کتابخانه

توقيعات مباركۀ حضرت ولیّ‌امر‌اللّه خطاب به احبّاى شرق

فهرست مطالب

توقیع مبارک نوروز ١١٣ بدیع

مستخرجاتی از توقیع منیع مبارک حضرت ولیّ‌امر‌اللّه

یا معشر المؤمنین و المؤمنات احیّیکم من هذه البقعة الاحدیّة المبارکة المقدّسة المطهّرة النّورآء بقلب خافق بمحبّتکم و فؤاد منجذب بنفحات ذکرکم و لسان ناطق بثنائکم و محامدکم و عین دامعة لضرّکم و اضطهادکم و روحٍ مهتزّ ببشاراتکم و عظیم ولائکم و ولهکم و اشتعالکم و صبرکم و اصطبارکم و ثباتکم و استقامتکم و خدماتکم و مجهوداتکم و فتوحاتکم تکریماً لاسمه الاعزّ العزیز و اجلالاً لظهوره الامنع المنیع و اعزازاً لمیثاقه الأمتن المتین و تعظیماً لشعائر دینه الاقوم القویم واثباتاً لاصول نظمه الأبدع البدیع و امداداً لجهاده الأکبر الکبیر و کشفاً لأسرار شرعه الأمجد المجید و تمهیداً لاعلان أمره الأوعر الافخم الأنور الأقدس المبرم الخطیر

صلوات اللّه و الطافه و عزّه و بهآئه علیکم یا احبّاء اللّه و امآئه و خیرة خلقه و رعاة اغنامه و مشاعل حبّه و مصابیح هدایته و امنآء أمره طوبی لکم الف طوبی لکم یا عزّاً لکم و یا روحاً لکم بما اجبتم ندائه و وفیتم بمیثاقه و ثبّتّم اقدامکم علی صراطه و اعتصمتم بحبله و حملتم الشّدائد فی سبیله و ترکتم اوکارکم و هجرتم اوطانکم تنفیذاً لأمره و افترقتم من اقاربکم و فدیتم راحتکم طلباً لمرضاته و دعوتم النّاس فی مشارق الارض و مغاربها لاستظلال فی ظلّه و اقتدیتم بالّذین سبقوکم من آبائکم و اجدادکم فی هدایة خلقه و تبلیغ رسالته و الانقطاع عن کلّ ما سواه و التّرنّح من صهبآء الشّهادة حبّاً لجماله و بذلتم ما وهبکم ربّکم لاعزاز دینه و ترویج مبآدئه و کشف اسراره و تعمیم تعالیمه و استحکام دعائم نظمه و اثبات استقلال شریعته و اشتهار صیت امره الأعظم العظیم

تاللّه تنظرکم فی هذا الحین عیون اهل ملإ الأعلی و تستبرکنّ بأنفاسکم سکّان رفرف البقآء و یشیرنّ الیکم اهل سرادق الأبهی و تتهلّل لنصرکم و ظفرکم وجوه حوریّات القدس فی الجنّة العلیا و تسبّح ملائکة الأمر حول حرم الکبریآء و یمجّدکم فی مقابلة العرش سیّدکم و محبوبکم مرکز عهد اللّه الأمتن الاسمی و یبارککم ربّکم و مولاکم النّقطة ‌الأولی مبشّر امره الأسنی سلطان الرّسل قرّة عین الأنبیآء و یخاطبکم لسان العظمة فی بحبوحة الفردوس جمال اللّه البهیّ الأبهی مبعث الرّسل بارئکم و موجدکم بأن یا احبّائی و حفظة امانتی و هداة خلقی طوبی لکم بشری لکم مرحی بکم من هذه المنحة العظمی انتم النّاصرون لأمری انتم الشّاربون من رحیق حبّی انتم اعلام نصرتی فی مملکتی انتم المختارون فی ملکوتی انتم المتّکئون علی وسادة عزّی طوبی لمن تأسّی بکم و سلک فی منهاجکم تاللّه یؤیّده روح الأعظم کما ایّدناکم من قبل و من ‌بعد ان استقیموا علی هذا الصّراط ایّاکم ایّاکم ان تخوّفکم جنود الجبابرة و سطوة الفراعنة ایّاکم ایّاکم ان تمنعکم عن ادآء رسالات ربّکم و مولاکم و محبوبکم دولة هاتک او لومة لائم او صولة ظالم او شوکة فاتک سوف یدمدم علیهم العذاب کما دمدم علی الّذین کانوا من قبلهم و انّ هذا لوعد غیر مکذوب ...

