برگرفته از نامۀ حضرت ولیّ امر اللّه خطاب به بهائیان قارّۀ استرالیا، مورّخ ۱۳ مارس ۱۹۲۳، نقل شده در پیشگفتار ترجمۀ انگلیسی کتاب مفاوضات.
نگاه کنید به جرجی زیدان، تاریخ تمدّن اسلام، ترجمه و نگارش علی جواهرکلام، تهران: مؤسّسۀ انتشارات امیر کبیر، ١٣٧٢ ش/١٩٩۴–١٩٩٣، جلد ۴، صص ٧۴١–٧٣۶.
حضرت بهاءاللّه اوّل از طهران به بغداد و سپس به قسطنطنیّه (اسلامبول) و پس از آن به ادرنه سرگون گشته، در سال ١٨۶٨ میلادی در سجن اعظم عکّا مسجون شده و در حوالی آن در سال ١٨٩٢ صعود فرمودند.
لوح اوّل حضرت بهاءاللّه به ناپلئون سوّم در ادرنه که جمال مبارک آن را ”سجن بعید“ نامیدهاند نازل شد. نگاه کنید به لوح مبارک خطاب به شیخ محمّدتقی مجتهد اصفهانی، کانادا: مؤسّسۀ معارف بهائی، ٢٠٠١، ص ٣۴.
پسر قنسول فرانسه در سوریّه که بنا به گفتۀ نبیل اعظم از پیروان حضرت بهاءاللّه بود. نگاه کنید به حسن موقّر بالیوزی، بهاءاللّه شمس حقیقت، آکسفورد: جورج رانلد، ١٩٨٩، ص ۴۰۵.
نگاه کنید به سفر اعداد، فصل ١۴، آیۀ ٣۴؛ کتاب حزقیال، فصل ۴، آیۀ ۶.
سال ۱۲۹۰ از اعلان نبوّت حضرت محمّد مطابق است با سنۀ ۱۲۸۰ از هجرت که مطابق ١٨۶٣ میلادی است.
حضرت ولیّ امر اللّه در توقیعی مورّخ ٢٢ ژوئیۀ ١٩۴٣ خطاب به یکی از احبّا چنین میفرمایند: ”در بارۀ بیست و چهار پیر، حضرت عبدالبهاء در لوحی میفرمایند که آنان عبارتند از حضرت باب، هیجده نفر حروف حیّ و پنج نفس دیگر که در آینده معلوم خواهند شد. “حضرت عبدالبهاء در لوحی حاجی میرزا محمّدتقی افنان وکیل الدّوله را به عنوان یکی از این پنج نفر معرّفی میفرمایند.
نگاه کنید به انجیل متّی، فصل ٣، آیههای ١٧–١۶؛ انجیل مرقس، فصل ١، آیههای ١١–١٠؛ انجیل لوقا، فصل ٣، آیۀ ٢٢.
لوح حضرت بهاءاللّه خطاب به ناصر الدّین شاه، سورۀ هیکل، بند ١٩٢.
قرآن مجید، سورۀ مریم، آیۀ ١٧. نگاه کنید به انجیل لوقا، فصل ١، آیههای ٢٨–٢۶.
نگاه کنید به انجیل متّی، فصل ٣، آیۀ ١١؛ انجیل مرقس، فصل ١، آیۀ ٨؛ انجیل لوقا، فصل ٣، آیۀ ١۶؛ انجیل یوحنّا، فصل ١، آیۀ ٣٣.
نگاه کنید به انجیل متّی، فصل ١٣، آیههای ١۵–١۴؛ انجیل یوحنّا، فصل ١٢، آیههای ۴٠–٣٩.
نگاه کنید به رسالۀ اوّل پولس به تسّالونیکیان، فصل ۵، آیۀ ٢؛ رسالۀ دوّم پطرس، فصل ٣، آیۀ ١٠.
نام پطرس در اصل شمعون بود ولی حضرت مسیح او را کیفا خواندند که معادل کلمات یونانی پطرس یا پطرا به معنی صخره است.
در جاهای دیگر تقسیمبندی حضرت عبدالبهاء شامل روح جمادی نیز میشود. برای مثال مراجعه فرمائید به فصل ۶۴ این کتاب؛ منتخباتى از مكاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ١، بخش ٣٠.
حضرت عبدالبهاء در اینجا اشاره به سؤالی در بارۀ آغاز ظهور حضرت بهاءاللّه میفرمایند که در فصلهای ١۶ و ٣٩ با تفصیل بیشتر مورد بحث قرار گرفته است.
نگاه کنید به منتخباتى از آثار حضرت بهاءاللّه، بخش ۴١؛ سورۀ هیکل، بند ١٩٢.
نگاه کنید به سفر خروج، فصل ٢٠، آیههای ۵–۴؛ سفر تثنیه، فصل ۵، آیههای ٩–٨.
حضرت بهاءاللّه در لوحی این بیان را به ادریس (هرمس) نسبت دادهاند.
چنانچه در فصل بعد دیده میشود حضرت عبدالبهاء دو عبارت ”قیام صدوری“ و ”تجلّی صدوری“ را به یک معنی به کار میبرند.
نگاه کنید به انجیل یوحنّا، فصل ١۴، آیههای ١١–١٠ و فصل ١٧، آیۀ٢١.
نگاه کنید به منتخباتى از آثار حضرت بهاءاللّه، بخش ۴١؛ سورۀ هیکل، بند ١٩٢.
حضرت عبدالبهاء در اینجا لورا کلیفورد بارنی را که پدرش در سال ١٩٠٢ درگذشته بود طرف خطاب قرار دادهاند.
”انّ اوّل ما کتب اللّه علی العباد عرفان مشرق وحيه و مطلع امره الّذی کان مقام نفسه فی عالم الامر و الخلق من فاز به قد فاز بکلّ الخير و الّذی منع انّه من اهل الضّلال ولو يأتی بکلّ الاعمال “(کتاب اقدس، بند ١).
شجرۀ زقّوم که ذکر آن در قرآن مجید آمده است. نگاه کنید به سورۀ اسراء، آیۀ ۶٠؛ سورۀ صافّات، آیههای ۶۶–۶٢؛ سورۀ دخان، آیههای ۴۶–۴٣؛ سورۀ واقعه، آیۀ ۵٢.
بنا به توضیح حضرت عبدالبهاء مسئلۀ وحدت وجود بسیار قدیمی است. سابقۀ آن در تفکّر اسلامی به ابن العربی (١٢۴٠–١١۶۵ میلادی) بازمیگردد.
نگاه کنید به ابن ابی اصیبعة، عیون الانباء فی طبقات الاطبّاء، قاهره: المطبعة الوهبیّة، ١٨٨٢، جلد ۱، صص ٧۷–٧۶.