از حضرت شوقی افندی که در آن فردی را به جانشینی تعیین کرده باشند، پیدا نکردهاند.
پس از درگذشت حضرت شوقی افندی، تلاشهایی برای ایجاد تفرقه در جامعۀ بهائی صورت گرفته است، اما قوت و وحدت جامعۀ بهائی چنان است که این اقدامات همواره بیحاصل میماند. هنگامی که در سال ۱۳۳۹ ه.ش. (۱۹۶۰ میلادی) یکی از مسنترین ایادیان امرالله، چارلز میسون ریمی، که در آن زمان بیش از ۸۰ سال سن داشت، خود را «جانشین موروثی» حضرت ولیامرالله معرفی کرد، ادعای بیاساسش با استقبال بسیار کمی روبه رو شد. وی در سال ۱۳۵۲ ه.ش. (۱۹۷۴ میلادی) در حالی چشم از جهان فروبست که حتی اندک افرادی که در ابتدا به خود جذب نموده بود، توجهی به او نداشتند.
تنها بیت العدل اعظم این مرجعیت را داشتند که امکان وجود ولیامر دیگری را مطابق با شرایط انتصاب وی در الواح وصایای حضرت عبدالبهاء تأیید نمایند. بیت العدل اعظم پس از تشکیل در سال ۱۳۴۲ ه.ش. (۱۹۶۳ میلادی)، اعلان نمودند که هیچ راهی برای تعیین ولیامر یا تشریع قوانینی که انتصاب ولیامر دیگری را برای جانشینی حضرت شوقی افندی امکانپذیر سازد، نيافتهاند.
با یاری و همت ایادیان امرالله بود که دیانت بهائی در سالهای بحرانی پس از درگذشت حضرت شوقی افندی، متحد و محفوظ باقی ماند. بیت العدل اعظم دربارۀ این حارسان اعظم امر اینگونه میگویند: «چنین درجهای از خویشتنداری قاطع، وفاداری مطلق و از خود گذشتگی کامل، از جانب رهبران یک دین که به ناگاه خود را از هدایت الهامبخش الهی محروم یافتهاند، در سراسر تاریخ ادیان بیسابقه است.» ۲ (ترجمه)