ای یاران ارجمند دریغ و افسوس که در کشور مقدّس ایران موطن اصلی جمال موعود مهد آئین ربّ ودود جمهور سکّانش از شعشعات انوار این امر عظیم تا بحال پس از تجاوز از صد سال مهلت غافل و ذاهل در سبات عمیقند و بکابوس ثقیل گرفتار و بر اصنام اوهام عاکف قلوبشان از نفحاتش محروم و ابصارشان مرمود و اسیر قیود در بعد ابعدند بل معترض و مخالف و در اطفاء سراج وهّاج امر ذو الجلال ساعی و جاهد تراهم فی وادی الأوهام هائمین و فی خوضهم لاعبین ...

این است که از قلم اعلی این کلمات درّیّات و این شهادت عظمی نازل قوله جلّت عظمته

"قسم بآفتاب حقیقت که اگر آن حضرت در مملکت دیگر ظاهر میشد البتّه مقامش مرتفع و امرش ظاهر و نورش باهر و کلمه‌اش محیط می‌گشت"

و از قلم میثاق مؤیّداً لما صدر من القلم الأعلی این شهادت اتمّ اوفی نازل "این کوکب روشن اگر از مطلع انجمن اوروپ طالع شده بود حال ملاحظه میفرمودی که چه شور و ولهی بود و چه ولوله و طربی" و ایضاً میفرماید "شمس حقیقت اگر در سائر اقالیم اشراق نموده بود تا بحال اشعّه‌اش جهانگیر گشته بود زیرا اهل آن اقلیم قدر این فضل عظیم را میدانستند ولو مؤمن نبودند مسرور بودند" ...

ای هموطنان جمال قدم و اسم اعظم روحی لضرّکم الفدآء سلطان قدم مسلّی اعظم میفرماید قوله ما احلی بیانه و ما ابهی عزّه و ذکره "یا حمامة الوفآء خاطبی الضعفآء انّه اذا وجدتم الضّرّآء اشتدّت و البأسآء امتدّت و الأرض ارتجفت و الجبال ارتعدت و زوابع الشّدائد احاطت و بحور البلایا فاحت و اریاح الرّزایا هاجت و طوفان الامتحان احاط الامکان علیکم بالصّبر الجمیل فی سبیل ربّکم الجلیل" "قل یا حزب اللّه ایّاکم ان تخوّفکم قدرة العالم او تضعفکم قوّة الأمم او یمنعکم ضوضآء اهل الجدال او تحزنکم مظاهر الجلال کونوا کالجبال فی امر ربّکم المقتدر العزیز المختار" "قل ایّاکم ان تضعفکم اقویآء الأرض او تخوّفکم امرآء البلاد توکّلوا علی اللّه و فوّضوا الأمور الیه انّه ینصرکم بالحقّ و هو المقتدر علی ما یشآء و فی قبضته زمام الاقتدار" "ایّاکم ان تحزنکم سطوة الظّالمین و ظلم المعتدین" "لا تحزنکم کثرة الأعداء سوف یجعلهم اللّه هبآءً و لا تسمع ضوضائهم الّا کطنین الذّباب انّه کان بکلّ شیء علیما"

قسم باسم اعظم که این بلای ادهم را رخائی عظیم از عقب چنانچه صریحاً میفرماید "عنقریب معرضین نادم و خاسر مشاهده شوند و مقبلین بکمال عزّ و تمکین هذا حتم عند ربّک" و ایضاً میفرماید "اگر در این ایّام مشهود و عالم موجود فی‌الجمله بر خلاف رضا از جبروت قضا واقع شود دلتنگ مشوید که ایّام خوش رحمانی آید و عالمهای قدس روحانی جلوه نماید و شما را در جمیع آن ایّام و عوالم قسمتی مقدّر و عیشی معیّن و رزقی مقرّر است البتّه بجمیع آنها رسیده فائز گردید" ید غیبی در کار است و محتسب حقیقی ناظر و مراقب و بیدار اریاح عدلیّه بارادۀ ازلیّۀ نافذۀ مولی البریّة در میقات معلوم مرور نماید و این ظلمهای وارده بفرمودۀ مظهر احدیّه تدارک عدل اعظم مینماید و این انقلاب و هیجان بنفسه مقدّمۀ نجات و استخلاص آن ستمدیدگان و شیفتگان روی جمال رحمن از قیود صد سالۀ امر یزدان در آن سامان است و منتهی بحلول عصر جدید و ورود جامعۀ پیروان امر ربّ مجید بمرحلۀ ثالث که مرحلۀ انفصال آئین بدیع و منیع از شرع منسوخ و عتیق است خواهد گشت تمهیداً لرفع علم استقلال دینه الأعّز الأشرف الأفخم العظیم کلمات درّیّات را که در این مقام از قلم اعلای محیی الأنام صادر بیاد آورید قوله الأحلی "لعمر اللّه مظلومیّت بسیار محبوب است ... ایّام غلبۀ ظاهره خواهد آمد ولکن این لذّت را نخواهد داشت و اگر درست ملاحظه کنی عظمت امر را با حالت مذکوره مشاهده نمائی "

