شهد اللّه انّه لا اله الّا هو و الّذی اتی انّه هو السّرّ المکنون و الرّمز المخزون و الکتاب الأعظم للأمم و سمآء الکرم للعالم و هو الآیة الکبری بین الوری و مطلع الصّفات العلیا فی ناسوت الانشآء به ظهر ما کان مخزوناً فی ازل الآزال و مستوراً عن اولی الأبصار انّه هو الّذی بشّرت بظهوره کتب اللّه من قبل و من بعد من اقرّ به و بآیاته و بیّناته انّه اقرّ بما نطق به لسان العظمة قبل خلق الأرض و السّمآء و قبل ان یظهر ملکوت الأسمآء به ماج بحر العلم بین الأنام و جری فرات الحکمة من لدی اللّه مالک الأیّام
طوبی لبصیر شهد و رأی و لسمیع سمع ندائه الأحلی و لید اخذت الکتاب بقوّة ربّها سلطان الآخرة و الأولی و لسریع سرع الی افقه الأعلی و لقویّ ما اضعفته سطوة الأمرآء و ضوضآء العلمآء و ویل لمن انکر فضل اللّه و عطائه و رحمته و سلطانه انّه ممّن انکر حجّة اللّه و برهانه فی ازل الآزال
و نعیماً لمن نبذ الیوم ما عند القوم و اخذ ما امر به من لدی اللّه مالک الأسمآء و فاطر الأشیآء الّذی اتی من سمآء القدم بالاسم الأعظم و بسلطان لا تقوم معه جنود الأرض یشهد بذلک امّ الکتاب فی اعلی المقام
یا علی قبل اکبر انّا سمعنا ندائک مرّة بعد مرّة اجبناک بما لا تعادله اذکار العالم و یجد منه المخلصون عرف بیان الرّحمن و العشّاق نفحات الوصال و العطشان خریر کوثر الحیوان طوبی لمن فاز به و وجد ما تضوّع فی هذا الحین من یراعة اللّه المهیمن العزیز الوهّاب
نشهد انّک اقبلت و قطعت السّبیل الی ان وردت و حضرت و سمعت ندآء المظلوم الّذی سجن بما اکتسبت ایدی الّذین کفروا بآیات اللّه و برهانه و انکروا هذا الفضل الّذی به انارت الآفاق طوبی لوجهک بما توجّه و لأذنک بما سمعت و للسانک بما نطق بثنآء اللّه ربّ الأرباب نسأل اللّه ان یجعلک علماً لنصرة امره و یقرّبک الیه فی کلّ الأحوال
و نذکر اولیآء اللّه و احبّائه هناک و نبشّرهم بما نزّل لهم من ملکوت بیان ربّهم مالک یوم الحساب ذکّرهم من قبلی و نوّرهم بأنوار نیّر بیانی انّ ربّک هو العزیز الفضّال
یا ایّها النّاطق بثنائی اسمع ما قاله الظّالمون فی ایّامی منهم من قال انّه ادّعی الرّبوبیّة و منهم من قال انّه افتری علی اللّه و منهم من قال انّه ظهر للفساد تبّاً لهم و سحقاً لهم الا انّهم من عبدة الأوهام
انّا اردنا ان نبدّل اللّغة الفصحی انّ ربّک هو المقتدر المختار اراده آنکه بلسان پارسی نطق نمائیم که شاید اهل ایران طرّاً بیانات رحمن را بشنوند و بیایند و بیابند
تجلّی اوّل که از آفتاب حقیقت اشراق نمود معرفت حقّ جلّ جلاله بوده و معرفت سلطان قدم حاصل نشود مگر بمعرفت اسم اعظم اوست مکلّم طور که بر عرش ظهور ساکن و مستویست و اوست غیب مکنون و سرّ مخزون کتب قبل و بعد الهی بذکرش مزیّن و بثنایش ناطق به نصب علم العلم فی العالم و ارتفعت رایة التّوحید بین الأمم لقآء اللّه حاصل نشود مگر بلقاء او باو ظاهر شد آنچه که ازل الآزال مستور و پنهان بوده انّه ظهر بالحقّ و نطق بکلمة انصعق بها من فی السّموات و الأرض الّا من شآء اللّه ایمان باللّه و عرفان او تمام نشود مگر بتصدیق آنچه از او ظاهر شده و همچنین عمل بآنچه امر فرموده و در کتاب از قلم اعلی نازل گشته
