بیت العدل اعظم از طریق مکاتبات خود، تحلیل، هدایت و بینشی برای جامعۀ جهانی در حال گسترش بهائی ارائه میدهند تا در ساخت تمدنی جهانی مشارکت کند. هر سال، اول اردیبهشت ماه، روز اول عید رضوان، پیامی با عنوان «پیام رضوان» خطاب به جامعۀ بهائی منتشر میگردد. همچنین بیت العدل اعظم در برخی موارد پیامهایی خطاب به کل اجتماع صادر مینمایند و دربارۀ مسائل اساسی و مهم مرتبط با سعادت و رفاه مردمان جهان دیدگاههایی ارائه میدهند.
در این قسمت بخشهای کوتاهی از پیامهای بیت العدل اعظم آورده شده است. مجموعۀ کاملتری از این پیامها در کتابخانۀ بهائی در دسترس است.
عدم وحدت و اتحاد اُسّ اساس جمیع مشکلاتی است که کرۀ ارض به کمال شدت از آن در رنج است. این عدم وحدت در جمیع شئون زندگانی نفوذ و رسوخ کرده و مبنای جمیع منازعات اساسی بین ملل و اقوام عالم است. از آن وخیمتر عدم اتحادی است که در بین ادیان و نیز در داخل ادیان شیوع دارد و سبب تباهی تاثیر و نفوذ روحانی و اخلاقی میگردد، تاثیر و نفوذی که ایجاد آن هدف اصلی ادیان است.
(پیام ۲۶ نوامبر ۱۹۹۲ خطاب به بهائیان جهان)
جامعه بهایی با جدیت بسیار و در چارچوب نقشههای جهانی بیت العدل اعظم، موفق به استقرار الگویی از حیات بهایی شده است که رشد روحانی فرد را ترویج و قوای گروهی اعضایش را در جهت احیای روحانی عالم انسانی هدایت میکند. جامعه، قابلیت آن را یافته است که پیام الهی را به تعداد کثیری از نفوس مستعده ابلاغ کرده، آنان را به شریعۀ ایمان وارد نماید و ادراکشان را نسبت به اُسّ اساس دیانتی که پذیرفتهاند، عمیق سازد. همچنین آموخته است که چگونه حکم مشورت را که از فم شارع امر الهی نازل شده به عنوان وسیلهای موثر برای تصمیمگیری دسته جمعی به کار گیرد و اعضای خود را در استفاده ار آن تعلیم دهد. برنامههایی برای تربیت روحانی و اخلاقی اعضای جوان خود طرحریزی نموده و استفاده از آنها را نه تنها به کودکان و نوجوانان بهایی، بلکه به نسل جوان امروز عرضه کرده است. از گنجینۀ مهارتهای موجودش استفاده کرده موفق به تهیه مجموعهای غنی از کتب و نوشتهها به زبانهای مختلف، شامل مجلداتی دربارۀ نیازهای جامعۀ بهایی و مسائل مورد علاقۀ عامۀ مردم، شده است. به طور فزایندهای به امورات اجتماع پرداخته و انجام تعداد معتنابه از پروژههای توسعۀ اجتماعی و اقتصادی را به عهده گرفته است.
(پیام رضوان ۲۰۰۶ خطاب به بهائیان جهان)
هزاران هزار نفوس که نمایانگر تنوع نوع بشر هستند، در محیطی جدی و در عین حال روحافزا به مطالعۀ سیستماتیک آیات خلاقۀ الهیه مشغولند. در حالی که میکوشند تا بینشی را که بدینسان کسب کردهاند از طریق فرایندی متشکل از عمل، تفکر و مشورت به کار بندند، مشاهده میکنند که قابلیتشان برای خدمت به امر الهی به سطح تازهای افزایش مییابد. این نفوس در شرایط گوناگون، در پاسخ به آن اشتیاق قلبی که هر انسان برای راز و نیاز با خالق خود دارد، به عبادت همگانی قیام مینمایند، در دعا و مناجات به دیگران میپیوندند، استعدادهای روحانی را بیدار میکنند و روشی از زندگی را در پیش میگیرند که به خصیصۀ نیایش و عبادت متمایز است. با دیدار از یکدیگر و ملاقات خانوادهها، دوستان و آشنایان در بارۀ مسائل روحانی به بحثهای مفید و پرثمر میپردازند، بر اطلاعات امری خود میافزایند و با ابلاغ پیام حیاتبخش حضرت بهاءالله جمع روزافزونی از مردم را به این مشروع عظیم روحانی پذیرا میشوند. با آگاهی از آرمانهای کودکان جهان و نیازشان به تعلیم و تربیت روحانی، مساعی خود را گسترش میدهند تا گروههای روزافزونی را به کلاسهایی دعوت نمایند که کانونهای جذب نونهالان شده و بنیان امر مبارک را در جامعه مستحکم میسازد. به نوجوانان یاری میدهند که در این مرحلۀ خطیر از زندگی خویش راه خود را بیابند تا بتوانند قوای خود را صرف پیشبرد تمدن بشری نمایند. و سرانجام با کثرت نیروی انسانی، تعداد فزایندهای از احبا قادرند ایمان خود را از طریق افزایش مجهوداتی که پاسخگوی نیازهای عالم انسانی در ابعاد مادی و روحانیاش میباشد ابراز دارند.