ای یاران رشید پروفا چه ‌قدر شکرانه لازم و چه ‌قدر حمد و ثنا سزاوار که در حمل این ثقل اعظم و تحمّل این بلاء ادهم آن یاران مکرّم تأسّی بجمال قدم و مبشّر اسم اعظم و غصن فرید آن منجی عالم و سیّد امم و محیی رمم نموده وقت آن است که این بلایا و رزایای لاتعدّ و لاتحصی را بخاطر آورید و در شدّت و حدّت و امتداد و اتّساع و تنوّع بلیّات و صدمات واردۀ بر مظلوم عالم و بشارت دهندۀ امر مبرم و غصن افخم اعظم تفکّر و تمعّن نمائید در این مقام این کلمات و عبارات حزن‌انگیز از قلم اعلی جاری تعالت عظمته "قسم بآفتاب معانی که از ظلم این ظالمان قامتم خم شده و مویم سفید گشته البتّه اگر بین یدیّ العرش حاضر شوی جمال قدم را نمی‌شناسی چه که طراوتش از ظلم مشرکین تبدیل شده و نضارتش تمام شده تاللّه قلب و فؤآد و حشا جمیع آب شده ولکن بقوّة اللّه بین عباد حرکت می‌نمائیم" "تاللّه یا اعرابی لو تنظروننی لن تعرفونی و قد ابیضّ مسک السّود من تتابع البلایا و ظهرت الف الأمر علی هیئة الدّال من توالی القضایا ثمّ اصفرّ هذا الوجه المحمّر المنیر" "تاللّه قد ابتلی طیر القدس تحت الظّلم بین طیور البغضآء منهم من یضربه بمنقاره و منهم بمیسره و منهم بمخلبه و منهم باظفاره کذلک کان البلآء من سحاب الغلّ علی هیکل الطّیر مرشوحاً" "و کان قدّامی ثعبان القهر و فتح فمها لیبلعنی و عن ورائی غضنفر الغضب و یرید ان یشقّنی و عن فوقی یا محبوبی سحاب القضآء و یمطر علیّ امطار البلآء و عن تحتی نصبت رماح الشّقا لیجرح اعضائی و بدنی" "لعمر اللّه اگر قلم اعلی از این حین الی الیوم الّذی لا آخر له خود را بخطاب یا مظلوم مخاطب سازد حقّ دارد ظلم از هر قسمی و هر شأنی از آن از قبل و بعد بر مشارق نور و مطالع ظهور وارد ولکن بر این مظلوم وارد شده آنچه که شبه نداشته و ندارد" "قسم بآفتاب افق محبوب که نقطۀ اوّلیّه در ایّام خود بحزنم محزون بوده و بر بلایم گریسته" "در کلّ حین در دست شمر کین و خولی بی‌دین و شدّاد عناد و نمرود مردود و فرعون ملعون و یهود عنود و بوجهل حسد و قابیل بغضا مبتلا بوده و هستم" "تاللّه قد احاطنی حزن لن تر عین الابداع شبهه ... و انّک لو ترید ان تعرف اسرار الأمر فاخرج عن المدینة الّتی کنت فیها ثمّ ادخل فی العرآء ثمّ اسکن فی نفسک ثمّ اصمت عن کلّ الأذکار ثمّ توجّه بقلبک اذاً تسمع ضجیج الاشیآء و صریخهم فی حزنی و کذلک نلقی علیک فی سرّ الاشارات جواهر الأسرار لعلّ تطّلع بما لا اطّلع به احد من الخلق" "فواللّه لو یطّلع احد علی ما ورد علیّ لیسکن فی العرآء و یفرّ عن المعاشرین و لن یستأنس باحد و لن یأ کل من شیء الی ان یفدی نفسه فی حبّه هذا الجمال المنیر و کلّما ورد علیّ فی الظّاهر لیس عندی شیء حتّی اذکره لکم یا معشر المحبّین بل بما ورد علیّ فی الباطن و هذا ما لا یقوم معه اهل السّموات و لن یحمله کلّ من فی الملک اجمعین تاللّه لن اقدر ان اذکر حرفاً منه و لو اذکر حرفاً منه لتنفطر عنه السّموات و الأرضین" "لو تجعل الفاً من البحر مداداً لمصائبی تاللّه لتنفد و لن ینفد ذکر مصائبی الّتی کانت عن افق القضآء مشهوداً و انّک ان ترید ان تعرف اثراً منها فاستنشق الهوآء ثمّ کلّ شیء ان وجدت رائحة الدّم اذاً فکّر فیما ورد علی جمال القدم من سهام هؤلآء الّذین کفروا باللّه و آیاته بعد الّذی خلق بقوله انفسهم و کلّ من فی الملک مجموعاً" "حال ملیک غیب و شهود بر جمیع مشهود و بشأنی ضرّ بر وجود مبارکش وارد شده که اگر جمیع بحور غیب و شهود مداد شوند و کلّ من فی الملک اقلام و جمیع من فی السّموات و الارض راقم البتّه از ذکرش عاجز شوند" "و فی کلّ یوم ما کان غذآئه الّا من قطعات کبده و شرابه من قطرات دمه" "قسم بخورشید سمآء توحید که اگر خورشید سمآء ظاهره بر حزن جمال احدیّه مطّلع شود ابداً از افق خود طالع نشود و قمیص نور و ضیا از خود بیندازد" "ای امة‌اللّه هنگامی که در بساط آسایش جالس شوی بذکر این مسجون مشغول شو و اگر غریبی مشاهده نمائی از غربت و کربت این غلام روحانی ذکر نما قسم بنقطۀ وجود که بلایائی وارد شده که ذرّۀ آنرا آسمان و زمین و جبال حمل نتواند نمود ذکر مصائب غلام مستور به و انّه بکلّ شییء علیم" "یا عین ابکی لضرّی و ابتلائی و یا قلب ضجّ بما ورد علی نفسی قسم بذکر اعظم که بلائی بر این عبد وارد شده که مظلومان عالم از اوّل دنیا الی حین بر مظلومیّتم نوحه می‌نمایند" "یا لیت کنت فانیاً و ما ولدتنی امّی و ما سمعت ما ورد علیه من الّذینهم عبدوا الأسمآء و قتلوا منزلها و خالقها" "فآه آه لیس لی من اّم لتبکی علی حالی و لا لی من اخت لتعرّی رأسها فی عزائی و مصیباتی و لا عندی من مؤنس لیؤانسنی فی بلائی او یرافقنی فی ابتلائی" "فآه آه فوالّذی قد استکفّ ورقآء المحزون فی صدر البهآء لنسیت کلّما شهدت من اوّل یوم الّذی شربت لبن المصفّی من ثدی امّی الی حینئذ بما اکتسبت ایدی النّاس و کان اللّه یعلم کلّ ما کان النّاس هم لا یعلمون" و در قصیدۀ ورقائیّه از قلم مظلوم عالم نازل