منغمسین بحر بیان باید در کلّ حین باوامر و نواهی الهی ناظر باشند اوامرش حصن اعظم است از برای حفظ عالم و صیانت امم نوراً لمن اقرّ و اعترف و ناراً لمن ادبر و انکر
تجلّی دوم استقامت بر امر اللّه و حبّه جلّ جلاله بوده و آن حاصل نشود مگر بمعرفت کامل و معرفت کامل حاصل نشود مگر باقرار بکلمۀ مبارکۀ یفعل ما یشآء هر نفسی باین کلمۀ علیا تمسّک نمود و از کوثر بیان مودع در آن آشامید او خود را مستقیم مشاهده نماید بشأنی که کتب عالم او را از امّ الکتاب منع نکند حبّذا هذا المقام الأعلی و الرّتبة العلیا و الغایة القصوی
یا علی قبل اکبر در پستی مقام معرضین تفکّر نما کل بکلمۀ انّه هو محمود فی فعله و مطاع فی امره ناطقند معذلک اگر بقدر سمّ ابره مخالف نفس و هوی ظاهر شود اعراض نمایند بگو بر مقتضیات حکمت بالغۀ الهیّه احدی آگاه نه انّه لو یحکم علی الأرض حکم السّمآء لیس لأحد ان یعترض علیه هذا ما شهد به نقطة البیان فیما انزله بالحقّ من لدی اللّه فالق الأصباح
تجلّی سیّم علوم و فنون و صنایع است علم بمنزلۀ جناحست از برای وجود و مرقاتست از برای صعود تحصیلش بر کل لازم ولکن علومی که اهل ارض از آن منتفع شوند نه علومی که بحرف ابتدا شود و بحرف منتهی گردد صاحبان علوم و صنایع را حقّ عظیم است بر اهل عالم یشهد بذلک امّ البیان فی المآب نعیماً للسّامعین فیالحقیقة کنز حقیقی از برای انسان علم اوست و اوست علّت عزّت و نعمت و فرح و نشاط و بهجت و انبساط کذلک نطق لسان العظمة فی هذا السّجن العظیم
تجلّی چهارم در ذکر الوهیّت و ربوبیّت و امثال آن است اگر صاحب بصر در سدرۀ مبارکۀ ظاهره و اثمارش نظر نماید انّها تغنیه عن دونها و یعترف بما نطق به مکلّم الطّور علی عرش الظّهور
یا علی قبل اکبر ذکّر النّاس بآیات ربّک و عرّفهم صراطه المستقیم و نبأه العظیم
بگو ای عباد اگر از اهل عدل و انصافید تصدیق مینمائید آنچه را که از قلم اعلی جاری شده اگر اهل بیانید بیان پارسی شما را راه نماید و کفایت کند و اگر اهل فرقانید در تجلّی و ندای سدره از برای ابن عمران تفکّر نمائید
سبحاناللّه گمان آنکه عرفان در ظهور حقّ کامل و بالغ شده و بغایت قصوی رسیده حال معلوم میشود عرفان نزد معرضین تنزّل نموده و نابالغ مانده
یا علی آنچه از شجر پذیرفتند از سدرۀ وجود نمیپذیرند بگو ای اهل بیان از روی نفس و هوی تکلّم منمائید اکثر احزاب عالم مقرّند بکلمۀ مبارکه که از شجر ظاهر شد
لعمر اللّه اگر ذکر مبشّر نبود هرگز این مظلوم بآنچه سبب اضطراب و هلاکت جهّالست تکلّم نمینمود در اوّل بیان در ذکر ذکر من یظهره اللّه جلّ ظهوره میفرماید الّذی ینطق فی کلّ شأن انّنی انا اللّه لا اله الّا انا ربّ کلّ شیء و انّ ما دونی خلقی ان یا خلقی ایّای فاعبدون و همچنین در مقام دیگر عند ذکر من یظهر میفرماید انّنی انا اوّل العابدین حال باید در عابد و معبود تفکّر نمود شاید عباد ارض بقطرهئی از بحر عرفان فائز گردند و مقام ظهور را ادراک نمایند انّه ظهر و نطق بالحقّ طوبی لمن اقرّ و اعترف و ویل لکلّ منکر بعید
یا ملأ الأرض اسمعوا ندآء السّدرة الّتی احاط علی العالم ظلّها و لا تکونوا من جبابرة الأرض الّذین انکروا ظهور اللّه و سلطانه و کفروا بنعمته الا انّهم من الصّاغرین فی کتاب اللّه ربّ العالمین
البهآء المشرق من افق سمآء عنایتی علیک و علی من معک و یسمع قولک فی امر اللّه العزیز الحمید