(پیام رضوان ۲۰۰۸ خطاب به بهائیان جهان)
در دارایی یك جامعه كودكان گرانبهاترین گنجینهاند زیرا اطفال امید و ضامن آیندهاند. كودكان حامل بذرهایی هستند كه خصوصیات جامعۀ فردا را دربردارند. خصوصیاتی كه بیشتر در اثر رفتار بزرگسالان، یا در اثر قصور و كوتاهی آنان، شكل میپذیرد. كودكان اماناتی هستند كه هر جامعهای كه آنها را نادیده گیرد نمیتواند از كیفر چنین غفلتی در امان بماند. محبت همه جانبه به اطفال، نحوۀ رفتاری كه با آنان داریم،كیفیت توجهی كه به آنها مبذول میكنیم، طرز سلوك و رفتار بزرگسالان نسبت به كودكان، همه عبارت از جنبههای حیاتی طرز توجه وتلقی مورد لزوم است. محبت لازمهاش انضباط است و شهامت اینكه كودكان را به سختی عادت دهیم، نه اینكه اطفال را به هوی وهوس خود واگذاریم تا كاملاً خودرو بارآیند. باید محیطی بوجود آورد كه اطفال احساس كنند به جامعه تعلق دارند و در اهداف و مقاصد جامعه شریك و سهیم گردند.
(پیام رضوان ۲۰۰۰ خطاب به بهائیان جهان)
تداوم بخشیدن به جهل و نادانی از غمانگیزترین انواع جور و ستم است و موجب استحکام و ابقای تعصبات گوناگون میگردد، تعصباتی که مانعی در راه تأسیس وحدت عالم انسانی است، وحدتی که در عین حال هم هدف و هم اصل اجرایی امر حضرت بهاءالله میباشد. دسترسی به دانش حق هر یک از افراد بشر است و مشارکت در ایجاد، به کارگیری و انتشار آن مسئولیتی است که هر فردی بر حسب استعداد و توانایی خود باید به جهت شرکت در مشروع عظیم بنای یک تمدن جهانی بر عهده گیرد. عدالت مشارکت عمومی را ایجاب مینماید. در نتیجه، اگرچه اقدام اجتماعی ممکن است عرضۀ کالا و خدمات را به صورتی شامل شود اما مقصد آن در درجۀ اول باید ایجاد توانمندی در جمعیت مورد نظر باشد تا بتوانند در ساختن یک جهان بهتر مشارکت نمایند.
(پیام رضوان ۲۰۱۰ خطاب به بهائیان جهان)
در سراسر تاریخ بشر، تعامل بین این سه عامل (افراد، موسسات و جامعه) همیشه با مشکلات همراه بوده است. فرد فغان آزادیخواهی به پا میکند، مؤسسات خواستار فرمانبرداری هستند و جامعه مدعی اولویت میباشد. هر اجتماعی روابط پیونددهندۀ این سه عامل را به نوعی تعیین نموده و دورههایی از ثبات و آشوب داشته است. امروزه در این عصر انتقال در حالی که بشریت در تلاش برای رسیدن به بلوغ جمعی خود میباشد، نه تنها این روابط، بلکه مفهوم فرد، مفهوم مؤسسات اجتماعی و مفهوم جامعه در معرض هجوم بحرانهای بیشمار است. بحران مرجعیت در سراسر جهان، خود دلیل کافی بر این ادعا است. سوء استفاده از قدرت مرجعیت آنچنان دردناک و بیزاری و سوء ظن حاصله در حال حاضر آنچنان عمیق است که جهان روز به روز بیشتر لگامگسیخته و غیر قابل اداره میگردد، وضعی که سست شدن پیوندها در سطح جامعه آن را بسیار وخیمتر نموده است.