"فطوفان نوح عند نوحی کأدمعی

و ایقاد نیران الخلیل کلوعتی

و حزنی ما یعقوب بثّ اقلّـــه

و کلّ بلا ایّوب بعض بلیّتــی"

و از قلم میثاق در ذکر بلایای وارده این کلمات حزن‌انگیز صادر "الهی تری وحدتی و غربتی و کربتی و تشاهد نحول جسمی و ذهول نفسی و خسوف بدری و کسوف شمسی و ضعف ارکانی و تزلزل اعضائی و تزعزع وجودی و تضییق صدری و خفقان قلبی و زهاق روحی و عدم شروحی و شدّة بلائی فی سبیلک و کثرة ابتلائی فی محبّتک ای ربّ استأصلت الزّوابع دوحتی النّاشئة و اقلعت الزّلازل ارومتی النّابتة و اخذتنی اعاصیر البلوی و اهلکتنی شدائد البأسآء و الضّرّآء" "یا محبوبی ... انحنی ظهری و ابیضّ شعری و ذاب لحمی و بلی عظمی و تقطّعت کبدی و احترق قلبی و اتّقدت نار الأسی بین اضالعی و احشائی" "ترانی هدفاً لکّل سهام و غرضاً لکل نصال و خائضاً فی غمار البلآء و غریقاً فی بحار المصائب و الأرزآء ... ارفعنی الیک لأنّ الأرض ضاقت علیّ و الحیاة مریرة لدیّ و الآلام تتموّج کالبحور و الأحزان تهجم هجوم الطّیور علی الحبّ المنثور فنهاری من آلامی لیل بهیم و صباحی مسآء مظلم بهموم عظیم و عذبی عذاب و شرابی سراب و غذائی علقم و فراشی اشواک و حیاتی حسرات و میاهی عبرات و اوقاتی سکرات و بعزّتک لقد ذهلت عن کلّ شیء و لا اکاد افرّق بین لیلی و نهاری و غداتی و عشائی و سهری و رقادی بما اشتدّت الأرزآء و عظم لی البلآء و عرض دآء لیس له دوآء"

