کتاب مفاوضات پس از نخستین انتشار آن در سال ۱۹۰۸ منبعی معتبر و گنجینهای گرانبها از حکمت و بینش حضرت عبدالبهاء و جزئی جداییناپذیر از هر کتابخانۀ بهائی بوده است. همان طور که حضرت ولیّ امر اللّه توصیف میفرمایند خوانندگان ”پاسخ کلّیّۀ مسائل معضل و پیچیدهای را که موجب تشویش عقل بشر در جستجوی معرفت حقیقی میشود در این کتاب خواهند یافت. هر قدر این کتاب با دقّت و تأمّل بیشتری مطالعه شود مکاشفات روحانیّۀ آن عظیمتر و درک حقائق مکنونه و عظمت آن کتاب کاملتر خواهد بود“۱ (ترجمه). با انتشار ترجمۀ جدید انگلیسی کتاب در سال ۲۰۱۴ هنگام آن فرارسیده است که متن فارسی نیز تجدید چاپ گردد.
چنانکه در پیشگفتار ترجمۀ جدید به انگلیسی مذکور است،
مقصد این کتاب همچنان که عنوانش Some Answered Questions (جواب چند سؤال) گواهی میدهد شرحی جامع از معتقدات یک نظام فکری نبوده و از اینرو بعضی از تعالیم اساسی دیانت بهائی در آن صریحاً بیان نشده است. علاوه بر این در طیّ ماهها و سالهایی که این مکالمات در جریان بوده چه بسا که موضوعی واحد از زوایایی متفاوت در گفتگوهایی جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است و در نتیجه مفاهیم لازم جهت درک کامل یک موضوع ممکن است در فصلهای مختلف کتاب مندرج باشد و یا محتوای یک فصل مقدّمهای لازم برای درک مفاهیم مندرج در یکی از فصلهای قبلی باشد. در پایان لازم به ذکر است که هرچند حضرت عبدالبهاء متن کتاب را مرور و تصحیح فرمودهاند ولی شکل اصلی پاسخها و یا ترتیب مطالب را تغییر ندادهاند. بنا بر این هر خوانندۀ تیزبین برای درک بهتر توضیحات آن حضرت در شرح یک موضوع، هر فصل از کتاب را باید با توجّه به مفاهیم مندرج در کلّ کتاب و کتاب را در قالب وسیعتر تمامی تعالیم بهائی مورد مداقّه قرار دهد.
نمونۀ برجستۀ نکتۀ مورد نظر بررسی موضوع ”تغییر نوع“ در قسمت چهارم کتاب است که باید در پرتو چند تعلیم ازجمله اصل توافق علم و دین درک گردد. اعتقاد دینی نباید با علم و عقل در تناقض باشد. برداشتی خاصّ از بعضی مطالب موجود در فصلهای ۴۶ تا ۵۱ کتاب ممکن است برخی خوانندگان بهائی را به استنتاجاتی شخصی که با علم مدرن در تناقض است رهنمون کند. امّا بیت العدل اعظم توضیح دادهاند که بهائیان سعی مینمایند تا برداشتهای خود از بیانات حضرت عبدالبهاء را با آرای معتبر علمی تطبیق دهند و بنا بر این لازم نیست چنین نتیجه گرفت که این مطالب بیانگر مفاهیمی هستند که از نظر علمی مردود شناخته میشود، به عنوان مثال این نظر که از بدو حیات در کرۀ زمين، به موازات تکامل عالم حیوان، برای تکامل زیستی انسان یک مسیر جداگانه وجود داشته است.
از بررسی دقیق بیانات حضرت عبدالبهاء در این کتاب و سائر منابع چنین استنباط میشود که در این بیانات سازوکار مسئلۀ تکامل مورد توجّه آن حضرت نبوده بلکه پیامدها و نتایج فلسفی، اجتماعی و روحانی اين تئوری جدید مورد نظر مبارک بوده است. به عنوان مثال استفادۀ آن حضرت از واژۀ ”نوع“ مفهوم صور نوعیّۀ ابدی یا دائمی را در ذهن زنده میکند که با تعریف امروزی آن در علم زیستشناسی متفاوت است. آن حضرت حقیقتی ورای عالم مادّی را مدّ نظر دارند. اگرچه حضرت عبدالبهاء در جایی دیگر خصایص جسمانی مشترک انسان با حیوان را که منبعث از عالم حیوان است تصدیق مینمایند ولی در این گفتگوها بر قابلیّت دیگر انسان یعنی شعور و آگاهی عقلانی تأکید مینمایند که وجه تمایز انسان از حیوان است و در عالم حیوان یا حتّی طبیعت یافت نمیشود. این قابلیّتِ منحصر به فرد که یکی از جلوههای روح انسانی است حاصل فرایند تکاملی نبوده بلکه بالقوّه در عالم خلقت موجود است. همان طور که حضرت عبدالبهاء توضیح میدهند ”... ده هزار یا صد هزار سال پیش چون انسان از این عناصر خاکی و بهمین مقادیر و موازین و بهمین نحویّت ترکیب و امتزاج بوده و بهمین مفاعیل سائر کائنات تحقّق یافته پس بعینه آن بشر همین بشر بوده است و این امر بدیهی است قابل تردّد نیست. یعنی هزار ملیون سال بعد از این اگر این عناصر انسان جمع شود و بهمین مقادیر تخصیص و ترکیب شود و بهمین نحویّت امتزاج عناصر حاصل گردد و بهمین مفاعیل از سائر کائنات متأثّر شود بعینه همین بشر موجود گردد.“۲ بدین ترتیب، بحث اصلی آن حضرت معطوف به کشفیّات علمی نیست بلکه ناظر به ادّعاهای مادّیگرایانهای است که بر آنها استوار میباشد. بهائیان علم تکامل را قبول دارند امّا این نتیجهگیری و پیامدهای اجتماعی ناشی از آن را که آدمی تنها شاخهای تصادفی از عالم حیوان است مردود میشمارند.
متن فارسی طبع جدید کتاب مفاوضات، مانند طبع جدید انگلیسی نقطهگذاری و بندهایش شمارهگذاری گردیده است و علاوه بر فهرست جامعی از مطالب، حاوی یادداشتهایی است که مآخذ بیانات نقل شده از کتابهای تورات و انجیل و قرآن را در بر میگیرد.