پیروان اسم اعظم همگی به خوبی میدانند که منظور از این ظهور اعظم ایجاد یک خلق جدید است. «...اوّل کلمة خرجت من فمه و اوّل ندآء ارتفع منه بمشیّتک و ارادتک انقلبت الأشیآء کلّها و السّمآء و ما فیها و الأرض و من علیها....» (نخستین کلمهای که از دهان او خارج شد و نخستین ندایی که از آن بلند شد، به خواست و ارادۀ تو همه چیز و آسمان و آنچه در آن بود و زمین و آنکس که بر او بود را تقلیب نمود.) افراد، مؤسسات و جامعه، سه شرکتکنندۀ نقشه ملکوتی، تحت تأثیر مستقیم قوای خلاقۀ ظهور حضرت بهاءالله در حال تقلیب هستند و مفهومی جدید از هر یک، متناسب با نیاز بشری که به مرحلۀ بلوغ خود نزدیک میشود، در حال بروز است. روابطی که این سه شرکتکننده را به هم پیوند میدهد نیز در حال تحولی عمیق میباشد و قوای تمدنسازی به عرصه وجود میآید که تنها با پیروی از تعالیم مبارک ایجاد میشود. خصایص مشخصۀ این روابط، همکاری و وابستگی متقابل که نمایانگر همبستگی همهجانبۀ حاکم بر عالم خلقت است، میباشد. به این ترتیب فرد بدون توجّه به «منافع ذاتیه و فوائد شخصیه»، خود را «چون افراد بندگان غنی مطلق» میشمرد و تنها آرزویش اجرای احکام او است. به این ترتیب احبای عزیز درمییابند که «عواطف و احساسات فراوان و حسن نیت و کوشش بسیار» اگر در مجاری صحیح جریان نیابد، فواید محدودی خواهد داشت، «آزادی بیقید و بند فردی باید با مشورت دوطرفه و فداکاری تعدیل گردد، و روحیۀ ابتکار و عمل باید با درکی عمیقتر از ضرورت هماهنگی اقدامات و تعهدی کاملتر نسبت به خیر و مصلحت عموم، تقویت گردد.» و بدین ترتیب همگی میتوانند میادین فعالیتی را که فرد میتواند از آن طریق به بهترین وجه ابتکار شخصی خود را نشان دهد از کارهایی که فقط مربوط به مؤسسات امری است به آسانی تشخیص دهند. همان طور که حضرت عبدالبهاء میفرمایند احبا «به جان و دل» اوامر مؤسساتشان را اطاعت میکنند تا «امور انتظام یابد و ترتیبی حاصل کند.» البته این اطاعت، کورکورانه نیست بلکه اطاعتی است که حاکی از ظهور بلوغ نوع انسان است، انسانی که به مقتضیات یک نظام به وسعت و عظمت نظم بدیع جهانی حضرت بهاءالله پیبرده است.
(پیام ۲۸ دسامبر ۲۰۱۰ خطاب به کنفرانس هیئتهای مشاورین قارهای)
صلح بزرگی که آرزوی دل و جان نیکاندیشان جهان در قرون و اعصار بوده و در بارهاش عارفان و شاعران در نسلهای پی در پی سخن گفته و در کارگاه خیال نمودارش ساختهاند ، صلحی که تحققش نوید تمام کتب مقدسه در هر دور بوده حال به دستیابی ملل عالم نزدیک گشته است .این اولین بار در تاریخ جهان است که میتوان تمام کرۀ زمین را با وجود اختلافات بیشمار مردمش به شکل یک واحد مجسم کرد . پس استقرار صلح جهانی نه تنها امکان دارد بلکه اجتنابناپذیر است و مرحلۀ دیگری از ترقی و تکامل عالم است...
(بیانیۀ وعدۀ صلح جهانی)
تحریم سلاحهای اتمی و منع گازهای سمی و غیر قانونی ساختن جنگهای میکربی، ریشهء علل جنگ را در جهان خشک نمیکند و هر چند این اقدامات عاملی از عوامل مهم استقرار صلح محسوب است، باز به خودی خود سطحیتر از آن است که بتواند نفوذی عمیق و پایدار داشته باشد... بلکه یک شالودهء صحیح و موثق بینالمللی باید یافت تا چارهء کار گردد.
(بیانیۀ وعدۀ صلح جهانی)
با گذشت هر روز این خطر فزونی مییابد که شعلۀ تعصّبات دینی چنان آتشی در سراسر جهان برافروزد که عواقب موحش آن خارج از حد تصور است. حکومتهای مدنی به تنهایی قادر به دفع چنین خطری نیستند. همچنین نباید این امید واهی را در دل بپرورانیم که صرفاً دعوت به تساهل و تسامح میتواند مخاصماتی را که به نام خدا و دین صورت میگیرد فرو نشاند. حل این بحران مستلزم آنست که رهبری دینی مانند کسانی که راه مقابله با تعصبات ویرانگر مشابهی از قبیل تعصبات نژادی، جنسی و ملی را به روی اجتماع گشودند، گذشته را با قاطعیت کنار بگذارد. اِعمال نفوذ در امور وجدانی تنها وقتی قابل توجیه است که برای خدمت به رفاه نوع بشر باشد. و در این خطیرترین نقطۀ عطف در تاریخ تمدن، نیازهای این خدمت کاملاً واضح است. حضرت بهاءالله تأکید میفرماید که "مقصود اصلاح عالم و راحت امم بوده. این اصلاح و راحت ظاهر نشود مگر به اتّحاد و اتّفاق".
(بیانیۀ خطاب به رهبران ادیان جهان)