ای عاشقان جمال ابهی قدر این موهبت کبری را بدانید که در این بلایا و رزایا بشرف مساهمت با مظلوم عالم و مرکز میثاق محیی رمم مشرّف و نائل گشته‌اید و قطره‌ئی از این علقم بلا را چشیده‌اید و این تاج افتخار را بر سر نهاده‌اید در ذکر مصائب وارده بر متقدّمین در آن سرزمین از قلم اعلی نازل قوله عظم سلطانه "مصائب و بلایای شما بمثابۀ کنوز است و در خزائن امانت الهی محفوظ و مصون" و ایضاً میفرماید "ونفسه الحقّ سوف یزیّن اللّه دیباج کتاب الوجود بذکر احبّآئه الّذین حملوا الرّزایا فی سبیله" "فواللّه لو کان للدّنیا و ما فیها قدر عند اللّه علی قدر بعوضة لن تصل الذّلّة فیها علی احد من المؤمنین" "فاعلموا بانّ البلایا و المحن لم یزل کانت موکّلة لأصفیآء اللّه و احبّائه ثمّ لعباده المنقطعین" نفس این بلایا و رزایا را جمال ابهی و غصن اعظمش در الواح شتّی طالب و آمل و وقوع و حدوثش را حامد و شاکر در این مقام از قلم اعلی نازل قوله تبارک ذکره "فاعلم ثمّ ایقن انّا فی اوّل یوم فیه ارتفع صریر القلم الأعلی بین الأرض و السّمآء انفقنا ارواحنا و اجسادنا و ابنائنا و اموالنا فی سبیل اللّه العلیّ العظیم و نفتخر بذلک بین اهل الانشآء و الملإ الأعلی یشهد بذلک ما ورد علینا فی هذا الصّراط المستقیم" "لعمری لو اذکر حلاوة بلایا الّتی اکون فیها لتنفد الألواح و تنصعق الاقلام و ربّک علی ما اقول علیم" "لعمری احبّ البلآء فی سبیل اللّه موجد الأشیآء کما یحبّون النّاس ابصارهم بل ازید و یشهد بذلک ربّک العزیز المختار" "لعمری انّ السّجن بیتی و هو ابهی من کلّ البیوت ان انتم من العارفین ولو انّ یدی قد فتحت باب السّجن ولکن قلبی یحبّ ان یکون فیه انّ ربّک لهو المبّین الحکیم" "قل انّ البئر بیتی و السّجن قصری و البلآء اکلیل البهآء ان اعرفوا یا اولی الأبصار من افق الذّلّة اشرقت شمس اسمی العزیز" "قد جعل اللّه البلآء اکلیلاً لرأس البهآء سوف تستضیء منه الآفاق" "قد تزیّن رأس البهآء باکلیل البلآء کذلک قضی الأمر فی لوح کان بخاتم اللّه مختوماً" "طوبی لحین الّذی فیه یفدی الغلام فی سبیل اللّه الملک العدل الحکیم و طوبی لآن فیه یسفک دم الغلام حبّاً لمحبوب العالمین فیا حبّذا لساعة کان الغلام فیها مطروحاً علی التّراب بین یدی اللّه مقصود العارفین فومحبوبی الحقّ ارید ان افدی فی سبیله بدلاً عن کلّ العالمین لو انتم من العالمین عزیز علیّ بأن یقتل احد فی سبیل اللّه و انا باقی فی الأرض و بذلک یحزن قلبی و یکدّر عیشی لو انتم من الموقنین" و کذلک از قلم میثاق نازل "

بالبلآء استضآء وجه البهآء و بالبأسآء و الضّرّآء تبسّم ثغر کلّ عبد للبهآء" "یا امة‌اللّه اذا احببت دعآء فی حقّ عبدالبهآء تذلّلی الی الملکوت الأعلی و ابتهلی و قولی ربّ ربّ زد فی بلآء عبدالبهآء فی سبیلک و املأ له کأس المصائب و الرّزایا و امطر علیه سحاب الامتحانات و زیّن عنقه بالسّلاسل و الأغلال فی السّجون و القلاع فی محبّتک و اجعل دمه مسفوکاً فی سبیلک و ارزقه الجلوس علی سریر الصّلیب بموهبتک حتّی تأخذه نشوة صهبآء الفدآء و یطیر بها الی جوار رحمتک الکبری فی ملکوتک الأعلی هذا هو الدّعآء فی حقّ عبدالبهآء لأنّ هذه غایته القصوی و منیته الکبری و موهبته العظمی الّتی یتمنّاها فی کلّ حین" "یا امة‌اللّه لا تحزنی و لا تتکدّری من البلایا الّتی احاطتنی لأنّی استبشر بها و افرح بها لأنّها نزلت و تنزل علیّ فی سبیل اللّه و اعلمی انّنی ولدت فی البلآء و رضعت من ثدی البلآء و نشئت فی البلآء و بلغت فی البلآء و شببت فی البلآء و شبت فی البلآء فما احلی البلاء فی سبیل اللّه و ما اشهی نعمة البلآء فی حبّ اللّه و ما اعذب کأس البلآء فی محفل التّجلّی عند مشاهدة نور الکبریآء لیت النّجوم سهام و صدری هدف لها فی سبیل اللّه و لا اتمنّی الّا ان اعلّق فی الهوآء و یرشّ الف رصَاص علی صدری فی محبّة البهآء او تقطع جسمی ارباً ارباً او یرموننی فی قعر البحار او یجرعونی کأساً من سمّ الهلاک فی محبّة الجمال الأبهی هذا منتهی آمالی و غایة مقصدی و اعظم مطلبی و منتهی رجائی"

