و از جملۀ مهاجرین و مجاورین جناب آقا علی نجفآبادی است این جوان روحانی چون ندای ربّ غفور شنید از جام طهور سرمست شد و پرتو ظهور مکلّم طور مشاهده نمود بعنایت نور مبین چون بعلم الیقین فائز گردید بسجن اعظم شتافت و مشاهدۀ انوار عین یقین کرد و برتبۀ بلند حقّ الیقین رسید
مدّتی مدید در ماحول مدینۀ مقدّسه الکاسب حبیب اللّه شد و در نهایت توکّل و تبتّل و تضرّع ایّام بسر میبرد و بسیار شخص مظلومی بود و بی صدا و ندا و پر صبر و سکون اخلاق حمیده داشت و اطوار پسندیده جمیع یاران از او راضی و خود او در درگاه احدیّت مقبول و مرضیّ در اواخر ایّام چون احساس حسن ختام نمود بمدینۀ مقدّسۀ سجن اعظم حاضر شد بورود ضعیف و علیل گشت و شب و روز تضرّع بدرگاه ربّ جلیل مینمود انفاس حیات منتهی گشت و ابواب صعود بملکوت اعلی مفتوح شد و از این جهان خاک رو بگرداند و بجهان پاک توجّه کرد
حالت پررقّتی داشت همیشه متنبّه و متذکّر بود و در اواخر ایّام بسیار منقطع گشت از هر آلودگی مقدّس و منزّه بود در چنین حالت پرحلاوتی ترک لانه و آشیانۀ این جهان نمود و خیمه و خرگاه در جهان بالا زد عطّر اللّه مشامّه بنفحة قدسیّة من العفو و الغفران و نوّر بصره بمشاهدة الجمال فی ملکوت الجلال و روّح روحه بنسمات مسکیّة تعبق من ملکوت الأبهی و علیه التّحیّة و الثّنآء قبر طیّب طاهرش در عکّا است