ای متمسّکین بعروۀ وثقی الّتی لا انفصام لها این فتنه و آشوب و انقلاب اخیر که در موطن مقدّس مولای علیم و خبیر بغتةً احداث گشت بشهادت کلّ از آشنا و بیگانه و یار و اغیار باعث اشتهار و ارتفاع صیت آئین کردگار در کلّ اشطار گردید این هجوم عنیف از طرف عصبۀ مغروره فئۀ خادعین و مکفّرین و مبطلین بر شعائر و مقدّسات این امر نازنین و یگانه ملجأ و منجی اهل زمین و ضوضا و غوغای باغین و طاغین نفوس واهیۀ سافلۀ لاهیۀ ساهیه بمثابۀ صور اعظم و نفخۀ اکبر و نقرۀ افخم صیت امر اکمل و اتمّ را در خافقین مرتفع ساخت و ولوله‌اش در بسیط خاک رنّه‌ئی حیرت‌انگیز بینداخت و صیت امر اللّه را دفعةً واحدةً بمقاماتی رساند و جلب انظار نفوسی را نمود که تا بحال حرفی از این ظهور اعظم نشنیده و ادنی اطّلاعی از تصرّفات و فتوحاتش در عالم نداشته اهل بها کثلّة واحدة من‌دون تأمّل و تردّد و بعزمی متین بکمال همّت و جدّیّت و با قلبی مملوّ از تأثّر و تأسّف و محبّت و شفقت متوکّلین علی اللّه النّاظر الشّاهد القاهر المقتدر القدیر بر دفاع و معاضدت و معاونت و مساعدت ستمدیدگان برادران و خواهران روحانی خویش در آن اقلیم پربلا موطن اصلی جمال ابهی قیام نمودند قیام استفرحت منه قلوب اهل ملإ الأعلی و در اعلان مقاصد اصلیّۀ پیروان این امر اعزّ اسنی و تظلّم نزد رؤسا و امرا و وزرا و وکلا و احتجاج شدید بر روات کذب و افترا و تبیین و تشریح مبادئ سامیۀ جامعه راجع به عقائد اصلیّۀ دینیّه مروّجان امر حضرت ربّ البریّة و اقرار و اعتراف بحقّیّت و رسالت شارع شریعت اسلامیّه و توجّه اهل بها بامور روحانیّه و تمسّک آنان بحبل المتین تعالیم سماویّه و عدم مداخله در امور سیاسیّه و تجنّب از احزاب و فرق مختلفۀ متنازعه و اثبات اصالت و استقلال و عمومیّت شریعت بدیعۀ الهیّه و انقیاد تامّ و اطاعت احکام و مقرّرات حکومات متبوعۀ خویش در ممالک متفرّقۀ متعدّده همّت بلیغ بگماشتند ...

ایّها المقتبسون من نور الهدی این انقلاب اخیر در موطن اصلی امر ربّ قدیر از جهتی علّت اشتهار آئین الهی و انتشار صیتش در کلّ اقطار گشت و از جهتی دیگر اساسش را در قلوب پیروانش در کلّ اشطار تقویت نمود و مستحکم ساخت جمعی از کوته‌نظران در بدو این ضوضا و غوغا چنین تصوّر نمودند و بخود وعده دادند که این مقاومت و مهاجمت و اشتداد زجر و عقوبت و تندباد غضب و حدّت و بطش و صولت و سطوت ارباب مکابرت و انذارات و تخویفات خصم الدّ امر حضرت احدیّت و سیل افترا و تهمت عنقریب ریشۀ شجرۀ مثمرّۀ مرفوعۀ لاشرقیّه و لاغربیّه را در موطن و منبت اصلیّه‌اش دفعةً واحدة قلع و قمع نماید و سراج وهّاج را کاملاً خاموش نماید و جمعی از عشّاق جمال ابهی و پروردۀ ید عنایت حضرت عبدالبهآء را در ممالک و دیار پریشان و مأیوس نماید و از صراط مستقیم منحرف سازد و زلزله بارکان جامعه در کافّۀ ممالک اندازد و شعلۀ نار محبّت اللّه را در افئدۀ صافیۀ مؤمنین و مؤمنات و موقنین و موقنات بیفسرد و شمل یاران راستان را متشتّت نماید و رخنه در صفوف جنود مجنّده احداث کند و علّت انشقاق و انشعاب و تفرقه و اضمحلال و انقراض گردد

هیهات هیهات "بئس ما ظنّوا و سآء ما حکموا ذرهم یخوضوا او یلعبوا و یمرحوا و یرتعوا حتّی یقضی اللّه امراً کان مفعولاً" اشعال نار ظلم و اعتساف و تتابع محن و بلایا و اشتداد رزایا ادنی خللی در وحدت جمع اهل بها و فتوری در عزم متمسّکین بعروۀ وثقی احداث ننمود بلکه علّت انتباه نفوس و باعث تقویت بنیۀ امر اللّه گردید و روح جدیدی در کالبد مروّجین دین اللّه و مهاجرین و مجاهدین فی سبیل اللّه و ناشرین نفحات اللّه و ایادی و امنای امر اللّه و مؤسّسین شریعت اللّه و حامیان حصن اللّه و راکبین سفینة اللّه بدمید عباد اللّه و اماء اللّه فی مشارق الأرض و مغاربها چون سدّ متین مقاومت سیل ترّهات و اباطیل و اراجیف و اکاذیب اولو الطّغیان را نمودند و بکمال جدّ و جهد بقلوب مطمئنّه و اقدام راسخه و ارواح منجذبه و افئدۀ مشتعله در هدایت نفوس غافله و انتشار روائح مسکیّه و ندای بملکوت سلطان احدیّه و تکذیب اقاویل و اباطیل و نفی اعتراضات جدید و قدیم دشمنان امر ربّ البریّة و کشف اسرار و رموز شریعت سماویّه و اثبات مقاصد اصلیّۀ روحانیّه و رفع شبهات و توهّمات نفوس محتجبه و اتّساع نطاق جامعۀ بهائیّه و تشتّت در ممالک و جزائر بعیده و فتح اقالیم غیر مفتوحه و تنفیذ نقشۀ بدیعۀ دهساله بیش از پیش همّت بگماشتند لیثبت ما صدر من القلم الأعلی فی الواح شتّی قوله الأحلی "بالبلآء علا امره و سنا ذکره" "قل البلایا دهن لهذا المصباح و بها یزداد نوره ان کنتم من العارفین" "بلائی عنایتی ظاهره نار و نقمة و باطنه نور و رحمة" "بالبلآء ربّینا الأمر فی القرون الماضیة سوف تجد الأمر مشرقاً من افق العظمة بقدرة و سلطان" "قل انّ البلآء مآء لما زرعناه فی الصّدور سوف تنبت منه سنبلات ینطق کلّ حبّة منها انّه لا اله الّا هو العزیز الحکیم" "قد جعل اللّه البلآء اکلیلاً لرأس البهآء سوف تستضیء منه الآفاق" "قل انّ القضآء مؤیّد لهذا الأمر و البلآء معین لهذا الظّهور" "انّا لم تزل ارتفعنا سدرات الأمر بمآء الاعراض و الدّم ان انتم من العالمین" "قل انّ الاعراض من کلّ معرض مناد لهذا الأمر و به انتشر امر اللّه و ظهوره بین العالمین" "قد جعل اللّه البلآء غادیةً لهذه الدّسکرة الخضرآء و ذبالةً لمصباحه الّذی به اشرقت الأرض و السّمآء " " بظلمهم رفعنا الأمر و انتشر ذکر اسم ربّک فی البلاد بمنعهم ظهر الاقبال و بظلمهم طلع نیّر العدل تفکّروا لتعرفوا یا اولی الألباب" "مرّة بأیادی الظّالمین یرفع امره و اخری بأیادی اولیآئه الّذین یرون الغافلون ککفّ تراب و ینطقون بما نطق القلم الأعلی فی الافق الأبهی" "قل تاللّه ترتفع هذه السّدرة بمآء اعراضکم ولکن انتم لا تشعرون فی انفسکم و تکوننّ من الغافلین" "لو یسترون النّور فی البرّ انّه یظهر من قطب البحر و یقول انّی محیی العالمین "...

یاران راستان در این ایّام انقلاب و افتتان باید نظر را باین بیان صریح که از قلم ملهم معجزشیم مولای خبیر و علیم نازل متوجّه سازند و در آنچه اخبار فرموده تمعّن و تفرّس نمانید قوله الأسنی "الیوم قوای رؤسای ادیان بأجمعهم متوجّه تشتیت انجمن رحمن و تفریق و تخریب بنیان حضرت یزدان است و جنود مادّی و ادبی و سیاسی جهان از هر جهت مهاجم چه که امر عظیم است عظیم و عظمت امر در انظار واضح و لائح" و ایضاً میفرماید "امر عظیم است عظیم و مقاومت و مهاجمۀ جمیع ملل و امم شدید است شدید عنقریب نعرۀ قبائل افریک و امریک و فریاد فرنگ و تاجیک و نالۀ هند و امّة چین از دور و نزدیک بلند شود و کلّ بجمیع قوی بمقاومت برخیزند و فارسان میدان الهی بتأییدی از ملکوت ابهی بقوّت ایقان و جند عرفان و سپاه پیمان جند هنالک مهزوم من الأحزاب را ثابت و آشکار کنند" ملاحظه نمائید که بصریح عبارت میفرماید "مقاومت و مهاجمۀ جمیع ملل و امم شدید است شدید" و شبهه‌ئی نبوده و نیست که مقاومت سیل امر اللّه و هجوم بر مقدّسات دین اللّه از طرف جمهور ناس و زمامداران هر دو در شرق و غرب و جنوب و شمال و همچنین از طرف رؤسای کنائس در دو قارّۀ اوروپ و امریک و مبشّرین حضرت روح در دو قارّۀ استرالیا و افریک و اقطاب و رؤسای ادیان عتیقۀ هند و چین در جنوب شرقی قارّۀ آسیا و شرق اقصی خواهد بود شور و آشوب اخیر اولو الطّغیان در اقلیم ایران بنفسه مقدّمۀ حدوث ولوله‌ئی اعظم و انقلابی اشدّ و هیجانی اکبر در اقالیم سائرۀ جهان است زیرا میفرماید "کلّ بجمیع قوی بمقاومت برخیزند" و این انقلاب اعظم مقدّمۀ اعلان امر اللّه در تمام کرۀ ارض و غلبۀ جند اللّه و انهزام و انقراض اعدآء اللّه و تنبّه عمومی اهل عالم و اقبال دول و امم و تحقّق بشارت "یدخلون فی دین اللّه افواجاً" خواهد بود ...

نفس این جهاد کبیر اکبر و این قیام و خروج و جوش و خروش و ترک اوطان و تشتّت در ممالک و دیار و نصرت و ظفر در میدان مجاهدت و هدایت جمّ غفیری در ممالک و جزائر متعدّده از اجناس و طبقات و السن و الوان و طوائف مختلفۀ متنوّعه ممهّد سبیل و وسیلۀ تسریع این اصطدام حیرت‌انگیز و جنگ و ستیز بین اصحاب یسار و یمین است چنانچه علامات اوّلیّۀ اتّساع نطاق این مبارزه در سنین اخیره در قارّۀ افریک و جزائر بعیدۀ محیط اعظم در نتیجۀ مقاومت و تحریکات مبشّرین ظاهر و نمایان گشته و بتدریج در اثر همّت و بسالت و شجاعت و استقامت و اقدامات مستمرّۀ متزایدۀ گروه مجاهدین و مهاجرین این مقاومت بسائر طوائف و مذاهب سرایت نماید و رعب الهی را متدرّجاً در قلوب زمامداران اندازد و بر شدّت و حدّت این رزم روحانی و اتّساع دائره معرکه‌اش بیفزاید جمال قدم سلطان الأمم و محیی الرّمم بسپاهیان دلیرش در این انقلاب اعظم کاملاً اطمینان داده و باین بیان اکمل و اتمّ وعدۀ نصرت داده قوله تکبّر کبریآئه "لعمری لا ینزل علی الاحبّآء الّا ما هو خیر لهم یشهد بذلک قلم اللّه المقتدر العزیز المحبوب" و ایضاً میفرماید "انّه ما قدّر من قلم التّقدیر لأحبّائه الّا ما هو خیر لهم و نسأله بأن یوفّقهم علی الصّبر و الاصطبار لئلّا تمنعهم البلایا عن صراط اللّه العزیز العلیم"...

ایّدکم اللّه یا احبّآء البهآء و ایادی امره و حلفآء حبّه علی ما ترتفع به مقاماتکم و تتهلّل وجوه آبائکم و اجدادکم و تظهر خفیّات امر محبوبکم و مولاکم و تتموّج الویة النّصر فی بلدانکم و اوطانکم و تهتزّ ارواح المقرّبین فی ملکوت ربّکم و بارئکم و تقشعرّ جلود اعدائکم و خصمائکم و تتحقّق آمالکم و اهدافکم فی خدمة امره الأعزّ الأقدس الأبدع البدیع و تنفیذاً لجهاده الأشرف الأرفع الأمنع الأفخم الخطیر و لکم منّی الف تحیّة و ثنآء من هذه البقعة النّورآء زادکم اللّه فی خدمة امره و نصرة دینه شوکةً و اجلالاً و قدرةً و رجالاً

نوروز ١١٣